کد خبر 750927
تاریخ انتشار: ۲۷ تیر ۱۳۹۶ - ۰۲:۴۰

اسرائیل در سه پرونده نشان داده است که پس از به روی کار آمدن ترامپ سعی دارد گستره فعالیت‌های امنیتی و سیاسی خود را در ابعاد مختلف گسترش دهد.

به گزارش مشرق،"زمان آن فرا رسیده است که جهان، حاکمیت اسرائیل بر بلندی‌های جولان را به رسمیت بشناسد." این عبارات تنها بخشی از سخنان «یئیر لاپید» رهبر حزب یش‌عاتید اسرائیل است که چند روز پس از توافق آتش‌بس میان آمریکا و روسیه بر سر مناطق جنوب غربی سوریه از سوی وی مطرح شد.

در کالبدشکافی شکلی و ماهوی اظهارات مقامات اسرائیل (اعم از مهره‌های تاثیرگذار سطح اول تا پایین‌ترین عضو یک حزب) نکته مهمی که باید مورد نظر قرار گیرد تاثیر اوضاع و شرایط بین‌المللی بر اسرائیل است. به گونه‌ای که اگر اسرائیل بر اساس بسیاری از مولفه‌های میدانی و سیاسی در داخل و محیط خارج خود تحت فشار باشد، اظهارات و مواضع مقامات آن با فرسودگی و نوعی بی‌رمق بودن همراه است که گویا اوضاع روز به روز در حال بدتر شدن است.

«جلسه حزب لیکود به رهبری نتانیاهو در بلندی‌های جولان»


اما زمانی که مولفه‌ها و متغیرهای بین‌المللی به صورتی پیش برود که تل‌آویو احساس کند حداقل برای چند هفته یا چند منافعش در حال تامین شدن خواهد بود؛ ریتم و مدل سخنان و اظهارات مقامات آنرا باید با سرعت بیشتر و کوبنده‌تر مشاهده کنیم. به عنوان مثال اظهارات «یئیر لاپید» رهبر حزب یش‌عاتید اسرائیل که در ابتدای متن پیش‌رو به آن اشاره شد بیانگر این نظریه و ادعا است.

مدل دیگری از این سخنان را باید در اظهارات «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر اسرائیل در سفر به پاریس و دیدار با "امانوئل ماکرون" رئیس جمهوری فرانسه مشاهده کرد. نتانیاهو در حاشیه سفر خود به فرانسه که به مناسبت بزرگداشت روز اخراج یهودیان از فرانسه در ۷۵ سال پیش صورت گرفته بود رسماً اعلام می‌کند که: "اسلام سیاسی تلاش می‌کند تا اسرائیل و دولت‌های اروپایی را نابود کند".


اما به راستی چه چیزی باعث شده تا اسرائیل و سیاسیون آن مجدداً و تا به این حد علاوه بر خیزش تئوری و کلامی در سیاست و عمل هم وارد سناریوهای جدید بشوند؟

در اینجا لازم است تا برای تحلیل این وضعیت به ۳ پرونده اخیر که اسرائیل در آن دخیل است نگاهی گذرا بیاندازیم:

پرونده اول: سوریه
بعد از شلیک ۵۸ فروند موشک دریا به خشکی از سوی آمریکا به پایگاه الشعیرات در استان حمص سوریه پای اسرائیل به صورت رسمی به منازعه سوریه باز شد. به بیانی گویاتر این عمل واشنگتن جواز رسمی برای ورود اسرائیل به وضعیت میدانی سوریه را صادر کرد. چراکه به دنبال آن ساقط شدن جنگنده و پهپادهای سوریه را شاهد بودیم که هنوز هم مشخص نیست آمریکا در هدف قرار دادن آنها به صورت رسمی دست داشته است یا حداقل تا چه حدی باید اقدام واشنگتن را آشکار بدانیم و به دنبال آن اسرائیل چه عملی را صورت داده است.

این روند تا جایی ادامه پیدا کرد که عملیات‌های توپخانه‌‌ای و هوایی اسرائیل علیه مواضع سوریه در ریف شهر قنیطره در چند نوبت صورت گرفت که به موازات آن القاعده خبر تشکیل سپاه محمد در جنوب دمشق و سوریه را منتشر کرد.

«استقرار توپخانه اسرائیل در نزدیکی مرز سوریه»


این وضعیت تا حدی پیش رفت که به یکباره شاهد اعلام توافق پتین و ترامپ بر سر اجرای آتش‌بس در جنوب سوریه بودیم که در حاشیه اجلاس گروه بیست حاصل شد. تا به اینجای ماجرا را باید خط سیر میدانی با اتکاء بر یک نوسان مشخص قلمداد کنیم اما زمانی که دو قدرت جهانی یعنی روسیه و آمریکا بر سر تامین امنیت اسرائیل به اجماع می‌رسند تنها پیامی که از بطن آن به سراسردنیا مخابره می‌شود این است که اسرائیل مختار است هر کاری که می‌خواهد انجام دهد.

در ادامه این وضعیت آنچه که از روز توافق تا به امروز مشاهده می کنیم گزافه‌گویی‌های اسرائیل بر علیه ایران است. تل‌آویو این توافق را به عنوان سپر دفاعی خود در مورد جولان و قنیطره قلمداد می‌کند و همواره می‌کوشد تا در این راستا پروژه ایران هراسی در مقیاس منطقه‌ای و بین‌المللی را به ورطه اجرایی شدن در بیاورد. تا جایی که شب گذشته نتانیاهو اعلام می کند که توافق آمریکا و روسیه یک «توافق بد» است؛ چراکه تهدید ایران به قوت خود باقی است.

پرونده دوم: لیبی
در حدود دو هفته گذشته جلسه‌ای با عنوان «آشتی بین اسرائیل و لیبی» در جزیره "رودس" یونان برگزار شد که باید آنرا نشست صهیونیستی – لیبیایی بخوانیم که در آن شماری از اعضای کنست و کابینه رژیم صهیونیستی و مقامات مسئول کشور لیبی، در کنار چند مقام سیاسی و امنیتی ایتالیایی حضور داشتند.

در ادامه انتشار اخبار مرتبط با این نشست «رافائل لوزون»، رئیس اتحادیه یهودیان لیبیایی در سرزمین‌های اشغالی اعلام می‌کند که "تمام گروه‌های شبه نظامی فعال در لیبی، با وجود شکاف و خلائی که دولت این کشور با آن مواجه است، خواستار برقراری رابطه با اسرائیل هستند". در اینجا همانطور که در ابتدا به آن اشاره شد باید بگوییم که اسرائیل وارد پرونده‌ها و معادلاتی شده است که شاید تاکنون یا اتفاق نیافتاده است یا ابعاد اینچنینی آن مغفول مانده است.

لوزون با همکاری شماری از شخصیت‌های یهودی ساکن سرزمین‌های اشغالی نشست جزیره رودس یونان را با هدف بررسی زمینه‌های برقراری روابط بین تل‌آویو و طرابلس برگزار کردند و طی آن مسئولان محلی شرق لیبی که جامعه بین المللی تشکیلات سیاسی آنها را به رسمیت نمی‌شناسد، به لطف مصر گام‌های آشکاری را جهت عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی و گشودن باب همکاری سیاسی و مشارکت دادن یهودیان لیبی تبار در بازسازی لیبی برداشتند.

تاریخ برگزاری کنفرانس به گونه‌ای تنظیم شد که بنابر ادعای منابع صهیونیستی با سالروز «بیرون راندن یهودیان لیبی از کشور لیبی» مصادف باشد تا آنچه «آشتی و شروع گفت‌وگو بین یهودیان بیرون رانده شده از لیبی در سال ۱۹۶۷ با دولت کنونی لیبی» عنوان شده است، را محقق کند.  

یعنی دقیقاً مناسبتی که باعث شد نتانیاهو با استناد به آن به پاریس سفر کند که در اوایل متن پیش رو بدان اشاره شده است. در واقع نقطه اشتراک هر دو موضوع را باید یک موضوع ایدئولوژیک دانست که به واسطه آن موضوعات امنیتی، سیاسی، اقتصادی و غیره دنبال می‌شود.

اینکه اسرائیل چرا واردلیبی شده و به دنبال اتصال و برقراری مجدد مناسبات در ابعاد گوناون است دلایلی مهم و البته استراتژیکی دارد. نخست اینکه جریان‌های ضد اسرائیلی از زمان قذافی و پس از آن، همچنان به صورت زنده در بدنه جامعه لیبی در حال حیات هستند و اسرائیل از این موضوع احساس خطر می‌کند. لذا تل‌آویو درصدد است با نزدیک شدن به لیبی از انزوا در این کشور خارج شود تا از این طریق بتواند روابط با کشورهای عربی را عادی کند.

مساله دیگر که در صدر اهداف اسرائیل در لیبی باید مورد نظر قرار بگیرد، بحث مقابله با جریان اخوان‌المسلمین است. اخوان‌المسلمین جریانی است که تا دیواره‌های تل‌آویو پیش رفته است که باید جریان اصلی آن را حماس بدانیم. از این جهت پس از سقوط قذافی یکی از اهداف اسرائیل هدف قراردادن این جریان در طرابلس بود. به‌گونه‌ای که به نظر می‌رسد یکی دیگر از اهداف اسرائیلی‌ها در جلسه اخیر با مقام‌های لیبی، بحث تحت فشار قراردادن عناصر موثر اخوان المسلمین در لیبی است.

موضوع دیگر که به این رابطه مهر تایید می‌زند، وجود منابع غنی نفت در لیبی است؛ اما مسئله مهم‌تر این خواهد بود که در سرزمین و جغرافیای لیبی سلاح‌های بسیار پیشرفته ساخت روسیه وجود دارد که اگر به دست کمیته‌های مردمی و جریان‌های مخالف اسرائیل بیفتد، احتمال دارد برای تل‌آویو خطرآفرین باشد. از این جهت باید بگوییم که اسرائیل درصدد است تا تنها یک رابطه پنهانی براساس منافع حداکثری در حوزه امنیت و اقتصاد را با لیبی رقم بزند.

نکته‌ای که در این بین باید مورد نظر قرار بگیرد این است که در این نشست «ژنرال خلیفه حفتر» حضور داشته است که به عنوان یکی از موثرترین مهره‌های لیبی شناخته می‌شود. به طوریکه وی توانست با حمایت زمینی آمریکا و پوشش هوایی مشترک ایتالیا به عنوان عضوی از ناتو شهر سرت را از لوث داعش پاک کند.

«ژنرال خلیفه حفتر»


از این جهت حضور عنصری مانند آمریکا در این بین همانند پرونده اول مهم خواهد بود. مضاف بر اینکه روسیه با ارسال سلاح و تسلیحات به لیبی تا حد زیادی در صدد حمایت از خلیفه حفتر بر آمده بود که قرار گرفتن آمریکا و روسیه در کنار هم مدل پرونده نخست یعنی آتش بس سوریه را نمایان می‌کند.

پرونده سوم: افزایش تنش در مسجدالاقصی
سابقه اعمال فشار اسرائیل بر مسلمانان سرزمین‌های اشغالی خصوصاً سناریوی محاصره مسجدالاقصی از گذشته تاکنون بر پایه ادعاهای فرقه‌ای و ایدئولوژیک تل‌آویو استوار بوده است. تا جایی که امروزه میبینیم در زیر دیوار این مسجد حفاری‌های متعدد به جهت تخریب زیربنایی آن صورت گرفته است.

اما آنچه که در دو محور سیاسی و میدانی این پرونده باید مورد نظر و ببرسی قرار بگیرد؛ نخست بحث اولین سفر ترامپ به تل‌آویو است. چراکه دقیقاً پس از آن سفر بود که مجدداً اسرائیل اعتماد به نفس خود را در بالاترین حد ارزیابی کرد و نسبت به افزایش شهرکسازی و همچنین گسیل نیروهای نظامی و انتظامی در مسجد الاقصی اقدام کرد.

در عرصه میدانی هم پس از آنکه روز جمعه عملیات‌های استشهادی توسط ۳ جوان فلسطینی صورت گرفت و منجر به کشته شدن دو پلیس رژیم صهیونیستی شد شاهد علنی شدن دخالت امنیتی اسرائیل در مسجد الاقصی بودیم. به گونه‌ای که نتانیاهو چندی بعد از این واقعه که منجر به بسته شدن دو روزه مسجد الاقصی شد در پیام توئیتری خود از نصب سیستم‌های کنترل لیزری و دوربین‌های مداربسته خبر داد که بدون تردید برای شناسایی اعضاء موثر و همچنین تهیه بانک اطلاعاتی جامع به جهت مقابله و یا سرکوب پنهان شهروندان اراضی اشغالی نصب شده است.

بنابراین در هر سه سناریو رد پای چراغ سبز ایالات متحده را خواهیم دید که به نوعی جواز اقدامات فراتر از حالت معمول اسرائیل تلقی می‌گردد.       

منبع: پایگاه دیدبان