همایون اسعدیان گفت:تلخی‌های جامعه را مردم بهتر از ما می‌دانند زیرا با پوست و گوشت لمس می‌کنند و با آن کلنجار می‌روند. اگر فضا تلخ است قرار نیست من فقط تلخی‌ها را نشان بدهم به اعتقاد من این کار هنرمندانه نیست.

به گزارش مشرق،  فیلم «یک روز بخصوص» ساخته جدید همایون اسعدیان ماجرای جوانی را روایت ‌می‌کند که قرار است برای عمل قلب خواهرش دست به یک انتخاب بزند، انتخابی که مسیر زندگی و آینده او را تغییر می‌دهد. فیلم داستان‌گو است و از ابتدا مخاطب می‌داند که منیژه خواهر حامد عمل جراحی قلب نخواهد کرد اما با این وجود پیوستگی و اوج و فرود داستان به گونه‌ای طراحی شده که مخاطب از فیلم خسته نمی‌شود و با قهرمان داستان همذات پنداری می‌کند. فیلم به درستی شخصیت‌های خود را معرفی می‌کند و روابط میان شخصیت‌ها به درستی به مخاطب انتقال می‌یابد. شخصیت‌های دیگر قصه به گونه‌ای در مسیر روایت قرار می‌گیرند که حامد سویه‌های مختلف اخلاقیات را ببیند. حامد در مسیری که برایش اتفاق می افتد شروع به سقوط می‌کند اما در این مسیر سربلند بیرون می‌آید. با همایون اسعدیان به گفت‌وگو نشستیم که در پی می‌آید. 

اشکال فیلم را اخلاق‌گرایی دِمُده می‌دانند

«یک روز بخصوص» هم قصه دارد هم با تدوین خوب مازیار میری مخاطب همراه می‌شود.مخاطب در این فیلم با چالش رعایت اخلاقیات روبروست و در نهایت به یک اتفاق خوب ختم می شود شاید به لحاظ پایان بندی برای مخاطب خوب نباشد اما به لحا‌ظ اخلاقی پایان بندی فیلم منطقی است در شرایطی که در جامعه  امروز اخلاق کمرنگ شده ودیده نمی شود.

جالب است در فلان برنامه تلویزیونی درباره فیلم گفته می‌شود که در فیلمم یک اخلاق گرایی دِمُده دیده میشود اما برای من این نکته اهمیت دارد که به «اخلاق» چه دمده و چه مدرن توجه کردیم. دوستان ایراد فیلم من را ترویج  اخلاق گرایی دمده می‌دانند که به‌نظرم حتی اگر دمده باشد( که نیست) اشکالی ندارد. از ابتدا این مهم برایم روشن بود که مخاطب من طبیعتا حدس نمی زند که شخصیت داستان عمل می شود یا نه. در واقع، مسیری که قهرمان قصه طی می‌کند و سفری که قهرمان قدم به قدم آن را ادامه می‌دهد برای من بسیار مهم بود.

این مورد، برای من مساله مهمی بود که چگونه دلیل تصمیم شخصیت داستان را در مورد انجام یا عدم انجام عمل جراحی دربیاورم. من به ذهنم این نوع پایان‌بندی رسید اما نمی گویم بهترین مدل برای پایان بندی فیلم بود شاید بتوان راهکارهای بهتری برای پایان فیلم پیدا کرد.

 

ارزیابی شخصیت اصلی 2جهان‌بینی را ایجاد می‌کند/ باور من در فیلم این است که می‌توان امیدوار بود

 در این نوع فیلم‌ها که شخصیت را در یک چالش قرار می‌دهیم و قرار است شخصیت را  ارزیابی کنیم، پایان‌کار نمایش  جهان بینی متعدد خواهد داشت. در مورد فیلم من اگر شخصیت این فیلم عمل جراحی کند یا نکند دو جهان‌بینی را به همراه خواهد داشت. یک جهان بینی این است که اساساً راه نجاتی نیست و این مسیر سقوطی است که به جامعه تعمیم می‌یابد و اجتناب ناپذیر است. اگر عمل جراحی نکند نوع دیگری از جهان بینی است که باور من است؛  این‌که می‌توان امیدوار بود و  ناامید نباشیم حتی به قیمت جان عزیزا‌ن‌مان می‌توانیم به برخی از مسایل اخلاقی  پایبند باشیم. این دو پایان‌بندی کاملامتضاد است. در طول ساخت فیلم پیشنهاداتی به من می شد مبنی بر این که چک اتفاقی گم شود که به قضاو قدر مرتبط شود یا با دیالوگ بگوییم خواهر (منیژه) این چک را پنهان کرده است.

نمی‌خواستم کارکرد قهرمان را زیر سوال ببرم

اگر قهرمان قصه (مصطفی زمانی) شخصاً چک را از بین نبرد چشم آگاه جامعه (روزنامه نگار) است زیر سوال می‌رود.

دقیقاً. می توانستیم راه‌هایی پیدا کنیم که منیژه عمل نشود اما برای من مهم این بود که قهرمانم تصمیم بگیرد که منیژه عمل نشود. اگر نوع دیگری داستان را طراحی می‌کردم کارکرد قهرمان  زیر سوال می‌رفت. ادعا نمی‌کنم بهترین فینال را طراحی کردم اما این پایان بندی بهترین پایان بندی بود که در مقطع ساخت فیلم به آن فکر کردم.

همذات پنداری درست مخاطب با شخصیت مد نظرم بود

کار سختی است که از ابتدا مخاطب بداند شخصیت داستان عمل جراحی نمی‌شود اما مسیر داستان به گونه ای طراحی شود که مخاطب را تا پایان با خود همراه نگه‌دارد.

اگر یک مورد در این فیلم ادعا کنم که موفق شدم همین مورد است که شما به آن اشاره کردید. در طول داستان همواره به این توجه داشتم که به جای اینکه مخاطب فکر کند انتهای داستان چه خواهد شد خود را جای شخصیت داستان قراردهد و همذات پنداری را با قصه گویی درست برای مخاطب ایجاد کنم. اگر این همذات پنداری با مخاطب موفقیت آمیز صورت گرفته باشد انتهای داستان اهمیت چندانی ندارد.  مخاطب مرتب در فیلم فضایی را ببیند  که خود را جای شخصیت اصلی بگذاردو مدام از خود سوال کند. اگر با ماشینم تصادف کرده بودم برای این که ماشین را با قیمت بالاتر بفروشم دروغ می گفتم ؟ ایا به رئیس بیمارستان دروغ می گفتم یا خیر؟ اینکه مخاطب  مرتب خودش را در آن لحظه ببیند اهمیت دارد و پایان بندی خیلی تعیین کننده نباشد.

باورم سینمای قصه‌گو است

فیلم در شرایطی که امسال در فیلم های جشنواره قهرمان و مشخصه های آن کمرنگ شده، هم قهرمان دارد و هم قصه گو است رسیدن به این فضا چگونه بود. 

من اساساً باورم سینمای قصه‌گو است و آن را دوست دارم.  منکر سینمایی که با خرده قصه ها شکل می گیرد نیستم این نوع سینما در همه جای دنیا هم رایج شده و جایگاه خودش را دارد. معتقدم در سینما باید قصه بگوییم برای تماشاگر و رکن اصلی قصه  قهرمان است . شخصیت را خلق می کنیم و چالشی پیش روی او  قرا رمی‌دهیم ؛ اینکه چگونه از این چالش عبور کند مسیر های بعدی قهرمان را شکل می دهد.

قصه‌های بلند بدون قهرمان معنا ندارد

 قصه های بلند بدون قهرمان شاید معنا نداشته باشد.  قهرمان کاری می کند که ممکن است مخاطب توان انجام آن را نداشته باشد اما دوست دارد این کار انجام دهد و در ضمیر خود می گوید ایکاش من هم می توانستم این تصمیم رابگیرم و این کار را انجام دهم. شاید یک جور نقاط ضعف ما را  به رخ می کشد و می‌گوید درستش این است، حالا ممکن است توان انجام آن کار را داشته باشیم یا نداشته باشیم. من همیشه مثالی که می‌زنم از فیلم «تایتانیک» است. در آن بخش از فیلم که 2 شخصیت اصلی داستان در دریا گیر کردند دی کاپریو یخ می زند، مردهایی که فیلم را می‌بینند می گویند ایکاش زنی باشد که این قدر  دوستش داشته باشیم که به خاطرش این کار را بکنیم و خانم ها هم می گویند ایکاش مردی باشد که  این کار را به خاطر ما انجام دهد. ممکن است مخاطب تحمل این کار را ندارد اما از این که یک عشق این گونه شکل گرفته و روایت می شود لذت می برد. شاید رمئو ژولیت غیرواقعی باشد و در زندگی هیچ یک از ما نباشد اما دوست داریم دوست داشتن این گونه باشد برای همین است که از این قصه ها و  قهرمانانی که شاید  واقعی نیستند، لذت می ‌بریم. دوست دارم این گونه فیلم بسازم.

آینه‌ای برای نمایش تلخی‌های جامعه / سینما را در حد ژورنالیسم پایین آوردیم

بعضی فیلم ها جامعه را مستندنگاری می کنند و تلخی ها را بیشتر نشان می‌دهند اما «یک روز بخصوص» متفاوت است این فیلم جامعه را می‌بیند اما بدون اخلاق تصویر نمی‌کند.

من هم فکر می‌کنم بسیاری از فیلم‌ها، سینما را در حد ژورنالیسم پایین آوردند . قصد ندارم به نگاه ژورنالیسم توهین کنم اما هریک کارکرد خودشان را دارند . سینما را در حد نگاه روزمره و حتی سیاسی و نگاه به مسایل اطراف‌مان  قراردادیم گویا صرفا آینه گذاشتیم تا تلخی های جامعه را به مخاطب نشان بدهیم.

در میان لحظات تلخ، زیبایی و امید را نمایش دهیم هنرمندانه است

 من باورم این است که  تلخی‌های جامعه را مردم که بخشی از آن‌ها تماشاگر سینما هستند بهتر از ما می دانند زیرا  با پوست و گوشت و استخوان لمس می کنند و با آن کلنجار می روند. اگر فضا تلخ است قرار نیست من فقط تلخی‌ها را نشان بدهم به اعتقاد من این کار هنرمندانه نیست. اگر در میان این لحظات تلخ زیبایی و امید را پیدا کنیم  و در فیلم بیاوریم هنرمندانه عمل کردیم. اگر به تماشاگر در میان این تلخی ها بگوییم این گونه هم می توان نگاه کرد یا حداقل طرح سوال کنیم کار ارزشمندی انجام دادیم.  من به شخصه خودم خیلی پایان‌های تلخ و سیاه را دوست ندارم. و این که شرایط اجتماع را مستندگونه به نمایش بگذاریم خیلی کار سختی نیست

 در عین حال که اساساً خودم را آدم سیاسی نمی‌دانم و به هیچ عنوان وارد مسایل سیاسی نمی‌شوم و دغدغه ام مسایل اجتماعی است اما اگر وارد یک  چاپخانه می ‌شوم و به گونه ای نمایش می دهم که چاپخانه راکد است و قرص بدن سازی می فروشد به این مهم توجه کردم که گویا بازتولید فکر متوقف شده و  بازتولید عضلات رشد می کند.  ذهنیتی پشت این سکانس‌ها هست اما دوست ندارم آن را به صورت ژورنالیستی بیان کنم. دوست دارم در دل قصه و ظریف به آن اشاره کنم .

فیلم را برای مخاطب می‌سازم

ترکیب بازیگران بسیار خوب بود و مخاطب با آن ارتباط برقرار می کند حضور کیایی در شرایط سخت خنده به لب مخاطب می‌آورد و مثلث بازیگران جوان در کنار فرهاد اصلانی بسیار خوب است.

خوشحالم این ترکیب به گونه ای بود که مخاطب راضی است. من فیلم را برای مخاطب می سازم نمی توانم بگویم ترکیب بازیگرانم خیلی هوشمندانه بود، بعضی وقت ها اتفاقات هم به ما کمک می کند. از دو سال پیش قراربود حامد بهداد این نقش را بازی کند یک ماه قبل از فیلمبرداری دچار اختلافاتی شدیم، ترجیح دادیم با هم کار نکنیم، آقای زمانی جایگزین شدند  شاید اگر آقای بهداد نقش را عهده دار می شدند فیلم  شکل دیگری به خود می‌گرفت. الان خوشحالم آقای زمانی این نقش را بازی کردند و این اتفاق مبارکی برای من بود. ممکن بود از آن مدل  راضی نباشم.

اصلا فکر نمی‌کردم آقای اصلانی در این فیلم  بازی کند آن هم به دلیل سوءتفاهماتی که بین ما وجود داشت اما ایشان سعه صدر دارند و این قدر با محبت برخورد کردند که با اولین تماس ما آمدند و نقش را پذیرفتند.  از همه بازیگران ممنونم.

اکران معادلات خاص خود را دارد

حضور یک کودک در فیلم شرایطی ایجاد می‌کند که خانواده‌ها برای دیدن فیلم در زمان اکران ترغیب شوند در ابتدا به طیف تماشاگران فیلم فکر کردید؟

مسلماً در زمان ساخت فیلم به مخاطب فکر می‌کنم . امیدوارم در اکران عمومی ارتباط خوبی با مخاطب داشته باشیم. جشنواره ملاک مناسبی برای موفقیت فیلم در جذب مخاطب یا عدم موفقیت آن نیست. اکران معادلات خودش را دارد فیلم‌ ما  مانند یک فیلم تجاری نمی‌تواند مخاطب را با خود همراه کند اما امیدوارم مخاطب خودش را پیدا کند و بتواند موفق عمل کند.