کد خبر 738705
تاریخ انتشار: ۲۸ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۵:۳۵

در گزارشی که دو روز پیش از سوی مراجع مرتبط با اشتغال و آمار انعکاس یافت یک ادعای عجیب و بزرگ در خصوص جمعیت فعال مطرح شد که این ادعا کمی مشکوک و غیرقابل فهم است.

به گزارش مشرق، در گزارش مذکور آمده بود: ۵۱ درصد فارغ‌التحصیلان دانشگاهی دنبال کار نیستند، لذا جزو جمعیت فعال به شمار نمی‌روند و نتیجه این نوع تحقیق در حقیقت حذف بیش از ۳/۵ میلیون نفر از آمار جمعیت بیکار است زیرا بر اساس تعاریف بین‌المللی، بیکار به کسی می‌گویند که در جست‌وجوی کار بوده و از اساس فعال به شمار بیاید و غیرفعالان جزو آمار رسمی به شمار نمی‌روند.

در همین باره چند دلیل در رد اعلام چنین آماری قابل بیان است که می‌توان به شرح زیر برشمرد، لذا باید به کارشناسان اجازه داد که به آمار اشتغال و تنبلی عجیب ایرانی‌ها و به خصوص فارغ‌التحصیلان مقیم ایران به دیده شک بنگرند!

۱- بر اساس اصل تصمیمات عقلایی در اقتصاد هر اقدام اقتصادی از سوی فرد بر اساس منطق رفتاری و فکری انجام می‌شود، لذا اگر فرض کنیم که بیش از نیمی از کسانی که به دانشگاه رفته‌اند و دهها میلیون هزینه را به خانواده و خودشان تحمیل کرده‌اند، تنها برای سرگرمی بوده و هزینه انجام شده آنها بدون هدف تحصیل شغل بوده، باید نسبت به تعاریف متداول دانشگاه شک کرد و از اساس دانشگاه‌ها را با مراکز نگهداری افراد معلول ذهنی مقایسه کرد نه مراکزی که در آن علم ترویج یا فنی تدریس می‌شود! زیرا کاملاً این تصمیم تحصیل بدون آینده روشن‌تر مغایر با تصمیمات عقلایی است.

این ادعا زمانی قابل تأمل‌تر است که بدانیم از زمان کسب علم صرفاً تحصیل علم و علاقه فردی دهها سال گذشته، لذا معمولاً تمام افرادی که سبک زندگی با تحصیل بیشتر و به تأخیر انداختن ازدواج و... را انتخاب می‌کنند حتماً به دنبال کار بهتری هستند.

۲- اما دومین دلیل که لابد مراکز پژوهشی آمارتراش در حوزه ایجاد اشتغال بهتر در جریان هستند، استقبال ۲۶۰ هزار نفری فارغ‌التحصیلان از طرح‌های کارورزی تنها طی ۳۵ روز کاری از افتتاح سامانه‌ای کارورزی است که در ۲۳ اردیبهشت رونمایی شده است. این آمار و رشد سریع که به نظر واقعی‌تر می‌آید نشان می‌دهد فارغ‌التحصیلان بدون در نظر گرفتن جایگاه طبقاتی خود و حقوق حداقلی تا چه حد عطش جذب شدن به بازار کار را دارند، لذا این تصور که از هر دو فارغ‌التحصیل یکی علاقه به کار کردن ندارد و ذات ایرانی‌ها تنبلی و خیال‌پردازی زندگی در خارج از کشور و... است، خیلی دور از ذهن به نظر می‌آید.

۳- اما سومین دلیلی که می‌توان در رد این ادعا به آن استناد کرد تقسیم‌بندی دهک‌های جامعه و موج تحصیلات دانشگاهی در میان طبقات متوسط به پایین با چشم‌انداز بهتر زندگی است.


بدیهی است با هر محاسبه‌ای نمی‌توان مدعی شد بیش از ۳۴ درصد فارغ‌التحصیلان مرد و بیش از ۵۲ درصد فارغ‌التحصیلان زن در این سال‌ها از طبقات ۹ و ۱۰ بوده‌اند که تمایلی به ورود به بازار کار ندارند. اتفاقاً نکته قابل تأمل در این است که جذب بازار کار شدن برای دهک‌های بالا بسیار راحت‌تر و سریع‌تر است تا دهک‌های پایین، لذا آمارهای اعلامی برای غیرفعال بودن جمعیت فارغ‌التحصیل به نظر منطقی نیست و حتماً باید آمارهای ارائه شده تجدید نظر و واقعی‌تر شود، البته می‌توان برای این آمارها دلایل روانشناختی یا جامعه‌شناختی مطرح کرد اما از منظر استدلال‌های اقتصادی نمی‌توان به این آمارها اتکا کرد و حتماً باید آمار فارغ‌التحصیلان بیکار را با واقعیت‌های جامعه در برنامه‌ریزی‌ها مدنظر قرار داد.

منبع: روزنامه جوان