کد خبر 739197
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۵:۰۰

سخن رئیس‌جمهور در جمع اساتید و پزشکان مبنی بر اینکه «مبنای ولایت و حکومت از دیدگاه علی (ع) نیز انتخاب و نظر مردم بود» مورد نقدهای جدی قرار گرفت.

به گزارش مشرق، دکتر عبدالله گنجی در یادداشت روزنامه جوان نوشت:

سخن رئیس‌جمهو‌ر در جمع اساتید و پزشکان مبنی بر اینکه «مبنای ولایت و حکومت از دیدگاه علی (ع) نیز انتخاب و نظر مردم بود» مورد نقدهای جدی قرار گرفت که البته بعضی نقدها کم‌مایه و احساسی است. اگر او به جای واژه «مبنا» از «روش تحقق» استفاده می‌کرد، از خطای کمتری برخوردار بود. اتفاقاً به عنوان یک منتقد، رئیس‌جمهور اگر از واژه «روش تحقق حکومت» استفاده می‌کرد، حرف ایشان را درست می‌دانستم، البته در این صورت هم درستی حرف ایشان صرفاً برای ائمه‌ای است که حکومت تشکیل داده‌اند. روحانی «حقانیت بالقوه» امیرالمؤمنین (ع) را مدنظر ندارد بلکه «روش بالفعل» شدن حکومت را مدنظر دارد که هم نقطه قوت امیرالمؤمنین(ع) است و هم سند حقانیت مردم‌سالاری درون دینی امروز ماست. اینجا بحث رئیس‌جمهور انتصاب براساس «نص» امیرالمؤمنین(ع) به حکومت که بالقوه ماند، نیست که بالفعل آن مدنظر است، اما از استخدام صحیح مفاهیم عاجز بوده است.

براساس خطبه شقشقیه که فرمود: «لو لا حضور الحاضر و قیام الحجه به‌وجود الناصر و ما أخذ الله علی العلماء ان لا یقاروا...» نیز می‌توان به موضوع نگاه کرد. یعنی این مردم بودند که انتصاب تاریخی غدیر را بعد از ۲۵ سال بالفعل کردند و حق را به آبشخور حق وارد کردند و استخوان را از گلو و خار را از چشم امیرالمؤمنین بیرون کشیدند. از قضا دوگانه‌ای که حجت را بر علی (ع) تمام کرد، اول حضور مردم و دوم تعهد خداوند از علما است که امتزاج این دو دقیقاً مبنای مردم‌سالاری در جمهوری اسلامی است. ادامه حرف ایشان درست است که بدان توجه نشد و از قضا برخلاف سیره همیشگی ایشان نیز هست. ادامه حرف روحانی تأیید همان «مردم‌سالاری درون‌دینی» است که مقام معظم رهبری چند سال پیش در حرم امام (ره) فرمودند: «کسی گمان نکند امام مردم‌سالاری را از جایی به عاریت گرفت، امام مردم‌سالاری را از درون دین برگرفت و مبنای آن اسلام است.»

روحانی در ادامه می‌گوید: «انتخاباتی که ما امروز در کشور انجام می‌دهیم و همچنین موضوع آرای مردم، پیروی از تفکر غرب نیست و به دنبال رأی مردم به عنوان هدیه دنیای غرب پس از رنسانس نیستیم، بلکه ما دارای مذهب و مردم دینی هستیم که امیرالمؤمنین علی (ع) مبنای حکومت را در آن نظر و خواست و آرای مردم می‌داند.» حرف روحانی در اینجا یعنی خطبه سوم نهج‌البلاغه یکی از مبانی مردم‌سالاری ماست که مقام معظم رهبری آن را درون‌دینی می‌داند و باید از آن استقبال کرد.

چون اصولاً امام (ره) اهل التقاط نبود که دموکراسی غربی را اینجا به جای اسلام قالب بزند. مشکل نیروهای انقلاب با نخبگان اصلاح‌طلب همراه روحانی در همین نقطه متمرکز است که آنان به دموکراسی غربی می‌اندیشند، بنابراین حرف روحانی اینجا دفاع از مردم‌سالاری درون دینی است و اگر نیت و منظور دیگری دارند، نمی‌دانیم. البته آنجا هم امیرالمؤمنین(ع) به عرفی‌گرایی روی نمی‌آورد که بگوید هر چه بیعت‌کنندگان گفتند(رأی‌دهندگان) انجام می‌دهم، بلکه می‌گوید خداوند از علما پیمان گرفته است که در مقابل سیری ستمگران بایستد که مفهوم این پیمان، مشروعیت الهی ایشان از یک سو و اسلامیت نظام امروز ما از سوی دیگر است.

امیرالمؤمنین(ع) با بیعت مردم، حکومت خود را بالفعل کرد، اما از فردای بیعت براساس سنت پیامبر (ص) و قرآن و فهم خود عمل کرد، اینجا یکی از نقاط اختلاف نیروهای انقلاب با روحانی و اصلاح‌طلبان است که عمل فردای انتخابات را صرفاً به حنجره رأی‌دهندگان ارجاع می‌دهند(یا به آن تظاهر می‌کنند) اما به مبانی حاکم بر رأی دهندگان توجهی ندارند.

احتمالاً روحانی توجه نداشته‌اند که امیرالمؤمنین در بخش پایانی خطبه دوم نهج البلاغه با صراحت نقش مردم را «بازگرداندن حق به جایگاه خویش» می‌داند که سند دیگری بر اشتباه روحانی در به‌کارگیری واژه «مبنا» است: «مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لَا یُسَوَّی بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَیْهِ أَبَداً هُمْ أَسَاسُ الدِّینِ وَ عِمَادُ الْیَقِینِ إِلَیْهِمْ یَفِی‏ءُ الْغَالِی وَ بِهِمْ یُلْحَقُ التَّالِی وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَایَةِ وَ فِیهِمُ الْوَصِیَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ الْآنَ إِذْ رَجَعَ الْحَقُّ إِلَی أَهْلِهِ وَ نُقِلَ إِلَی مُنْتَقَلِهِ.

کسی را با خاندان رسالت نمی‌شود مقایسه کرد و آنان که پرورده نعمت هدایت اهل‌بیت پیامبرند با آنان برابر نخواهند بود. عترت پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ) اساس دین و ستون‌های استوار یقین می‌باشند. شتاب‌کننده، باید به آنان بازگردد و عقب‌مانده باید به آنان بپیوندد، زیرا ویژگی‌های حقّ ولایت به آنها اختصاص دارد و وصیّت پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ) نسبت به خلافت مسلمین و میراث رسالت به آنها تعلّق دارد. هم اکنون (که خلافت را به من سپردید) حق به اهل آن بازگشت و دوباره به جایگاهی که از آن دور مانده بود، باز گردانده شد(ترجمه دشتی).

اینجا امیرالمؤمنین برتری و برجستگی خود را به رأی مردم ارجاع نمی‌دهد، بلکه آن را کمک کننده «برای بازگشت به جایگاهی که از آن دور مانده بود» می‌داند. طرح مباحث اینگونه برای نظام نوپای ما بسیار ضروری است که از یک طرف پویندگان آن را در بعد فکری تقویت و از سوی دیگر مبانی نظام را مستحکم می‌کند، اما به نظر می‌رسد لازم باشد روحانی یک بار دیگر در فضای عمومی کشور به موضوع وارد شود و سهو اشتباه در به‌کار‌گیری واژه «مبنا» را توضیح و اصلاح کند.