کد خبر 973844
تاریخ انتشار: ۱۹ تیر ۱۳۹۸ - ۱۱:۲۷

بیش از نیم قرن می‌شود که هالیوود برای قهرمان‌سازی از جاسوسان انگلیسی، آمریکایی و... فیلم‌ها وسریال‌های بیشماری را در مورد زندگی و ماموریت‌های آنها ساخته است.

به گزارش مشرق، جاسوسی یا فرستادن نیروی نفوذی برای به دست آوردن اطلاعات طبقه‌بندی‌شده از کشورهای دیگر، در دنیا تاریخی طولانی دارد، ولی بیش از نیم قرن می‌شود که هالیوود برای قهرمان‌سازی از جاسوسان انگلیسی، آمریکایی و... فیلم‌ها وسریال‌های بیشماری را در مورد زندگی و ماموریت‌های آنها ساخته است.
در این میان، چهره جاسوسان انگلیسی در سینما و تلویزیون هالیوود، بیشتر از بقیه کشورهای غربی به تصویر کشیده شده و خب دلیل این امر هم این است که انگلستان ازنظر زمانی جلوتر از دیگر کشورهای اروپایی همتای خود مانند فرانسه، آلمان و... به تربیت جاسوسان حرفه‌ای پرداخت و ماموران مخفی‌اش را با عناوین مختلفی چون پزشک، مهندس، جامعه‌شناس یا جهانگرد و... وارد کشورهای موردنظر خود می‌کرد.

بیشتر بخوانید:

پوپولیسم هنری، با پول حکومت علیه حاکمیت!


این جاسوسان علاوه‌بر به‌دست آوردن اطلاعات موردنظر و نفوذ به محیط پیرامونی اشخاص معروف در هر کشور، سعی در عوض کردن فرهنگ و تفکر آن جامعه می‌کردند و بعد از مدتی با نوشتن کتاب و نفوذ در بین روشنفکران این جوامع، تلاش داشتند جای ماندگاری در فرهنگ نوظهوری که دستمایه خودشان بود، پیدا کنند.
ادوارد براون، پزشک و خاورشناس انگلیسی که به اسم طبابت به ایران آمد و با نوشتن کتاب‌های «تاریخ ادبیات ایران» و «انقلاب مشروطیت ایران» جای خود را در بین روشنفکران آن زمان باز کرد و نهایتا در کتاب «یک سال در میان ایرانیان» شرح قدم‌به‌قدم خدماتش به انگلستان و دیدارهایش با بابیان و بهائیان ایران را شرح داد یا «لرد جورج کرزن»، یکی از وزرای خارجه انگلستان که پیش از رسیدن به این سمت، به‌عنوان خبرنگار و شرق‌شناس اما با ماموریت حقیقی شناسایی تمام ابعاد اقتصاد ایران و چگونگی استفاده از منابع آن وارد کشور شد، از جمله این افراد هستند. کرزن پس از ورود به ایران در زمان ناصرالدین‌شاه، در دو جلد کتاب «ایران و قضیه ایران» از چم‌وخم جاده‌های کشور گرفته تا کوچک‌ترین مسائل اقتصادی آن را مکتوب کرد.


برخلاف آنچه که در واقعیت اتفاق افتاده است، چهره همین جاسوسان در هالیوود به‌عنوان انسان‌هایی صادق، بشردوست و معمولا به‌عنوان قهرمانانی باهوش، جذاب و جسور به تصویر کشیده می‌شوند و فیلم‌ها و سریال‌های هالیوودی مخاطبان را به دنیای پر از ماجراجویی این شخصیت‌ها می‌برند و از آنها در ذهن مخاطبان، قهرمانانی شکست‌ناپذیر می‌سازند.
در این مقاله قصد داریم به بهانه سریال جنجالی «گاندو» که نمایش تصویر جاسوسی به نام جیسون رضاییان در آن بحث‌های زیادی ایجاد کرد، تعدادی از فیلم‌های هالیوودی را در ژانر جاسوسی و زندگینامه‌ای بررسی کنیم.



 لورنس عربستان

«لورنس عربستان» یا (Lawrence of Arabia) نام فیلمی در ژانر زندگینامه، جاسوسی و تاریخی، محصول ۱۹۶۲ بریتانیا است. این فیلم به کارگردانی «دیوید لین» و بازی «پیتر اوتول» توسط کمپانی «کلمبیا پیکچرز» ساخته شد.
داستان فیلم لورنس عربستان بر پایه زندگی «توماس ادوارد لورنس»، جاسوس زبده انگلیسی است که در طول دوران خدمتش توانست بزرگ‌ترین آرزوی حکومت انگلستان در آن دوره را، که سقوط امپراتوری عثمانی بود، سرعت ببخشد و اتحاد بین اعراب و ترک‌ها را از بین ببرد.
فیلم با نشان دادن مرگ لورنس در ۴۷ سالگی به علت تصادف با موتورسیکلت در لندن شروع می‌شود و سپس به زمان قبل برمی‌گردد و ماجراجویی‌های او را نشان می‌دهد که برای جست‌وجوی افتخار به سمت بیابان‌های عربستان می‌رود.


ادوارد لورنس، در سال ۱۹۱۶ که یک افسر جوان، باهوش و گمنام انگلیسی در قاهره مصر بود، داوطلب شد تا ماموریت «شورش عرب‌ها علیه ترک‌ها در جنگ جهانی اول» را برعهده بگیرد. او با پشتوانه انگلستان به کشورهای عرب‌زبان سفر کرد و درنهایت پس از رایزنی‌های بسیار توانست در بیابان‌های عربستان ارتشی غیرنظامی از عرب‌ها تشکیل بدهد و برای مدت دو سال با کارهایی نظیر حمله‌های بیابانی، تصادف‌های قطار و حمله شترها، ترک‌های عثمانی را به ستوه بیاورد. درنهایت وقتی لورنس آمادگی لازم را می‌یابد و میزان قدرت و نقاط ضعف ترک‌های عثمانی را با آزمون و خطاهای این سال‌ها پیدا می‌کند، ارتش خود را به سمت شمال می‌برد و به یک ژنرال انگلیسی برای نابودی امپراتوری عثمانی کمک می‌کند.
فیلمنامه لورنس عربستان بسیار حساب‌شده و هدفمند است و براساس آن شخصیت‌پردازی لورنس هم همان‌طور که در اول این فیلم توسط یکی از آشنایانش بیان می‌شود، به‌عنوان مردی جنگاور، جسور، نابغه، شاعر و صد البته بی‌حیا توصیف می‌شود. البته برخلاف اشارات دقیق تاریخی، بُعد همجنس‌گرایی ادوارد لورنس، تنها در حد اشاره، در فیلم آمده و چون در آن زمان هنوز مردم اروپا و مخصوصا آمریکا، نظری بسیار منفی نسبت به همجنس‌بازها داشتند و مثل زمان حال مغزشان برای پذیرش این انحراف آماده نشده بود، این قسمت از شخصیت لورنس خیلی بااحتیاط و تنها در حد المان‌هایی کوچک در فیلم وجود دارد.


برخلاف ادوارد لورنس که به‌عنوان قهرمان و جاسوس باهوش انگلستان در فیلم نشان داده می‌شود، تمام شخصیت‌های همراه او که همگی عرب و مسلمان هستند، به‌صورت مردمی وحشی، بی‌رحم، خشن و احمق به تصویر کشیده می‌شوند که طبق روند فیلم، به‌راحتی در دام لورنس می‌افتند و به تحریک او و به‌خاطر قول‌هایی که هرگز انگلستان به آنها عمل نمی‌کند، روی ترک‌های عثمانی شمشیر می‌کشند و برای ارتش ادوارد لورنس می‌جنگند.
در فیلم لورنس عربستان، اشاره کوتاهی به ماموران ترک امپراتوری عثمانی هم می‌شود، ولی در این اشاره، باز هم طبق آنچه به‌عنوان یک مسلمان باید در سینمای هالیوود به تصویر کشیده شود، این ماموران موجوداتی خشن، بی‌رحم و منحرف هستند!
فیلم لورنس عربستان برخلاف انتظار توانست موفقیت زیادی در دنیای سینما کسب کند و حتی «عمر شریف»، بازیگر مصری‌تبار نقش مکمل فیلم هم، از این موفقیت غیرمنتظره تعجب کرده بود و در این‌باره گفته بود: «زمانی که در فیلم نقش بازی می‌کردم، با خودم فکر کردم لورنس عربستان فیلم دیوانه‌کننده‌ای است. نه بازیگر زنی در آن بازی می‌کند و نه حتی بازیگران خیلی مشهور (در آن زمان) دارد. فقط مردان هستند و حادثه زیاد و قابل‌توجهی هم ندارد، مبارزه‌های زیاد هم ندارد.» البته عمر شریف این مساله را در نظر نگرفته بود که وقتی قرار باشد شمایل یک قهرمان سفیدپوست و جاسوس انگلیسی به تصویر کشیده شود، سیستم تبلیغاتی بسیار قوی، پشت فیلم قرار می‌گیرد و همین مساله باعث می‌شود فیلم بدون جذابیت‌های متداول آن زمان، با موفقیت چشمگیری روبه‌رو شود.


مساله تضعیف و نابودی امپراتوری عثمانی برای انگلستان بسیار مهم بود، تا جایی که جاسوسان زیادی را برای این هدف راهی عثمانی، عراق، عربستان و دیگر کشورهای منطقه کرد.
فیلم لورنس عربستان در زمان خود بیشتر از یک فیلم معمولی هالیوودی مورد توجه قرار گرفت و درنهایت توانست علاوه‌بر نامزدی‌های بسیار، جوایز زیادی چون اسکار، گلدن گلوب، بفتا و... را در رشته‌های مختلف دریافت کند و با بودجه 15 میلیون دلاری، چیزی حدود 70 میلیون در گیشه بفروشد که این در زمان خود، رقم بسیار زیاد و قابل‌قبولی برای فیلمی در ژانر جاسوسی به حساب می‌آمد.



 ملکه صحرا


«ملکه صحرا» یا (Queen of the Desert) نام فیلمی در ژانر زندگینامه، جاسوسی و تاریخی است، به کارگردانی «ورنر هرتسوک» محصول سال ۲۰۱۵ آمریکا.
داستان فیلم در مورد زندگی «گرترود بل» است که به‌عنوان یک نویسنده و محقق ولی در اصل برای جاسوسی و به‌عنوان مأمور مخفی بریتانیا به کشورهای خاورمیانه و به‌خصوص عرب‌زبان فرستاده شد.
گرترود که بعدها با نام «مادام بل» معروف شد، ابتدا در اولین سفر خود به ایران مأموریت یافت به‌عنوان مشاور سفیر، به مدت 6 ماه به ایران آمده و اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی این کشور را بررسی و از آن گزارش تهیه کند. او پس از یادگیری زبان فارسی و تسلط بر آن و نیز گذراندن یک ماجرای عشقی ناکام با جوانی به نام «هنری کدوگن» که قماربازی قهار بود، به انگلستان برمی‌گردد و پس از مدتی با خبر مرگ هنری، دوباره تصمیم می‌گیرد ماموریت‌های خود را جدی‌تر از قبل از سربگیرد و این بار برای جاسوسی به کشورهای عرب‌زبان فرستاده می‌شود.
در دنیای واقعی مادام بل هم مانند دیگر جاسوسان انگلیسی عنوان «شرق‌شناس» یا «خاورشناس» را یدک می‌کشید و مانند بیشتر همتایان خود، به‌شدت نسبت به ادبیات ایران ابراز علاقه کرده و حتی کتابی در مورد «حافظ» با عنوان «گزیده غزل‌های حافظ» به انگلیسی ترجمه کرده است.
این شخصیت در دنیای واقعی طبق اسناد تاریخی به‌عنوان زنی باهوش، حیله‌گر و در عین حال بی‌بندوبار شناخته می‌شود، ولی در فیلم ملکه صحرا، تصویر مادام بل بیشتر از اینکه به‌عنوان یک جاسوس زبده انگلیسی دیده شود، شبیه یک زن احساساتی و عاشق‌پیشه است که از زندگی روزمره خسته شده و دل به صحرا زده است.
45 دقیقه ابتدایی از فیلم دوساعته ملکه صحرا، شامل بازگویی داستان عشقی و رمانتیک مادام بل در ایران است و بعد از آن هم نه به‌صورت جدی، بلکه کاملا نامنسجم و غیرمستند، فیلم وارد قسمت‌های تاریخی می‌شود، ولی به خاطر اطلاعات غیرمنطقی و عدم پرداخت مناسب، نمی‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند.
یکی از خصوصیات مادام بل دشمنی آشکار با روحانیون شیعه بود که البته در فیلم اثری از آن نیست. در تاریخ واقعه‌ای وجود دارد که این مطلب را بهتر توضیح می‌دهد؛ شخصیتی به نام علامه «هبة‌الدین شهرستانی» به دلیل روحیات ضداستعماری‌اش و تلاش برای ایجاد وحدت میان همه علمای شیعه و سنی، مورد توجه مادام بل قرار گرفت... .


در مقطعی از زندگی علامه، مشکلی برای چشمان او ایجاد می‌شود که ناچارش می‌کند برای درمان به بیمارستانی در بغداد برود. پزشک معالج او دکتر «طوبالیان» توصیه به عمل جراحی می‌کند و چون عمل جراحی انجام می‌شود، به جای برطرف شدن درد ساده چشم، علامه نابینا می‌شود.
کمی بعد پرستاری به دیدار علامه می‌رود و درحالی که اشک می‌ریزد، خبر از توطئه مادام بل برای نابینا شدن علامه را به ایشان مــــی‌دهــد. پرستار شهادت می‌دهد که مادام بل در مکالمه‌ای با دکتر طوبالیان به او دستور می‌دهد باید عمل جراحی چشم این شخص با ناکامی مواجه شود.
چنانکه دیده می‌شود، واقعیت تاریخی با تصویر رمانتیکی که «ملکه صحرا» از مادام بل نشان می‌دهد، زمین تا آسمان تفاوت دارد. البته «ملکه صحرا» در نمایش این چهره مخدوش، چندان موفق نبود. این فیلم که سعی داشت به واسطه حضور هنرپیشه‌های محبوبی چون نیکول کیدمن، رابرت پتینسون و... در قالب داستانی رمانتیک و غیرمستند، از چهره زن پرحاشیه‌ای مانند مادام بل، اسطوره‌ای رمانتیک و ملکه‌ای مقتدر بسازد، به خاطر فیلمنامه ضعیف و پرداخت نامناسب، موفق نبود و در بیشتر نقدهای منتقدان هم با نظر منفی مواجه شد.
ملکه صحرا در بخش‌هایی گریزهای کوچکی هم به برخورد مادام بل با ادوارد لورنس دارد و شاید دلیل این برخوردها این مطلب باشد که این دو جاسوس، علاوه‌بر اینکه تقریبا همزمان بودند، در ماموریت‌شان به‌عنوان زن و مردی که سرنوشت امپراتوری عثمانی را بر هم زدند، شناخته می‌شوند و گنجاندن این دو، در یک قاب می‌توانست -اگر داستان و فیلمنامه قدرتمند بود- جالب توجه باشد.
درنهایت فیلم ملکه صحرا نه توانست نظر منتقدان را جلب کند و نه در گیشه فروش چندانی داشت. این فیلم با توجه به بودجه 36 میلیون دلاری‌اش، فروش ناچیزی داشت و حتی نام بازیگرانی چون نیکول کیدمن و رابرت پتینسون هم نتوانستند از شکست آن در گیشه جلوگیری کند.



  جیمز باند


«جیمز باند ۰۰۷» یا (James Bond007) نام یک شخصیت داستانی و مامور مخفی انگلیسی است که توسط نویسنده انگلیسی، «ایان فلمینگ» در سال 1952 خلق شده است. این شخصیت که در دنیای رمان 14 مجموعه را به خود اختصاص داده است، زندگی یک مامور مخفی انگلیسی را به تصویر می‌کشد که بعدها توسط فیلمسازان موردتوجه بسیار زیاد قرار گرفت.
البته در ابتدا خیلی از شرکت‌های فیلمسازی معتبر هالیوودی علاقه‌مند به سرمایه‌گذاری روی این مجموعه نبودند، چراکه داستان‌های جیمز باند را زیادی انگلیسی و پر از مسائل جنسی می‌دانستند، ولی درنهایت شرکت «یونایتد آرتیستس» به‌عنوان سرمایه‌گذار اصلی، قدم جلو گذاشت و در سال 1962 اولین فیلم از مجموعه جیمز باند، پس از فراز و نشیب‌های بسیار، روی پرده سینما رفت.
مجموعه جیمز باند به خاطر محبوبیت کتاب‌ها و تبلیغات و بازیگران معروفی که در نقش مامور 007، طی سالیان متمادی ظاهر شدند، همیشه جزء پرحاشیه‌ترین و پرفروش‌ترین‌های مطبوعات و گیشه بوده و توانسته است سازندگانش را برای ساخت فیلم‌های بعدی پیرامون این شخصیت، راضی کند.
شخصیت جیمز باند به‌عنوان یک مامور مخفی انگلیسی باهوش، دقیق، جسور و صد البته خوشگذران و عیاش، نمونه کاملی از تصویری تجاری بود که تهیه‌کنندگان هالیوودی می‌خواستند از یک جاسوس انگلیسی بر پرده سینما برود. این مامور با توجه به اینکه قرار بود در عین سرگرم کردن مخاطبانش قدرت و هوشمندی یک جاسوس انگلیسی را هم به تصویر بکشد، طی سالیان متمادی به‌عنوان نمادی از انگلستان و تصویری پرزرق و برق از هوشمندی و جذابیت انگلیسی شناخته شد.
در مجموع 6 بازیگر معروف، این نقش را از سال 1962 تاکنون بازی کرده‌اند: شان کانری، جورج لازنبی، راجر مور، تیموتی دالتون، پیرس برازنان و دنیل کریگ، در نقش جیمز باند توانستند رقبای خود را کنار بزنند و این نقش پرزرق و برق را در دنیای سینما از آن خود کنند که از بین این بازیگران، طبق نظرسنجی‌ها شون کانری، به‌عنوان محبوب‌ترین جیمز باند تاریخ سینما انتخاب شده است. این بازیگر اسکاتلندی که به‌عنوان محبوب‌ترین بازیگر انگلیسی در آمریکا شناخته می‌شود، در واقع با بازی در سری جیمز باند، تبدیل به بازیگری بین‌المللی و بسیار معروف شد.
فیلم‌های جیمز باند با توجه به فروش قابل‌توجه جهانی که تا به‌حال داشته‌اند، در تمام زمان‌ها مورد توجه سینمای تجاری و تهیه‌کنندگان و کارگردانان معروف بوده و همیشه رقابتی سخت بر سر به دست آوردن جایگاهی در ساخت این مجموعه، بین سینماگران هالیوودی وجود داشته است.

  جیسون بورن


«جیسون بورن» یا (Jason Bourne) نام مجموعه‌ای در ژانر جاسوسی و اکشن است به نویسندگی «رابرت لودلوم» محصول سال 2002 آمریکا که بعدها به خاطر استقبال از فیلم اول این مجموعه، قسمت‌های دیگرش شامل برتری بورن (۲۰۰۴)، اولتیماتوم بورن (۲۰۰۷)، میراث بورن (۲۰۱۲) و جیسون بورن (۲۰۱۶) ساخته شد.
داستان اولین قسمت از مجموعه جیسون بورن، در مورد شخصیتی به نام جیسون بورن، یک مأمور اطلاعاتی آمریکایی است که عملیات‌های جاسوسی زیادی انجام داده، ولی بعد حافظه خود را در اثر ماموریتی در دریا از دست می‌دهد و چیزی از گذشته به یاد نمی‌آورد. بورن حالا به دنبال شناسایی هویت واقعی خود است و می‌خواهد گذشته‌اش را به یاد بیاورد، اما برای رسیدن به این هدف، او ابتدا باید با همکاران سازمان خود درگیر شود... .
جیسون بورن در حقیقت نمونه آمریکایی جیمز باند است، ولی با توجه به جدیتی که آمریکایی‌ها می‌خواهند در دنیا از خود نشان دهند، این شخصیت بیشتر از جنبه‌های جذابیت و طنز، دارای کاریزما و جدیت در اهدافش است.
بورن به‌عنوان یک جاسوس آمریکایی حرفه‌ای، شخصیت قابل‌توجهی دارد. او به عدالت اهمیت می‌دهد و ذات صادقی دارد، ولی در مواقعی که لازم است می‌تواند به شخصیتی بی‌رحم و خونسرد تبدیل شود. این شخصیت با وجود اینکه حافظه‌اش را از دست داده، اما مهارت‌هایی از قبیل فنون رزم تن‌به‌تن، تیراندازی، هک کامپیوتر، رانندگی با سرعت بالا و چیزهای دیگری از این دست را به یاد می‌آورد. این مساله با وجود اغراقی که در خود دارد، ولی برای مخاطب قابل‌باور است، چراکه اتفاقات داستان چنان پشت سر هم رخ می‌دهند که فرصتی برای ارزیابی داده‌ها به مخاطب نمی‌دهد.
شاید یکی از دلایل موفقیت مجموعه جیسون بورن در نویسنده حرفه‌ای آن باشد که شخصیت جذاب بورن را خلق کرده و هرچند روند داستان، در مجموعه سینمایی چندان به کتاب وفادار نیست، ولی لودلوم، به‌عنوان یک نویسنده حرفه‌ای که در ژانر جاسوسی توانسته این شخصیت را عمیق و قوی خلق کند، توانسته تصویری خاص و قابل‌باور برای مخاطب خود بسازد.
البته مجموعه جیسون بورن به‌عنوان نسخه هالیوودی از آثار این نویسنده، باعث شد شخصیت این جاسوس و نویسنده‌اش بیش از پیش مورد توجه قرار بگیرد. لودلوم در مجموع یک سه‌گانه نوشت با نام‌های هویت بورن، برتری بورن و اولتیماتوم بورن؛ اما بعد از مرگ او، نویسنده دیگری به نام «اریک فاست بادر» تصمیم گرفت دنباله این تریلر جاسوسی را بنویسد. فاست بادر «افسانه بورن»، «خیانت بورن» و «میراث بورن» را نوشت، ولی داستان‌های او نسبت به داستان‌های نویسنده اصلی این مجموعه، فاقد جذابیت و عمق قبلی بودند و به همین دلیل هم از هیچ‌یک از این کتاب‌ها استقبال نشد، ولی ورژن‌های سینمایی بعدی توانست کمبودهای این ادامه ضعیف را جبران کند و مورد توجه مخاطبان قرار گیرد.
از پنج قسمت مجموعه بورن سه قسمت را «پل گرینگراس» کارگردانی کرده و دقیقا همین سه قسمت بیشترین فروش را دارند و فیلمی مانند «میراث بورن» از این مجموعه را- که کارگردان در آن عوض شده و مت دیمون بازیگر اصلی هم به همین دلیل حاضر به بازی در آن نشده- جزء ضعیف‌ترین فیلم‌های این مجموعه به حساب می‌آید و نتوانست نظر مخاطبان را به خود جلب کند.
درنهایت پنج قسمت مجموعه جیسون بورن توانست طرفداران زیادی برای خود به دست آورد و مانند مجموعه‌های تجاری چون جیمز باند، سریع و خشن و... بین مخاطب عام محبوب شود و در گیشه هم با فروش بسیار خوب، سازندگانش را راضی کرده و روایت این جاسوس آمریکایی جسور و همیشه‌پیروز را بر پرده سینما همچنان تکرار کند.

منبع: روزنامه فرهیختگان