کارکرد امروز سیاستمداری چون بازرگان برای جریان کارگزاران چیست که با ایجاد هاله‌ای از تقدس، او را از نقد مبرا می‌کنند؟

به گزارش مشرق، محمدرضا کردلو در وطن امروز نوشت:

1- چند سال پیش در میانه مذاکرات هسته‌ای، وقتی منتقدان تلاش می‌کردند مذاکرات در شرایط بهتری و به نفع ایران رقم بخورد (چرا که با آن نوع از تعامل، شرایط فعلی و بدعهدی طرف مقابل برای‌شان قابل پیش‌بینی بود)، رئیس‌جمهور دولت مذاکرات، به آنان اینگونه تاخت: «هر وقت می‌خواد مذاکره بشه، یک عده میگن ما داریم می‌لرزیم! خب به جهنم. برید یه جای گرم پیدا کنید». البته به غیر از این مورد، رئیس‌جمهور با واژه‌هایی خوشگل‌تر از «برید به جهنم» نیز منتقدانش را نواخت. آن عصبانیت و آن مواجهه البته ماندگار شد. آن دوران گذشت و امروز رسید و شرایط فعلی که همه دارند نتیجه مذاکرات و توافقی که به دست آمده را بسیار ملموس در زندگی روزمره خود مشاهده می‌کنند!

بیشتر بخوانید:

کارگردان مستند «راه طی شده»:ممنوع‌الجشنواره‌ام

2- دیروز 16 آذر بود؛ یکی دیگر از همین فقره عتاب‌ها و عصبانیت‌ها را از همین روز به خاطر داریم. سال 83 وقتی رئیس دولت اصلاحات، خطاب به هواداران سابقش که می‌گفتند: «8 ساله داری همین حرفا رو می‌زنی!» با تندی تمام گفت: «مگر چند نفرید؟ کاری نکنید بگم بیرون‌تون کنند. آدم باشید». این حرف از دهان کسی درآمد که تا چند سال قبل‌تر از «آدم باشید»، در حضور دانشجویان درباره «آزادی» گفته بود: «وجهه اجتماعی دین در امروز و فردا، در گرو این است که جوری ما دین را ببینیم که با آزادی سازگار باشد (سوت و جیغ و هورای حضار). هرچه با آزادی مقابل شده است لطمه دیده است. دین اگر در مقابل آزادی قرار گرفته است، دین لطمه خورده است (دوباره دست و جیغ و هورا)».


3- «تناقض»، نشانه مشترک رفتارشناسی همه فرصت‌طلب‌های سیاسی است. درباره «آزادی» به کرّات با همین تناقض از سوی کارگزاران، اصلاح‌طلبان، شبه‌روشنفکران، تجدیدنظرطلبان و نومحافظه‌کاران-یا هر اسمی که روزنامه‌های زنجیره‌ای سابق، امروز آن را نمایندگی می‌کنند- مواجهیم. زمانی، آنچنان از آزادی حد و مرز برمی‌دارند که سخن از «تظاهرات علیه خدا» هم به میان می‌آید و هرگونه «تقدس» تخطئه می‌شود و زمانی بعد یک شخصیت سیاسی سابق و درگذشته، آنچنان در نگاه ژورنالیست‌های بافنده طرفدار تظاهرات علیه خدا، مقدس و غیرقابل نقد جلوه می‌کند که تاب تماشای یک مستند- که از اسمش مشخص است مبتنی بر «سند» ساخته شده- را از آنان می‌گیرد؛ از بی‌بی‌سی تا رسانه‌های کارگزاران صدای‌شان درمی‌آید. بابا کمی آرام باشید! پس کو این آزادی؟


4- مدتی است مستند «راه طی‌شده» علی ملاقلی‌پور- که نگاهی به زندگی مرحوم مهندس مهدی بازرگان دارد- بهانه‌ای برای بحث‌های داغ تاریخی و سیاسی در محافل دانشگاهی شده است. مستندی که به‌زعم نگارنده تلاش کرده نقدهای خود را مستقیم و بی‌اداهای روشنفکری درباره یکی از شخصیت‌های سیاسی معاصر، مطرح کند، برای آنها جوابی بیابد و فضای گفت‌وگو پیرامون دهه‌های پرتلاطم 50 و 60 را ایجاد کند. گفت‌وگویی که حالا نومحافظه‌کاران سازندگی، مخالف آن هستند و همه مستند را به «تحریف تاریخ» متهم می‌کنند اما چرا مستندی که همه گفت‌وگوشوندگان در آن از اعضای اولیه نهضت آزادی یا از بستگان خانوادگی مهدی بازرگان هستند، به «تحریف» متهم می‌شود؟ مستند ملاقلی‌پور چه می‌گوید؟


5- عنوان «راه طی‌شده» که از یکی از کتاب‌های مهندس بازرگان برای مستند گرفته شده است، از چند جهت دارای ایهام و البته اهمیت ـ برای مستند- است. آنچه علی ملاقلی‌پور در«راه طی‌شده» می‌گوید، نقد «راه طی‌شده» بازرگان است. این کتاب بازتعریفی از نوع نگرش و رویکرد مهدی بازرگان به عرصه سیاست، مبارزه و امر اجتماعی و برداشتی است که او در دهه 20 از اینها داشته است. «راه طی‌شده» در واقع تفصیل و توسعه 4 جلسه سخنرانی وی به دعوت انجمن اسلامی دانشجویان در آذرماه 1326 در مسجد سپه‌سالار است. علی ملاقلی‌پور در مستند خود، بی‌آنکه تلاش کند حرف در دهان گفت‌وگوشوندگان ـ که باز تاکید می‌کنم همگی از عناصر نهضت آزادی و از نزدیکان بازرگان هستند- بگذارد و بی آنکه در گفت‌وگو با آنها از ابزار زور استفاده کرده باشد و بی آنکه آنان را وادار به گفتن حرف‌هایی که زده‌اند، کرده باشد، سوالی مطرح می‌کند: آیا اعضای سازمان مجاهدین خلق از «راه طی‌شده» بازرگان الهام گرفته‌اند یا خیر؟ پاسخ عمده گفت‌وگوشوندگان تقریبا مشابه هم و مثبت است: آری! محمدمهدی جعفری با بیان خاطره‌ای از قول حنیف‌نژاد، موسس و سرشاخه اصلی سازمان مجاهدین، این موضوع را تصریح می‌کند. او می‌گوید خودش از حنیف‌نژاد شنیده است در وقت خداحافظی خصوصی با بازرگان در موعد آزادی از زندان در سال 42، بازرگان به او گفته است: «این بار که آمدی دست خالی نیا!» و این حرف را در حالی زد که دستش را مثل هفت‌تیر کرده بود.


 6- اگر چه این سوال اصلی مستند است و پاسخ آن به شکلی شفاف از سوی نزدیکان بازرگان مطرح می‌شود اما ملاقلی‌پور پیش و پس از طرح این سوال سوالات دیگری را می‌پرسد که باز با جواب‌های شفاف اعضای نهضت آزادی، نتیجه‌گیری خود را می‌کند. در جایی از مستند، ملاقلی‌پور البته با رندی و نقل به مضمون از دوستان بازرگان می‌پرسد: بازرگان هم ملی بود و هم مذهبی؟ و بعد با استفاده از گفتارهای خود آنان، نتیجه‌ای را می‌گیرد که باز مورد تایید نزدیکان بازرگان است. هم ملی بودن و هم مذهبی بودن! یعنی نه کاملا ملی بودن و نه کاملا مذهبی بودن را.


7- همانطور که گفته شد، مستند البته سوال‌های دیگری را مطرح می‌کند و برای جوینده منصفی که به دنبال پاسخ است- حداقل در موضوع شناخت رابطه میان نهضت آزادی و مجاهدین خلق که بازرگان از آنان به «فرزندان مجاهد» خود تعبیر کرد- کفایت یک مستند تاریخی را می‌کند. اینکه ساده‌اندیشی سیاسی و اجتماعی و ساده‌سازی‌هایی از جنس آنچه بازرگان در راه انبیا، راه بشر طرح کرده و احکام دینی را به شکلی دینامیک تفسیر کرده و توضیح داده است، شرایطی را برای وی ایجاد می‌کند که به یک عملگرای متناقض تبدیل می‌شود. بازرگان مثلا معتقد به مبارزه که سال 42 با نشان دادن علامت هفت‌تیر مجاهدین را دعوت به عملیات مسلحانه می‌کند، پس از پیروزی نهضت، برای دفاع از خاک ایران نه خود و نه دیگر اعضای نهضت آزادی را دعوت به حضور در جبهه‌ها نمی‌کند. و در شرایط بحرانی جنگ، مجاهدین را که در جنگ با دشمن بعثی، حضور پیدا نکرده‌اند، با عنوان فرزندان مجاهد خطاب می‌کند. پسرخواندگی مجاهدین برای نهضت آزادی، آنچنان روشن و مشخص است که امام در نامه عزل مرحوم منتظری نیز به این مهم اشاره می‌کند: «از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال‌ها و از کانال آنها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید» و در پاسخ به نامه محتشمی‌پور درباره نهضت آزادی (خوب است بدانید ایشان رئیس کمیته صیانت از آرای ساخته‌شده توسط میرحسین موسوی در سال 88 بود) تاکید می‌کند: «نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند؛ و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بی‌مورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویل‌های جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهک‌های دیگر، حتی منافقین (این فرزندان عزیز مهندس بازرگان) بیشتر و بالاتر است».


8- با این همه باید پرسید: کارکرد امروز سیاستمداری چون بازرگان برای جریان کارگزاران چیست که با ایجاد هاله‌ای از تقدس، او را از نقد مبرا می‌کنند؟ به نظرم این سوال مهمی است و در واقع تایید یکی دیگر از تناقض‌های تجدیدنظرطلبان نومحافظه‌کار شده!