کد خبر 929705
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۷ - ۱۱:۲۷

آقای اکبر مقدسی، پایش را درآورد و آنجا گذاشت یکی چشمش را در آورد. حاج ابراهیم حقیری هم که لی لی می کرد تا راه برود. دو، سه تا سرباز که آنجا بودند، قدری متعجبانه نگاه کردند و سریع بیرون رفتند.

به گزارش مشرق؛ حاج ابراهیم حقیری، فرزند عباس، متولد ۱۳۴۰ دامغان بود. وی در سالهای دفاع مقدس در واحد اطلاعات و عملیات خدمت می‌کرد و به درجۀ جانبازی ۷۰ در صد مفتخر گردید. این جانباز سرافراز صبح روز چهارشنبه ۲۶ دی ماه در سانحه رانندگی به خیل یاران شهید خود پیوست.

انچه در ادامه می خوانید، روایتی از حاج حسین امیری درباره مرحوم حاج ابراهیم حقیری است...

در شاخ شمیران کار دیده بانی و تعیین مسیر انجام شد. لشکر ۲۷ هم در اینجا منطقه هایی برای شناسایی دارد. شب اول که رفتند قسمتهایی را شناسایی کنند به پای کوه که رسیده بودند بی رمق شده بودند. از بس که این مسیر برایشان طاقت فرسا و سخت بود. دیشب هم آقای سوهانی و سید ابوالفضل حسینی از گروه آنها در مله سور اسیر شدند. بقیه گروه آنها به عقب برگشتند ولی آنها برنگشتند و راه کار، قفل شد. با اسیر شدن این افراد این محور یا معبر قابلیتش را از دست داد.

بیشتر بخوانیم:

وقتی حاج ابراهیم با ترکش آبکش شد/ شبی که هیچ تیر و ترکشی به رزمندگان اصابت نمی‌کرد

بایستی استحمام می کردیم. بچه ها گفتند که روستای شیخ کریم در نزدیکی شیخ صله بچه های جهاد زحمت کشیدند و سه تا دوش گذاشته اند و یک سرحمام و رختکن هم دارد. چند نفری داخل سر حمام رفتیم که لباس عوض کنیم. هیچکدام از ما حساسیتمان برانگیخته نشد. نمی دانستیم که ممکن است بقیه متعجب شوند. یکی از بچه های فردوس دستش قطع بود که ما به او «آقای دست غیب» می گفتیم. وقتی لباسش را درآورد دستش را داخل کمد گذاشت، آقای اکبر مقدسی، پایش را درآورد و آنجا گذاشت یکی چشمش را در آورد. حاج ابراهیم حقیری هم که لی لی می کرد تا راه برود. دو، سه تا سرباز که آنجا بودند، قدری متعجبانه نگاه کردند و سریع بیرون رفتند.
راوی حاج حسین امیری