برخی از این روش‌ها در هندسه سیاست خارجیِ مطلوب جای ندارد اما عمده آنها به عنوان تجربیات جهانی می‌تواند در دستور کار تهران قرار گیرد.

سرویس جهان مشرق-  وقتی از تفاوت دیپلماسی اقتصادی با عمومی صحبت می‌کنیم، حوزه‌هایی را نام می‌بریم که نمایندگان یک کشور در سیاست خارجی می‌توانند برای جلب منافع دولت خود انتخاب کنند؛ گاهی جلب سرمایه و فناوری شرکت‌های خارجی مد نظر است و گاهی تقویت دیدگاه مثبت در افکار عمومیِ یک کشور دیگر نسبت به دولت و کشور خود.

اما وقتی حرف از دیپماسی پینگ‌پونگی یا شاتلی می‌زنیم، روش‌هایی را در نظر داریم که سران یک دولت در برقراری ارتباط با سران کشور دیگر و رسیدن به یک هدف عمدتاً سیاسی در این تماس‌ها بکار می‌گیرند. رفع موانع در همکاری و گفتگو میان دو کشور پیرامون موضوعاتی که به منافع دولت مرتبط است، از مهمترین اهدافی است که در این گونه دیپلماسی‌ها پیگیری می‌شود.

این روش‌ها و ترفندها در چند دهه اخیر از تنوع زیادی برخوردار بوده است و این تنوع به دلیل ابتکار مسئولان سیاست خارجی با توجه به توانمندی‌های خود و ویژگی‌های کشور (یا کشورهای) مقابل است. مهمترین کشورهای مبدع، چین و ایالات متحده بوده‌اند. در اینجا ۱۳ مورد از مشهورترینِ آنها را معرفی می‌کنیم:

دیپلماسی کِشتی جنگی (Gunboat)

از قدیمی‌ترین روش‌های دیپلماتیک، فرستادن کشتی‌ها و ناوهای جنگی برای ایجاد تهدید نسبت به کشور مقابل و مجبورکردن او به پذیرش شرایط خود است. برای مثال نیروهای انگلیس که در هند پایگاه داشتند، در زمان فتحعلی‌شاه از حاکمان هرات برای جدایی از ایران پشتیبانی کردند. تهران بیش از ۲۰ سال برای بازپس‌گیری هرات لشگرکشی کرد اما ناکام ماند تا اینکه نیروهای حسام‌السلطنه در دهه ۱۲۳۰ شمسی و در زمان پادشاهی ناصرالدین شاه موفق به محاصره و فتح هرات شدند. اما بلافاصله نیروی دریایی انگلیس دست به کار شد، خارک اشغال شد و تهدید کردند که وارد ایران خواهند شد. ناصرالدین شاه هم نیروهای خود را از هرات فراخواند و استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت.

این روش توسط تعدادی از دولت‌های استعمارگر استفاده شده و اکنون بیش از همه از سوی واشینگتن بکار گرفته می‌شود، به این صورت که ناوگروه‌های آمریکایی با قرارگرفتن نزدیک ساحل کشورهای دیگر به صورت تلویحی به آنها اعلام جنگ می‌کنند. چندی پیش اعلام شد ناوهای آمریکایی که عمدتاً در مدیترانه و خلیج فارس استقرار داشتند، به سمت دریای چین شرقی و جنوبی در حرکت‌اند و این مسأله از سوی بسیاری از تحلیلگران نشان‌دهنده تغییر نقطه تمرکز در سیاست خارجی واشینگتن به شمار رفت.

دیپلماسی شاتلی

دیپلماسی شاتلی یا رفت و برگشتی به استفاده از یک میانجی در زمان تخاصم برای ایجاد آشتی میان دو طرف اشاره دارد. وقتی دو طرف تمایلی به پیشقدم‌شدن در مذاکره ندارند و استفاده از رسانه‌های جمعی نیز برای پیغام‌فرستادن به دلیل ماهیت رسانه‌ به آتش اختلافات دامن می‌زند، نماینده‌ای از دولت ثالث به عنوان میانجی در رفت‌وبرگشت به دو طرف، پیش‌شرط‌های هر کدام برای آشتی را به طرف دیگی منتقل می‌کند و آن قدر این روند رفت‌وبرگشت را ادامه می‌دهد تا به سندی مورد توافق دو طرف دست یابد.

این نوع میانجیگری امر جدید نیست اما اصطلاح آن برای میانجیگری آمریکا در جنگ اسرائیل و اعراب در سال ۱۹۷۳ و همچنین بعد از آن تنظیم سند آشتی مصر و رژیم صهیونیستی موسوم به توافق کمپ‌دیوید وضع شد.

دیپلماسی پینگ‌پونگی/کریکتی

در سال ۱۹۷۱ و پس از آنکه بیش از ۲۰ سال از روابط میان پکن و واشینگتن در خصومت سپری شده بود، تیم پینگ‌پونگ آمریکا که برای مسابقات جهانی به ژاپن رفته بود، پس از پایان مسابقات از سوی مائو رئیس‌جمهور چین به این کشور دعوت شد. این دعوت از سوی بسیاری از رسانه‌ها با شگفتی مخابره شد اما در واقع روابط پنهان میان دو دولت از چند سال قبل از آن شکل گرفته بود. هدف آمریکا از برقراری روابط، ‌ فشار به شوروی بود زیرا چین می‌توانست به عنوان یک روایت متفاوت از کمونیسم در جهان مطرح شود.

در آن سال‌ها درگیری مرزی با شوروی، روابط دو قدرت شرقی با هر چه بیشتر تیره کرده بود و پکن نیز بدش نمی‌آمد با نزدیک‌شدن به دشمن درجه یک شوروی، مسکو را از پیامد اعمال فشارهای بیشتر بیم دهد. تیم آمریکایی در مسابقات جهان رتبه ۲۴ را به دست آورد اما به خبر اول تبدیل شد. سال بعد، نیکسون مهمان مائو بود.

دیپلماسی کریکتی نیز تقریباً بر همین اساس مطرح شد. در سال ۱۹۸۷ میلادی حضور ژنرال ضیاء‌الحق رئیس‌جمهور پاکستان در دیدار تیم‌های کریکت هند و پاکستان در شهر جایپور هند از تنش میان دو کشور کاست. در سال ۲۰۰۵ نیز پرویز مشرف همین اقدام را تکرار کرد. این روش در دو دهه اخیر بارها استفاده شده و موجب شده به بهانه تماشای بازی‌ها از سخت‌گیری در اعطای ویزا به شهروندان کشور مقابل کاسته شود.

در دو سال اخیر هم رفت و برگشت تیم‌های کشتی ایران و آمریکا به کشور یکدیگر بار دیگر حرف و حدیث‌هایی از نوع دیپلماسی پینگ‌پونگی ایجاد کرد اما عملاً تأثیری بر روابط دو دولت نداشت.

دیپلماسی علمی

این اصصلاح برای اشاره به تلاش‌های بکار می‌رود که با تقویت همکاری دانشمندان در کشورهای مختلف، منافع مشترک را تأمین کرده و موجب نزدیکی دولت‌ها نیز می‌شود. برای مثال تبادل دانش و رفت‌وآمد دانشمندان میان شوروی و آمریکا در دوران جنگ سرد، دو کشور را در دهه ۱۹۸۰ به توافقات دوجانبه نزدیک کرد و زمینه را برای آنچه اکنون به عنوان همکاری مشترک دانشمندان فضایی دو طرف در ایستگاه فضایی بین‌المللی شاهد هستیم، ‌ فراهم کرد.

دیپلماسی صنعتی

این اصلاح اگر چه کمتر بکار رفته، اما در عمل کاربرد بالایی داشته است. دیپلماسی صنعتی در واقع بخشی از دیپلماسی علمی است که منجر به مدیریت مشترک مراکز صنعتی، کارخانجات، معادن و پروژه‌های اقتصادی شود. دو نمونه برجسته از این دیپلماسی، بکارگیری صنعت فولاد و صنعت هسته‌ای برای تغییر روندهای سیاسی در دو قاره اروپا و آمریکای لاتین است. در اولین نمونه، شکل‌گیری انجمن زغال سنگ و فولاد در ۱۹۵۱ بهانه‌ای شد تا به تدریج تنش‌ها میان دو ملت فرانسه و آلمان که چند سال پیش از آن در جنگ جهانی دوم یکدیگر را نابود کرده بودند، کاهش یابد و پس از ۶ سال به تشکیل جامعه اقتصادی اروپا و نهایتاً اتحادیه اروپا انجامید.

نمونه دوم به آمریکای لاتین برمی‌گردد. حمایت برزیل از استقلال اروگوئه و پاراگوئه از آرژانتین در قرن ۱۹ و دیگر اختلافات مرزی خصومت دیرینه‌ای را میان دو کشور تا اواخر قرن ۲۰ دامن زد اما در دهه ۱۹۸۰ میلادی رشد صنعتی دو کشور به ویژه برزیل توجه را از مسائل سیاسی به مسائل اقتصادی معطوف کرده، موجبات همکاری میان دو دولت را فراهم کرد. در ۱۹۸۶ دو دولت توافق همکاری در صورت بروز حوادث ناگوار هسته‌ای را امضا کردند و چند سال بعد در ۱۹۹۱ آژانس مشترکی را برای «پایش مواد هسته‌ای» تأسیس کردند تا رقابت در این حوزه به همکاری تبدیل شود. در همان سال تأسیس بازار مشترک میان دو کشور زمینه را برای همکاری‌های بیشتر فراهم کرد و عملاً انگیزه رشد صنعتی و اقتصادی مقدمه‌ای برای نزدیکی سیاسی شد.

دیدار مرندی وزیر بهداشت ایران با صدام در سفر زیارتی به عراق

دیپلماسی زیارتی

سفر مقامات دو کشورِ متخاصم به قلمرو طرف دیگر برای زیارت اماکن مقدس را دیپلماسی زیارتی می‌گویند چون این سفرها عملاً به بهبود روابط منجر می‌شود. دو نمونه برجسته از دیپلماسی زیارتی، سفر دکتر مرندی وزیر بهداشت ایران پس از پایان جنگ تحمیلی به عراق برای زیارت عتبات عالیات است که پس از چندی به سفر مجدد وی برای دعوت از صدام جهت شرکت در کنفرانس کشورهای اسلامی انجامید. با توجه به جنایات صدام در جنگ تحمیلی، تهران نمی‌خواست وزیر خارجه یا معاونش را برای این منظور اعزام کند. نمونه دیگر سفر خصوصی و شخصی آصف‌علی زرداری به هند برای حضور در آرامگاه یکی از دراویش بود در حالی که زرداری ریاست‌جمهوری پاکستان را عهده‌دار بود. مان موهان سینگ نیز به این حسن نیت پاسخ داد.

دیپلماسی چکی

این همان نوع دیپلماسی است که آمریکا در قبال کشورهای فقیر خاورمیانه انجام می‌دهد، مانند کمک‌های سالیانه به مصر. اما اکنون باید مهمترین دیپلمات‌های فعال در زمینه دیپلماسی چکی را در عربستان جستجو کرد. بعد از بالاگرفتن افتضاح قتل جمال خاشقچی روزنامه‌نگار عربستانی در ترکیه، ریاض با وعده به کشورهای مختلف سعی دارد وفاداری آنها را به خود حفظ کند. انتشار اخباری از وعده ۵ میلیارد دلاری به آنکارا و وام ۶ میلیارد دلاری به عمران خان نخست‌وزیر پاکستان از این دست است.

دیپلماسی استادیومی

از دهه ۱۹۸۰ میلادی شروع شد اما اوج آن در دهه ۱۹۹۰ میلادی بود. حدود ۳۰ کشور آفریقایی و چندین کشور دیگر در آسیا، آمریکای لاتین و حوزه کارائیب از استادیوم سازی چینی‌ها بهره‌مند شدند تا مردم و مسئولان این کشورها خاطرات خوش خود را در آن رقم بزنند. برخی از آنها هدیه بود، برخی دیگر با همکاری مشترک چینی‌ها و پیمانکاران محلی ساخته شد و برخی دیگر مدیون وام‌های سخاوتمندانه پکن بود.

استادیوم ملی شیازی، یکی از چند ورزشگاهی است که پیمانکاران چینی پیش از برگزاری جام ملت‌های آفریقا در آنگولا برای این کشور ساخته‌اند. ساخت این استادیوم چندمنظوره با ظرفیت ۲۰ هزار تماشاگر در سال ۲۰۱۰ میلادی در شهر کابیندا به پایان رسید.

دیپلماسی دلاری

بکارگیری دلار دولتی برای جلب نظر دولت‌های خارجی، اتفاق جدیدی در سیاست خارجی آمریکا نیست اما این اصطلاح، بیشتر برای دولت ویلیام هوارد تافت بکار رفته است. وی شرکت‌های آمریکایی را به سرمایه‌گذاری و ایجاد اشتغال در کشورهای دیگر تشویق می‌کرد و در عوض تضمین می‌داد ضرر احتمالی آنها را با دلار دولتی جبران خواهد کرد. وی که در سال‌های ۱۹۰۹-۱۹۱۳ رئیس‌جمهور ایالات متحده بود، این سیاست را عمدتاً با تمرکز بر کشورهای شرق آسیا و آمریکای لاتین به کار گرفت. هوارد تافت بانکداران آمریکایی را نیز با همین سازوکار به اعطای وام به پروژه‌های مختلف در کشورهای یادشده تشویق می‌کرد.

بعدها اصطلاح دیپلماسی دلاری از سوی جریان‌های چپگرا در کشورهای آمریکای لاتین بر علیه واشنگتن به کار گرفته شد. آنها بر این باور بودند که ایالات متحده با بکارگیری قدرت اقتصادی، نظامی و سیاسی خود، اقتصاد کشورهای دیگر را به روی شرکت‌های خود می‌گشاید و آنها را از این طریق به یک کشور پیرامونی و وابسته تبدیل می‌کند.

دیپلماسی اخلاقی

Moral در برابر Dollar. وودرو ویلسون رئیس‌جمهور بعدی آمریکا با انتقاد از دیپلماسی دلاریِ تافت، اعلام کرد دولت باید تنها در اقتصاد کشورهایی شریک شود که از لحاظ ایدئولوژی با آمریکا یکسان باشند. دیپلماسی اخلاقی مدعی بود ایالات متحده همان‌گونه که دهه‌ها پیش دوتوکویل مدعی شده بود، یک دولت «استثنایی» است و وظیفه دارد ارزش‌هایی چون لیبرالیسم، عدالت و صلح را در جهان ترویج دهد. البته این ادعایی بود که ویلسون داشت ولی در عمل ایالات متحده با این بهانه‌ها از لاک خود خارج شده و توسعه‌طلبی در جهان را پیشه ساخت.

طرح تشکیل جامعه ملل پس از جنگ جهانی اول با همین رویکرد از سوی ویلسون مطرح شد و اگر چه کنگره با عضویت ایالات متحده در آن مخالفت کرد و چند سالی بر زمین ماند، اما نهایتاً این رویکرد توسعه‌طلبانه در سال‌های بعد به دولت مجوز می‌داد برای گسترش صلح، جنگ به راه بیاندازد و ملت‌های زیادی را به پای ارزش‌های آمریکایی قربانی کند. در نتیجه، «دموکراسی» که روزگاری در بیان ویلسون به عنوان مهمترین ویژگی در دولت‌های مورد حمایت آمریکا در رویکرد دیپلماسی اخلاقی بر آن تأکید می‌شد، آن قدر بی‌اهمیت شد که واشینگتن به حامی اصلی دولت‌های اقتدارگرا و ظالم در مناطق کمترتوسعه‌یافته جهان شهرت یافت، در حالی که همچنان مدعی گسترش دموکراسی بود.

دیپلماسی سبد هدایا (Gift Basket)

خوب می‌شود اگر همه با هم مشورت کنند و مبالغ خود را یکجا برای خرید یک هدیه مصرف کنند. اما گاهی اختلاف نظر آن قدر زیاد است که دست‌یافتن به چنین اجماعی در کوتاه مدت ممکن نیست.

این اتفاق در نشست امنیت هسته‌ای در سال ۲۰۱۱ میلادی رخ داد و قرار بر آن شد تا گروه‌های کوچکتر از میان اعضایی که تصور می‌کنند دیدگاه نزدیکی نسبت به یکدیگر دارند تشکیل شود و هر گروه بیانیه پایانی خود را به صورت جداگانه صادر کند. این روش موجب می‌شود اولاً حاضران از پیش بدانند نیازی نیست پای بیانیه‌ای که شرکت‌کنندگانِ دیگر با آن موافق هستند امضا کنند و می‌توانند بندهای مد نظر خود را در بیانیه‌ای که با چند کشورِ دوست تدوین کرده‌اند، بگنجانند. در نتیجه تعداد بیشتری در نشست مشارکت می‌کنند. ثانیاً چه بسا پس از نشست، راهکارهای مشترکی از این بیانیه‌های ظاهراً جداگانه به دست آید و راه را برای یک اجماع، هر چند در موضوعات محدودتر باز کند.

دیپلماسی فیس‌بوکی/توییتری

بیشتر برای دست‌یافتن به اهداف دیپلماسی عمومی از شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌شود. مبدع آن را باید باراک اوباما و تیم همراهش دانست که به گستردگی از فیس‌بوک برای تبلیغات انتخاباتی ۲۰۰۸ میلادی استفاده کردند و پس از آن برای نیز شتاب‌بخشیدن به ناآرامی و حتی انقلاب در کشورهای آسیایی بکار گرفتند. مقامات یک کشور می‌توانند از این طریق بدون واسطه با شهروندان خود و کشورهای دیگر ارتباط برقرار کرده، اطلاعاتی ارائه کنند که اهداف آنها را از طریق مخاطبان و بدون زحمت به پیش ببرد.

توییتر نیز اگر چه شباهت‌هایی با فیس‌بوک دارد، اما بیش از آن برای مقامات سیاسی جذاب بوده است. بیشتر وزرای خارجه و بسیاری از رؤسای جمهور یک حساب توییتری دارند که مواضع خود و کشور را در تحولات مختلف بیان می‌کنند. دیپلماسی توییتری به ویژه وقتی که سازمان‌های مسئول را جا می‌گذارد و انتظار دارد بدون اقدام مشخص و صرفاً با پیام‌های توییتری به اهداف خود برسد، بیش از پیش مورد توجه قرار می‌گیرد. دانلد ترامپ رئیس‌جمهور کنونی ایالات متحده در موارد متعددی با چنین رویکردی به سراغ توییتر می‌رود.

دیپلماسی چریکی (Gurilla)

از جمله روش‌هایی که بیشتر مورد توجه اندیشمندان روابط بین‌المللی قرار گرفته، ‌ دیپلماسی چریکی است که تا حد یک دکترین پرورش یافته است. بکارگیری همه روش‌های ممکن برای رسیدن به هدف، به ویژه روش‌های جدید که به یاری فناوری فراهم شده است و همچنین روش‌هایی که از طریق شبکه‌های غیردولتی اعمال می شود، مهمترین ویژگی دیپلماسی چریکی است. حل معضلات بین‌المللی از اهداف اصلی دیپلماسی چریکی است. در واقع هم از نظر ابزارهای مورد استفاده و هم از نظر هدف در نقطه مقابل دیپلماسی سنتی است.

مهمترین اثر در این زمینه، «دیپلماسی چریکی: بازاندیشی در روابط بین‌المللی» اثر داریل کوپلند است که در سال ۲۰۰۹ میلادی منتشر شد. وی که در وزارت خارجه کانادا اشتغال داشته، خود مدعی است ساختارهای سنتی مانند وزارت خارجه برای پیگیری اهداف در دیپلماسیِ عصر دیجیتال در قرن ۲۱ کفایت نمی‌کند و جامعه مدنی اعم از سمن‌ها و بنگاه‌های اقتصادی باید در این زمینه پیشرو باشد. این چیزی فراتر از دیپلماسی عمومی است.

جمع‌بندی
برخی از این روش‌ها در هندسه سیاست خارجیِ مطلوب جای ندارد اما عمده آنها به عنوان تجربیات جهانی می‌تواند در دستور کار تهران قرار گیرد، کمااینکه برخی نیز اینجا و آنجا به صورت محدود استفاده شده است. شناخت این روش‌ها کمک می‌کند تا هر دولتی بتواند با توجه به هدف و توانمندی‌های خود از یک سو و شرایط طرف‌های مقابل از سوی دیگر، تکنیک‌های ابتکاری خود را بکار گیرد، ‌ ضمن اینکه روش‌های زیرکانه طرف مقابل را برای نفوذ در ذهن تصمیم‌سازان و افکار عمومی داخلی شناسایی کند.

منابع

https://www.legit.ng/1131145-types-diplomacy-international-relations.html

https://www.beyondintractability.org/essay/shuttle_diplomacy

https://www.history.com/news/ping-pong-diplomacy

https://europa.eu/european-union/about-eu/history_en

https://www.scielo.br/pdf/bpsr/v7n1/06.pdf

http://www.asriran.com/fa/news/123666

https://www.farsnews.com/news/13970807000870

http://www.publicdiplomacymagazine.com/guerrilla-diplomacy-rethinking-international-relations-by-daryl-copeland-2

http://www.afghanpaper.com/nbody.php?id=67471

https://en.wikipedia.org/wiki/Category:Types_of_diplomacy