زن جواني كه پزشكان يكي از بيمارستان‌‌هاي دولتي تهران بيماري او را افت فشار تشخيص داده بودند، ساعتي بعد از بستري شدن به علت خونريزي وسيع ريوي جان خود را از دست داد. شوهر اين زن از بيمارستان به علت رسيدگي نكردن به وضعيت همسرش طرح شكايت كرده است.

به گزارش مشرق، شوهر اين زن كه از نيروهاي نظامي است در شرح ماجرا به خبرنگار روزنامه جوان مي‌گويد: چند سال قبل ازدواج كردم و صاحب دختري يك و نيم ساله به نام روژان هستم. ظهر روز هفتم اسفندماه سال قبل همراه همسرم براي تشييع جنازه يكي از بستگان به بهشت زهرا رفتيم. آنجا بود كه همسرم دچار تهوع شد. البته وضعيت او طوري نبود كه نتواند خودش را كنترل كند.

به هر حال به توصيه مادرش او را به بيمارستان لولاگر بردم. پزشكان بعد از معاينه گفتند كه او دچار گرفتگي عضلاني شده است و با مراقبت به وضعيت عادي برمي‌گردد. با اين اميدواري راهي خانه شديم اما چند ساعت بعد حال همسرم بدتر شد. نيمه شب بود كه او را به بيمارستانی دولتی منتقل كردم. وضعيت او را براي پزشكان توضيح دادم و آنها بعد از معاينه گفتند كه فشارش افتاده است و به او سرم تزريق كردند.

حال همسرم هر لحظه بدتر مي‌شد به خاطر همين به علت نگراني كه داشتم به پزشكان اعتراض كردم تا به وضعيت او رسيدگي بهتري كنند، اما آنها گفتند كه ما پزشك هستيم يا شما؟ با اصرارهاي من بود كه يك آمپول به سرم تزريق شد اما در بهبود سلامت همسرم تغييري ايجاد نشد.

 آن شب تا ساعت 6 صبح روز بعد بربالين همسرم با نگراني بیدار بودم. وقتي حال همسرم رو به وخامت گذاشت با التماس از پزشكان خواستم به فرياد همسرم برسند اما كسي به فريادم نرسيد.

همسرم دو نفس عميق كشيد، نفسش تنگ شده بود. گفت كه حلالم كن و ديگر همه چيز تمام شد.

به صورتش دست كشيدم كه ديدم كه چشمانش را بست. دوباره به سراغ پرستار رفتم و خواستم به سراغ او بيايد. وقتي با التماس خواستم به همسرم سر بزند به آهستگي كنار تخت حاضر شد و گفت چرا اين طور شده است؟ گفتم كه شما پزشك هستيد. از آنجا به بعد بود كه مدام شروع كرد با پزشكان ديگر تماس بگيرد و وضعيت همسرم را گزارش كند.

 لحظاتي بعد چند پزشك از راه رسيدند و بعد از معاينه همسرم گفتند كه او فوت شده است. از لحظه‌اي كه او را به بيمارستان منتقل كردم تا زماني كه فوت شد فقط يك سرم به او تزريق شد. نگراني من اين است كه چرا به وضعيت همسرم رسيدگي نكردند. مي‌دانم كه مرگ در دست خداست اما اگر پرستاران به جاي بازي كردن با گوشي تلفن‌هاي همراهشان بربالين همسرم حاضر مي‌شدند شايد او امروز زنده بود. يكي از كاركنان بيمارستان به من گفت كه بيمارستان پرسنل كافي در اختيار ندارد و رسيدگي نكردن به وضعيت بيمارتان طبيعي است.

وي ادامه داد: حالا گزارش پزشكي قانوني نشان مي‌دهد كه همسرم به علت خونريزي وسيع ريوي در بيمارستان فوت شده است. سؤال من اين است كه چرا در چند ساعتي كه همسرم در بيمارستان بستري بود، پزشكان او را به صورت تخصصي معاينه نكردند و متوجه خونريزي وسيع ريوي او نشدند؟

آنها كه اعلام كرده بودند همسرم به علت افت فشار به اين وضعيت دچار شده است. اگر مي‌گفتند كه قادر به تشخيص نيستند او را به بيمارستان ديگري منتقل مي‌كردم. سؤال ديگرم اين است كه اگر همسر يا خواهر يا عزيزان خودشان به اين وضعيت دچار شوند آيا او را به حال خودش رها مي‌كنند تا فوت شود؟

وي افزود: من به علت كوتاهي در رسيدگي به وضعيت همسرم در شعبه 19 دادسراي پزشكي عليه بيمارستان اعلام جرم كرده‌ام. براي گرفتن اوراق پرونده در بيمارستان من را سرگردان و بي‌احترامي كردند.

 وقتي راهي دفتر وزير بهداشت هم شدم، گفتند كه پاسخگويي فقط از طريق تلفن امكان‌پذير است. با شماره تماسي كه به من داده‌اند هيچكس جوابگوي تلفن نيست. همسرم به علت كوتاهي در رسيدگي فوت شده و از وزير بهداشت درخواست مي‌كنم تا به وضعيت بيماران رسيدگي كند.

 او مي‌گويد: روژان، دختر يك و نيم ساله‌ام هنوز شيرخواره‌است و مسير زندگي‌ام با غفلت ديگران به ناگاه تغيير كرده است. كساني كه مي‌خواهند به اين امر رسيدگي كنند براي يك لحظه خودشان را جاي كودك شيرخوار من بگذارند.

براي پيگيري موضوع با دفتر  رئيس بيمارستان   تماس گرفتيم. منشي دفتر اعلام كرد كه موضوع گزارش به رئیس بیمارستان  منعكس و نتيجه آن به رسانه اعلام خواهد شد كه اين امر صورت نپذيرفت. نام بیمارستان در روزنامه محفوظ است.