یکی از دروغ‌های حامیان دولت این بوده است که برجام زیر نظر رهبری امضا و اجرا شد، این دروغ پرتکرار با ۲ هدف عمده صورت می‌گیرد. اول شانه خالی کردن از مسئولیت خسارت محض برجام و دوم بستن دهان منتقدان.

سرویس سیاست مشرق - روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژه‌های مشرق" نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

** برجام را کارنامه رهبری جا می‌زنند چون...

روزنامه ایران در مطلبی با عنوان «تشبیه برجام به ترکمنچای، توهین به نظام است» نوشت:

«برجام توافقی بود که با تصمیم مقامات بلندپایه نظام حاصل شد و چنان که مقام‌های دولت و مذاکره کننده کراراً مطرح کردند، مقام معظم رهبری در جریان تمام نکات مهم این توافق قرار داشتند و بعد از تأیید ایشان مذاکره کنندگان مجاز می‌شدند تفاهمات به دست آمده را نهایی کنند؛ یعنی به عبارت دیگر هیچ توافقی انجام نمی‌شد مگر اینکه رهبری در جریان ریز جزئیات آن باشند.

مقایسه ایشان (ولایتی) درباره برجام با قرارداد ترکمنچای با این پشتوانه علمی به اندازه‌ای شگفت‌آور است که تنها می‌توان گفت شاید تنها یک لغزش کلام بوده است؛ زیرا اگر بخواهیم این حرف دکتر ولایتی را مبنا قرار دهیم، تفسیرش این است که بلاتشبیه در دوره پادشاهی فتحعلی شاه هستیم و در یک جنگی که همه می‌دانیم به دلیل جهالت شاه وقت حاصل شد، با نظام کنونی و رهبران کنونی ما مقایسه‌ای صورت گرفته است یعنی میرزا حسن خان شیرازی که در آن موقع مجبور شد ایروان و نخجوان را در نتیجه این توافق واگذار کند، با محمدجواد ظریف مقایسه شود؛ بنابراین از این منظر شبیه سازی برجام با ترکمنچای را باید اهانت به نظام دانست.

این مقایسه در حالی صورت گرفته که دولتمردان امریکا از جمله شخص آقای ترامپ بارها در انتقاد از برجام گفته است که ظریف سر امریکا  و جان کری را کلاه گذاشته است. فکر می‌کنم نهادهای نظارتی کشور باید فارغ از جایگاه آقای ولایتی، ایشان را برای پاسخگویی درباره این مقایسه ناصواب وادار به پاسخگویی کنند».

یکی از پرتکرارترین دروغ‌های حامیان دولت در پسابرجام این بوده است که برجام زیر نظر رهبری امضا و اجرا شد و این توافق، کارنامه رهبری است! این دروغ پرتکرار با ۲ هدف عمده صورت می‌گیرد. اول شانه خالی کردن از مسئولیت خسارت محض برجام و دوم بستن دهان منتقدان.

در سال ۹۴ رهبر معظم انقلاب شروط ۹ گانه‌ای را درباره برجام معین کرده و خواستار رعایت دقیق و موبه‌موی آن شدند. متاسفانه دولت آقای روحانی بدون توجه به ۹ شرط ابلاغ شده و با عبور از خط قرمزهای تعیین شده و با عجله- به صورتی که تعجب رسانه‌های غربی را در پی داشت- رویکرد «توافق به هر قیمت» را اجرا کرد. رادیو فرانسه با اشاره به این رویکرد دولت در گزارشی نوشته بود: «ارزیابی غرب از وضعیت کنونی دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی می‌بیند».

رهبر حکیم انقلاب این روزها را پیش‌بینی می‌کردند و به این ادعای کذب قبلاً پاسخ داده بودند: «آیا جزئیّات مذاکرات هسته‌ای تحت نظر رهبری است؟ بنده در جزئیّات مذاکره دخالتی نکردم، بازهم نمی‌کنم؛ من مسائل کلان، خطوط اصلی، چهارچوب‌های مهم و خطّ قرمزها را به مسئولین کشور همواره گفته‌ام؛ عمدتاً به رئیس‌جمهور محترم که ما با ایشان جلسات مرتّب داریم و موارد معدودی هم به وزیر محترم خارجه؛ خطوط اصلی و کلّی. جزئیّات کار، خصوصیّات کوچک که تأثیری در تأمین آن خطوط کلان ندارد، مورد توجّه نیست؛ این‌ها در اختیار آنها است، می‌توانند بروند کار کنند. اینکه حالا گفته بشود که جزئیّات این مذاکرات تحت نظر رهبری است، این حرف دقیقی نیست.»(۲۰/۰۱/۱۳۹۴)

هر قرارداد دو طرفه‌ای، باید دارای ضمانت اجرا باشد. در قراردادهای چهارچوب دار و دقیق، از طرف مقابل تضمین گرفته می‌شود. همچنین پیش بینی خسارت در صورت عدم پایبندی یک طرف به تعهداتش، جزو بدیهی‌ترین اصول عقد قرارداد است. از دیگر لوازم ماندگاری یک قرارداد، پیش بینی مکانیسم معتبر شکایت، توازن تعهدات طرفین و همزمانی اجرای آن در کنار امکان برگشت پذیری تعهدات (در صورت بدعهدی یک طرف) است. با لحاظ کردن این شروط است که یک قرارداد، معتبر و سرپا می‌ماند؛ اما متاسفانه هیچ یک از این شش شرط در توافق برجام رعایت نشد.

لازم به ذکر است که روحانی در سال ۹۳ در چهارمین نشست خبری خود گفت: «همه مسئولیت مذاکرات با من است».

** گلایه شمخانی از سطحی نگری اصلاح طلبان

«علی شمخانی» دبیر شورای عالی امنیت ملی در مصاحبه با روزنامه شرق با اشاره به سیاست‌های منطقه‌ای ایران گفت:

«به تازگی مقاله‌ای در روزنامه "شرق" به قلم یکی از دیپلمات‌های سابق با عنوان «برگ‌های برنده را نسوزانیم» منتشر شد که از نظر من خیلی تعجب‌آور بود. بیشتر از این زاویه که چطور شخصی که سابقه کار طولانی در عرصه دیپلماتیک دارد، با نگاهی بسیار سطحی و متأثر از فضاهای ژورنالیستی غربی مسائل منطقه را تحلیل می‌کند».

گفتنی است در مقاله مذکور به قلم یکی از دیپلمات‌های ارشد دولت اصلاحات آمده بود:

«نشانه‌های مثبتی از تصمیم اروپا برای حمایت جدی از برجام است...تقویت موضع اروپا نیازمند عزم جدی ایران در همکاری است. همکاری جریانی دوسویه است که هر دو طرف در آن منافع دارند. لازمه تحقق این مهم درک درست از نگرانی‌های بحق یا غیرموجه دو طرف در موضوعات مختلف و مذاکره و حل‌وفصل آن در قالب منطق برد- برد است. تحولات عراق با پیشتازی مقتدی صدر و احتمالات نه‌چندان خوش‌بینانه در کشوری که ظاهراً مهم‌ترین متحد ایران است، اظهارات اخیر پوتین پس از ملاقات با بشار اسد و تأکید بر آغاز روند سیاسی و خروج نیروهای نظامی همه کشورها از سوریه – به‌جز روسیه- و تحولات ماه‌های اخیر یمن که به زیان حوثی‌ها در حال تغییر است، نشانه‌هایی از وضعیت برگ‌های برنده ایران در تحولات منطقه به دست می‌دهد که لازم است جدی گرفته شود. باید به دیپلماسی فرصت داده شود با حفظ منافع حداکثری از این برگ‌ها که هنوز در دست ماست، در جهت تثبیت دستاوردهای اقدامات پرهزینه نظامی و بالابردن قدرت چانه‌زنی در عرصه‌های دیگر استفاده شود».

در ماههای اخیر اصلاح طلبان با کم اهمیت نشان دادن موفقیت‌های محور مقاومت به فرماندهی سردار قاسم سلیمانی، جایگاه برتر ایران در منطقه را وارونه نمایش دادند. از سوی دیگر این طیف در اقدامی تأسف برانگیز مدعی بودند که باید رویکرد خسارت بار برجام را در حوزه موشکی و منطقه‌ای نیز تکرار کنیم.

برجام اقتصاد ایران را در حالت تعلیق قرار داد و صنعت هسته‌ای را تعطیل کرد. اصلاح طلبان تاکید دارند که باید همچنان اقتصاد در تعلیق قرار گرفته و بر توانایی موشکی و قدرت منطقه‌ای کشورمان نیز چوب حراج زده شود!

** یا اصلاحات یا براندازی، یکی را انتخاب کنید!

«علیرضا علوی‌تبار» در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت:

«تأخیر اصلاحات ساختاری که نیاز مهم کشور است، در واقع نابود کردن گرایش به اصلاح‌طلبی است. نابود کردن گرایش به اصلاح‌طلبی نیز در جامعه‌ای که نیاز به اصلاح می‌بیند، عملاً تقویت براندازی است...کسانی که مانع اصلاحات می‌شوند و نتیجه رأی مردم را خنثی می‌کنند، باعث تقویت براندازی می‌شوند».

گفتنی است چندی پیش «هادی خانیکی» از فعالین اصلاح طلب در مطلبی با عنوان «آلترناتیو اصلاحات، براندازی است» تاکید کرده بود: «اصلاح‌طلبی خواهان تغییر و اصلاح است لذا جریان‌هایی که نمی‌خواهند تن به تغییر و پاسخگویی دهند و رسانه‌های متعلق به آنها به خواست اصلاح‌طلبان روی خوش نشان نمی‌دهند...در این مدت (اغتشاشات دی ماه) به خصوص از سوی رسانه‌های خارج از کشور تلاش شد که جهت اعتراضات را به سمت شخصیت‌ها، احزاب و تشکل‌های اصلاح‌طلب بکشانند و به گونه‌ای اصلاحات را بی‌ثمر نشان دهند زیرا آلترناتیو اصلاحات براندازی است و می‌خواستند که براندازی را ترویج کنند».

«حمیدرضا جلایی‌پور» نیز چندی پیش در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفته بود: «برای حل ابرچالش‌های ایران چند راه بیشتر متصور نیست: یکی انقلاب کلاسیک دیگر، یا انقلاب آرام، یا فروپاشی ناشی از ناکارآمدی حاکمیت، یا تقاضای دخالت خارجی و بالاخره راه اصلاحات. کم‌هزینه‌ترین و ممکن‌ترین راه همان راه اصلاحات است که بیست سال است این مسیر را کثیری از اقشار جامعه ایران انتخاب کرده‌اند. بقیه راه‌ها ایران را وارد دوره‌ای از ناامنی می‌کند».

اصلاح طلبان بارها در لفافه و یا صریحاً اعلام کرده‌اند که باید ما در قدرت باشیم در غیر اینصورت نظام به سمت فروپاشی خواهد رفت. جالب اینجاست که این جماعت با چنین دیدگاهی، طرف مقابل را به دیکتاتوری و تمامیت خواهی نیز متهم می‌کند.

یکی از مصادیق دوگانهٔ «یا اصلاحات-یا فروپاشی» انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ است. جریان اصلاح طلب در آن سال، شکست در انتخابات را نپذیرفت و دروغ بزرگ تقلب را مطرح کرد. همان دروغی که ابطحی بعدها اعتراف کرد که «تقلب، اسم رمز آشوب بود».

برخی از فعالین اصلاح طلب پیش از این اذعان کرده بودند که یکی از نقاط ضعف جریان اصلاحات این است که با جریان برانداز خارج از کشور مرزبندی نکرده است.

** روحانی ارتباطش را با پایگاه اجتماعی خود قطع کرده است

«احمد مازنی» نماینده عضو فراکسیون امید در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت:

«یکی از علت‌های نارضایتی از عملکرد دولت این است که آقای روحانی ارتباط خود را با بدنه رأی و پایگاه اجتماعی خود قطع کرده است. مردم انتظار داشتند آقای روحانی مانند همان زمان انتخابات به جامعه نزدیک باشد و ارتباط خود را حفظ کند اما این اتفاق نیفتاد و پس از اینکه آقای روحانی بار دیگر به قدرت رسید روز به روز این ارتباط میان دولت و مردم کمرنگ‌تر شد. در این میان نخبگان و شخصیت‌های اجتماعی و فرهنگی جامعه انتظار داشتند این ارتباط همچنان دوام داشته باشد حتی اگر شده از طریق وزارتخانه‌های مربوطه مثل وزارت فرهنگ یا وزارت علوم؛ اما اکنون این ذهنیت به‌وجود آمده که تنها در ایام انتخابات چنین ارتباطاتی وجود دارد».

گفتنی است روزنامه اصلاح طلب آرمان-اسفند ۹۶- در مطلبی نوشته بود: «اگر به صورت واقع بینانه به وضعیت جامعه نگاه کنیم متوجه می‌شویم که در شرایط کنونی پایگاه رأی آقای روحانی نسبت به انتخابات ۹۶ با ریزش جدی مواجه شده است. به همین دلیل در مرحله نخست دولت باید با یک رویکرد آسیب‌شناسانه دلایل این ریزش آرا را مشخص کند تا در آینده با مشکلات جدی‌تری مواجه نشود. هنگامی که مردم مشاهده کنند دولت آقای روحانی به وعده‌هایی که به آنها داده عمل نکرده و یا اینکه در راستای تحقق این وعده‌ها حرکت نمی‌کند به صورت طبیعی پایگاه اجتماعی آقای روحانی با ریزش مواجه خواهد شد...دولت آقای روحانی ارتباط عمیق و دقیقی با مردم ندارد و این مسأله می‌تواند در آینده برای دولت چالش‌های بیشتری به وجود بیاورد».

اکنون حدود یکسال از عمر دولت دوازدهم و قریب به پنج سال از آغاز به کار دولت دوازدهم سپری شده است؛ اما متاسفانه بسیاری از وعده‌ها بر زمین مانده و دولت درخصوص کارنامه خود به افکار عمومی پاسخگو نیست.