کد خبر 962278
تاریخ انتشار: ۷ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۱:۵۲

یکی از مواردی که دو طرف عصیان‌کار محسوب می‌شوند همین بحث غیبت است که نه‌تن‌ها فرد غیبت‌کننده عصیانگر دانسته می‌شود، بلکه حتی شنونده غیبت هم اگر به وظایف خود عمل نکند گناهکار خواهد بود.

به گزارش مشرق، حتماً همه ما کوچه‌های تنگ و باریک قدیمی، خانه‌ها و زن‌های همسایه را در حال اختلاط با هم خوب به خاطر داریم. یادم می‌آید در کودکی برخی زن‌های همسایه صبح که از خواب بیدار می‌شدند هرازگاهی دم در خانه یک نفر جمع می‌شدند و گاهی تا ظهر به صحبت با هم می‌پرداختند. بحث را از سردی و گرمی هوا شروع و یادی از دردهای جسمی و روحی خود می‌کردند و دیری نمی‌پایید که بحث شیرین غیبت و بدگویی محفل ایشان را از صدق و صفا بیرون می‌آورد. بحث را از اکبر، پسر اشرف خانم که فلان روز با زنش چنین برخوردی داشته یا شاید از لباس شمسی خانم در فلان مجلس که اصلاً به او نمی‌آمده یا ایراد از کیفیت یا کمیت غذایی که در شب عروسی دختر مریم خانم زن همسایه پشتی بین مهمان‌ها پخش شد، شروع می‌کردند تا حرف از اخلاق بد عارفه خانم که همان لحظه از جلوی چشمان همه با سلام و احوالپرسی به راه خود ادامه داده و نایستاده با ایشان به صحبت…!


این بحث‌ها گاهی جنبه سیاسی پیدا می‌کرد و خانم‌های تحلیلگر به موشکافی اعمال و رفتار فلان مسئول مملکت می‌پرداختند و خلاصه هیچ فرد غایبی از این بدگویی‌ها جان سالم به در نمی‌برد. بدگویی‌هایی که گرچه در برخی موارد راست بود، ولی، چون پشت سر طرف بود و اگر او بود از آن حرف ناراحت می‌شد، تبدیل به فتنه و کینه می‌شد. خلاصه حرف‌ها زده می‌شد و خداحافظی می‌کردند تا روز دیگر و بحث شیرین دیگر.
امروزه گرچه دیگر کسی اهل رفت و آمد نیست و گرچه همسایه‌ها شاید سال‌هاست که همسایه‌اند، ولی فامیلی یکدیگر را هم نمی‌دانند، با این وجود همواره بحث شیرین غیبت نقل هر مجلس است! آن هم نه در فضای خانه و کوچه بلکه در فضای مجازی و با ورود گروه‌های چت فامیلی در واتس‌آپ و تلگرام و. نه‌تن‌ها این بحث‌ها خاتمه نمی‌یابد، بلکه اگر قبل‌ترها مردم فقط یکی دو ساعت دم در خانه‌ها به این بحث‌ها می‌پرداختند، حالا دیگر وقت و ساعت، معنا و جایگاهی ندارد. از صبح تا شب و از شب تا صبح محال است در محاورات افراد از بدگویی از فرد غایب خبری نباشد.

بیشتر بخوانید:

دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان

شاید شکل این عمل زشت تغییر کرده، ولی ماهیت آن به قوت خود باقی مانده و حتی تقویت هم شده است. دوستان و اقوام در چت روم‌ها، ساعت‌ها به بحث و گفت‌وگو می‌نشینند و از مسائل اعتقادی گرفته تا سیاسی و… با یکدیگر به بحث و گاهی جدل می‌پردازند و در این میان هر کدام برای اثبات حرف خود حاضر به تخریب افراد بسیاری می‌شود که گاهی این دیگر نه‌تن‌ها غیبت، بلکه تهمت خواهد بود.

اما غیبت در چه حالت اتفاق می‌افتد؟ اول آنکه حرفی درباره کسی زده شود که خود فرد در آن محل حضور نداشته باشد، دوم اینکه مردم از آن بی‌خبر باشند و در مرحله سوم اگر طرف این سخن را بشنود، ناراحت شود. با این مقدمه طولانی مطمئناً موضوع بحث ما نیز روشن شد. اینک به بررسی این لغت کوتاه و در عمل ویرانگر می‌پردازیم.

چرا می‌گوییم غیبت کردن همچون خوردن گوشت برادر مرده است؟


غیبت، این واژه نام آشنای مذموم در معارف دینی به علل مختلف مورد نهی واقع شده است. در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: «اگر غیبت‌کننده توبه کند آخرین کسی است که وارد بهشت می‌شود و اگر توبه نکند اولین کسی است که وارد جهنم می‌شود». پیشوای هشتم شیعیان در مدح فردی که از غیبت جلوگیری می‌کند، می‌فرمایند: «هر کس مانع ریختن آبروی مسلمانی شود در قیامت خداوند از لغزش‌هایش چشم‌پوشی می‌کند».
سخن دیگر از پیامبر (ص) آنکه: «هر کس غیبت زن و مرد کند تا
۴۰ روز نماز و روزه‌اش پذیرفته نمی‌شود و در قیامت وقتی نامه اعمال به دست افرادی داده می‌شود عده‌ای می‌گویند چرا کارهای خوب ما ثبت نشده است و خداوند می‌فرمایند: خداوند هیچ چیز را کم یا فراموش نمی‌کند و عده‌ای آنقدر در نامه عمل خود اعمال خوب می‌بینند که گمان می‌کنند نامه اعمال آن‌ها نیست و به آن‌ها گفته می‌شود به واسطه غیبت شدن از شما این نیکی‌ها به شما داده شده است»، اما سؤالی که پس از خواندن این حدیث ذهن ما را به خود مشغول می‌کند این است که آیا عادلانه است کیفر یک لحظه غیبت باعث نابودی چندین سال عبادت شود؟! پاسخ واضح است. حساب دو دو تا چهار تا است، همانگونه که آبروی مؤمن که سال‌ها به دست آورده را با غیبت کردن از وی می‌ریزیم، بدیهی است حکمت و عدل خداوند ایجاب کند که در عوض این کار عبادات ما را از بین ببرد! حتماً در باب مذموم بودن ربا زیاد شنیده‌اید تا جایی که در روایتی هر درهم ربا برابر با ۳۶ بار زنا دانسته شده است و بدتر آنکه بزرگ‌ترین ربا را غیبت که همان معامله با آبروی مؤمن است ذکر کرده‌اند و این نهایت انزجار دین از این عمل قبیح را می‌رساند.


احادیث در این باب بسیارند و مجال نوشتن کم. همه ما حتماً آیه معروف «و لا یغتب بعضکم بعضاً ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا فکرهتموه» (۱۲ حجرات) را زیاد شنیده‌ایم و می‌دانیم که غیبت کردن طبق این آیه به خوردن گوشت برادر مرده تشبیه شده است، اما تاکنون از خود علت چنین تشبیه عجیبی را پرسیده‌ایم؟ در پاسخ باید گفت: علل مختلفی در واکاوی این تشبیه دخیل هستند. از آن جمله اینکه اگر از بدن انسان زنده چیزی کنده شود جایش گوشت می‌روید، اما اگر از بدن انسان مرده چیزی کنده شود جایش گوشت نمی‌روید و غیبت بردن آبروی مؤمن است که دیگر برگردانده نمی‌شود. اما علت دیگر آنکه فرد زنده وقتی حرفی از او زده می‌شود، می‌تواند از خودش دفاع کند ولی فردی که مرده است نمی‌تواند از خودش دفاع کند، چراکه در محل حضور ندارد تا از خود دفاع کند و اینجاست که می‌شود به حکمت چنین تشبیهی از سوی خداوند حکیم پی برد.

آیا همه تیرها فقط به سمت غیبت‌کننده است؟


در دین موارد زیادی داریم که دو طرف گناهکار محسوب می‌شوند مانند رباگیرنده و ربادهنده که با وجود اینکه ربادهنده متضرر است، ولی، چون اینجا مظلوم واقع می‌شود و از دفاع از حق خود می‌گذرد خودش عاصی محسوب می‌شود. یکی از مواردی که دو طرف عصیان کار محسوب می‌شوند همین بحث غیبت است که نه‌تن‌ها فرد غیبت‌کننده عصیانگر دانسته می‌شود، بلکه حتی شنونده غیبت هم اگر به وظایف خود عمل نکند گناهکار خواهد بود.


اول آنکه، وقتی غیبت‌کننده در حال غیبت است او حق ندارد گوش بدهد و باید به طریقی کاری کند که غیبت‌کننده متوجه بی‌رغبتی او به ادامه سخن او باشد. دوم آنکه، باید در مقام دفاع از مؤمنی که از او غیبت شده است برآید، چراکه آمده است «الساکت شریک القائل»: کسی که ساکت است و دفاع نمی‌کند در جرم غیبت‌کننده شریک است، چراکه با سکوت خود مهر تأیید بر سخنان او زده است.
پیامبر اعظم در این مورد خاص می‌فرمایند: «کسی که غیبت را می‌شنود دو حالت دارد یا سخن گوینده را رد می‌کند یا سکوت می‌کند و گوش فرا می‌دهد که اگر سخن او را رد کند هزار باب شر در دنیا و آخرت بر او بسته می‌شود و اگر بتواند به دفاع از او بپردازد، ولی یاری نکرده و سکوت کند گناه گوینده نیز برای او ثبت می‌شود و در دو دنیا ذلیل و خار خواهد شد.»

چگونه می‌توانیم غیبت کردنمان را جبران کنیم؟


آیا غیبت کردن را می‌شود جبران کرد؟ در واقع این کاری است بس دشوار، به‌طوری‌که انسان با خود می‌گویدای کاش همان اول چنین خبطی نمی‌کردم. روال امر اینگونه است که باید در ابتدا دو حالت را در نظر گرفت، اول آنکه فرد زنده باشد یا نباشد، اگر فرد زنده نباشد، چون در این حالت به او دسترسی نداریم تنها کاری که می‌شود جبران غیبت ما از او شود، طلب مغفرت برای آرامش روح آن فرد است، اما اگر فرد در قید حیات باشد باز دو حالت متصور است؛ اول آنکه می‌دانیم اگر به او گفته شود پشت سرش چنین چیزی گفته شده است ناراحت نمی‌شود که در این حالت ابتدا بین خود و خدا توبه می‌کنیم سپس از او حلالیت طلبیده و رضایت او را جلب می‌کنیم، اما در حالت دوم می‌دانیم اگر فرد بفهمد چه چیزی درباره او گفته‌ایم ناراحت می‌شود- که اکثر موارد هم به این مورد ختم می‌شود- و اینجاست که جبران غیبت کار دشواری خواهد بود، چون حق نداریم به او بگوییم چه حرفی پشت سر او زده‌ایم و باید ابتدا بین خود و خدا توبه کنیم و سپس در همان جمعی که بدگویی او را کرده‌ایم به ذکر خیر او بپردازیم و تحقیر و آبروریزی را که برای او ایجاد کرده‌ایم جبران کنیم و این خود بزرگ‌ترین تنبیه برای غیبت‌کننده است، چراکه در واقع با این کار خود را خوار و ذلیل و آنچه خود گفته بود را تکذیب می‌کند و این کار در جمع بسیار طاقت‌فرساست.

چه وقت‌هایی غیبت مجاز می‌شود؟


جالب اینجاست که قبح این فعل قبیح در مواردی از آن برداشته شده و در مواردی غیبت محسوب نمی‌شود که به اختصار آن‌ها را بیان می‌کنیم.
اولین مورد، هنگام مشورت در کارهای مهم مثل ازدواج، گزینش و احراز مسئولیت است که حتی باید عیوب فرد را برای شخصی که برای مشورت آمده است، ذکر کنیم و مثلاً اگر می‌دانیم معتاد است باید بگوییم، چراکه اینجا اگر اطلاعات درستی در اختیار فرد مشورت‌گیرنده قرار ندهیم بحث آینده و زندگی انسانی مطرح است یا ممکن است مالی از بیت‌المال پایمال شود.


مورد مجاز دیگر آنکه برای رد سخن و عقیده باطل برخی اشخاص، نقل سخن و عیوب ایشان جایز است، چراکه با اطلاع از باطل بودن سخن وی، دیگر کسی به پیروی از آن برنمی‌خیزد.
سومین مورد مجاز برای گواهی دادن و شهادت پیش قاضی است که مانعی ندارد از فردی که به عنوان شاهد در آن مکان حاضر شده است حرفی در بدگویی فرد موردنظر زده شود البته در صورتی که فرد واقعاً خاطی و دارای آن خصلت بد باشد. چهارمین مجوز، در جایی است که برای اثبات مظلومیت و ظلم ظالم از ظالم بدگویی شود و پنجم آنکه اگر کسی بدون حیا و آشکارا گناه کند، مانعی در توصیف کار حرام او و بدگویی از عمل وی وجود ندارد و آخر آنکه اگر فردی ادعاهای پوچی دارد یا خود را دکتر یا مهندس یا مجتهد و… می‌داند، در حالی که هیچکدام از این القاب به او نمی‌چسبد باید از این دروغ او پرده‌برداری شود تا مردم فریب او را نخورند.

چگونه از ترویج غیبت جلوگیری کنیم؟


نتیجه اینکه برای پیشگیری از این بیماری روحی در ابتدا باید زمینه‌های غیبت را مسدود کنیم. نکته قابل ذکر اینکه سوء‌ظن یکی از موارد زمینه‌ساز غیبت است. اگر ما به همه حسن ظن داشته باشیم و هر رفتاری از ایشان را در درون خود تفسیر و تأویل نکنیم گام بزرگی در جهت جلوگیری از این گناه کبیره برخواهیم داشت. بزرگی می‌گفت: اگر همیشه کسانی که در اطراف شما هستند را یکی از ۱۴ معصوم تصور کنید و آن‌ها را تا زمانی که هیچ عمل خلاف شرع و عرفی از آن‌ها ندیده‌اید به رفتار یا صفتی منسوب نکنید هیچ‌گاه گناهانی مانند غیبت از شما سر نخواهد زد.


دوم آنکه هیچ‌گاه در کار کسی تجسس نکنیم، چراکه این کار در مرحله بعد باعث غیبت خواهد شد. پس بهتر است در ابتدا از این دو دوری گزینیم. همه گناهان، ظاهری شیرین و زیبا دارند، ولی در باطن جز خباثت و زشتی چیزی به همراه نخواهند داشت و در این میان غیبت یکی از زشت‌ترین گناهان است، در حالی که گوینده برای تخلیه روانی خود با کیف و لذت آن را شیرین تصور و روح پاک و بی‌آلایش را به این سیاهی محض آلوده می‌کند. عملی سیاه و خبیث که دادار حکیم آن را به خوردن گوشت برادر مرده مثال می‌زند. شاید بشود علت دیگر این تشبیه را این دانست که خداوند بارها و بارها مؤمنان را برادران دینی یکدیگر معرفی می‌کند و غیبت از برادر دینی فرقی با غیبت از برادر نسبی ندارد.

منبع: تسنیم