مسکو نخستین جایی بود که حمله به فرودگاه سوری را به اسراییل نسبت داد، اما لحن تند روسیه در این موضع‌گیری علیه سیاست اسراییل در منطقه نشان از یک هشدار جدی دارد.

سرویس جهان مشرق - روزنامه اسراییلی «هاآرتص»، روز سه‌شنبه (۲۱ فروردین)، در تحلیل پیامدهای حمله این رژیم به پایگاه هوایی سوریه که منجر به شهادت شماری از نیروهای جبهه مقاومت(از جمله ۷ مستشار نظامی ایرانی) شد، تحلیل زیر را  منتشر کرد که ترجمه آن را از نظر می گذرانید، با این توضیح که محتوای آن الزاما مورد تایید مشرق نیست.

********

دو روز پس از آن که «آتش مقدس» از کلیسای «مقبره مقدس» در اورشلیم (بیت المقدس) به مسکو انتقال یافت، یک آتش دیگر-آتشی خطرناک- بین دو مرکز رد و بدل شد. در یک رشته اظهارات شدیداللحن، روسیه برای اسراییل روشن ساخته که قرار نیست همچنان مثل یک میمون منفعل، حملات اسراییل را به سوریه نادیده بگیرد. مسکو نه تنها اولین جایی بود که حمله اسراییل را به پایگاه سوری آشکار کرد، بلکه این افشاگری روشن کرد که پیش از این حمله به روسیه اطلاع داده نشد. این یعنی، هماهنگی بین اسراییل و روسیه که به اسراییل اجازه عملیات هوایی در سوریه را می داد، در این مورد انجام نشد.

پایگاه هوایی T۴ در شرق حمص بعد از موشک باران رژیم صهیونیستی

گرچه روسیه به این تخطّی آشکار با تهدید رسمی یا هشداری غیر از «ابراز نگرانی» پاسخ نداد، برخی معانی را برای ادامه هماهنگی نظامی-که برای اسراییل بسیار حیاتی است- از این واکنش روسیه می توان برداشت کرد. روسیه تنها به توضیح این تخطّی از جنب اسراییل قانع نبود، بلکه پیامی شدید و تند علیه سیاست اسراییل در منطقه ارسال کرد.

روسیه گفت که رویکرد اسراییل به فلسطینی‌ها تبعیض‌آمیز و غیرقابل پذیرش است و افزود اسراییل "زور بی قید و شرط علیه غیرنظامیان به کار می گیرد. " اشاره روسیه به حملات(اسراییل) در غزه علیه تظاهرات راهپیمایی بازگشت بود.

این تحولی خطیر است، چون گرچه روسیه عضو کوارتت (چهارگانه) قدرت‌های جهانی دخیل در مسائل خاورمیانه است، سال‌ها به عنوان یک ناظر بیرونی عمل می کرد که دخالتی در مذاکرات دیپلماتیک اسراییل و فلسطینی‌ها انجام نمی داد و مدیریت کار را به ایالات متحده می سپرد. از آن مهم‌تر، شماری از مفاهمات سیاسی بین اورشلیم(بیت المقدس) و مسکو شکل گرفت که از جانب اسراییل به خوبی استقبال شد. از جمله اظهارات خارق‌العاده سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، که یک سال قبل اعلام کرد «اورشلیم غربی» را پایتخت اسراییل می داند. او حتی موافقت کرده بود که وضعیت اورشلیم در مذاکرات بین اسراییل و فلسطینی‌ها تعیین تکلیف شود.

این برخلاف موضع سنتی روسیه بود که اعتقاد داشت اورشلیم(بیت المقدس) باید تحت یک رژیم بین‌الملی اداره شود و این اظهارات لاوروف چند ماه پیش از آن انجام گرفت که ترامپ این شهر را به عنوان پایتخت اسراییل اعلام کند. وقتی لاوروف هفته قبل در اظهارنظر رسمی موضع هوشمندانه «اورشلیم غربی» (اسراییل) را در همراه نشدن با هیستری ضدروسیه-در پی مسمومیت عامل اطلاعاتی پیشین روسیه به نام سرگئی اسکریپال در خاک بریتانیا- ستود، تلویحا شناسایی «اورشلیم غربی» را به عنوان پایتخت اسراییل تکرار کرده بود.

در همین رابطه بخوانید:

روسیه: آمریکا به سوریه حمله کند پاسخ فوری می‌دهیم

اسرائیل منتظر انتقام خون شهدا باشد

ماکرون: هم پیمانان سوریه هدف قرار نمی گیرند

ولی این آزادی عمل سیاسی که روسیه بر سر موضوع فلسطین به اسراییل داد، همراه با هماهنگی نظامی بین نیروی هوایی روسیه و اسراییل، مجانی نیست. روسیه انتظار دارد که اسراییل مانند یک متحد، منافع روسیه را در سایر جبهه‌ها، به ویژه در سوریه، درک کند، روسیه عمیقا نیازی به توضیح اسراییل درباره عزم خود برای جلوگیری از انتقال سلاح توسط ایران به حزب‌الله از طریق سوریه ندارد و به مانند اسراییل، روسیه نیز به روش خود مقابل بسط نفوذ ایران موانعی ایجاد می کند. برای مثال، روسیه تا حدی مانع عایدات اقتصادی ایران در توافقات اقتصادی آینده است. مسکو مرزهای محدوده امنیتی خود را دیکته می کند. مسکو مجموعه‌ای از توافقات آتش بس را بین شورشیان و دولت سوریه کنترل و مدیریت می کند و در موضوع تخلیه حلب هم هر جا که مواضع ایران با روند دیپلماتیک مورد نظرش تداخل می کرد، آماده مواجهه با ایران بود.

با این حال، روسیه اجازه نمی دهد که اسراییل تعادل ظریفی را که مسکو در روابط خود با ایران و سوریه ایجاد کرده، با حملات مستمر، خواه به اهداف سوری و خواه محل تجمع نیروهای ایرانی، مخدوش کند. گرچه روسیه بسیاری از تحرکات استراتژیک، نظامی و سیاسی را در منطقه تعیین می کند، نه کاملا قادر به کنترل پاسخ‌های احتمالی تهران است و نه می تواند همه واحدهای نظامی سوری را از پاسخ مستقل به حملات اسراییل باز بدارد. چنین حملاتی یک نسخه خطرناک برای تشدید تقابل نظامی و گشودن جبهه‌ای دیگر علیه اسراییل است که می تواند دوباره ایالات متحده را به درون سوریه بکشد، دقیقا زمانی که در آستانه انفصال و خروج از این جبهه است.

اسراییل اعلام کرده که جلوی ایران را برای استقرار در سوریه خواهد گرفت، ولی روشن نکرده که چگونه قرار است طرح‌های خود را برای دستیابی به این هدف اجرا کند. آیا اسراییل قصد دارد مجموعه‌ای از حملات را به پایگاه های نیروهای ایرانی و شبه‌نظامیان طرفدار ایران صورت دهد، یا قصد دارد به صورت فیزیکی در ارتفاعات جولان زمین تصرف کند تا یک منطقه حائل را شکل دهد، شبیه آن چه که ترکیه در شمال سوریه انجام داده است؟ هر دوی این انتخاب‌ها مسکو را نگران می کند که نه می خواهد و نه می تواند به عنوان پلیس مرزهای اسراییل عمل کند.

مضاف بر این که، اگر اسراییل تلاش کند روسیه را با این انتخاب‌ها مواجه کند که یا باید ارتش روسیه علیه ایران عمل کند یا خود اسراییل این اقدام را انجام می دهد، آن‌گاه با انتخاب‌های روسیه مواجه خواهد شد که یادآوری‌کننده آن است که چه کسی در این میان نقش «ابرقدرت» را بر عهده دارد و این نمایش قدرت محدود به سوریه نخواهد بود. اظهارات تند روسیه درباره آن چه در غزه و کرانه باختری اتفاق می افتد، یک هشدار درباره محدوده تحمل روسیه است.

بر خلاف پیش‌بینی‌ناپذیری ترامپ، رییس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین تاکنون اثبات کرده که هیچ باکی ندارد که با سایر کشورها شاخ به شاخ شود، تحریم‌های سنگین اعمال کند و البته هر جا که فکر کند منافع کشورش ایجاب می کند، زور نظامی را به کار بگیرد. اسراییل این نکته را درک می کند که اکنون در سوریه دیگر جنگ بین ابرقدرت‌ها جریان ندارد که دولت‌های اقماری پشت «ابرقدرت» خود سنگر بگیرند. این جبهه متعلق به یک ابرقدرت  است و هر کسی که می خواهد در ان‌جا عمل کند، باید طبق قواعد آن ابرقدرت بازی کند.