فیلم گفتمانی نقادانه درباره مشی و روش فتح الهی و امرالهی است و البته منکر و نافی دو گروه پر رنگ سیاسی نیست. اما انتخابات را در نوع اجرا و کارزار رقابتی دو حزب را، همبرگری معرفی می‌کند که هنوز ایران برگر نشده است.

گروه فرهنگی مشرق- کتاب «دموقراضه» یکی از شاخص ترین آثار سید مهدی شجاعی، حکایت کشور خیالی غربستان است. پادشاه غربستان به نام «ممول» 25 پسر دارد. ممول وصیت می‌کند تا بعد از مرگش پادشاه بعدی با یک انتخابات مردمی از بین پسرانش انتخاب شود.پس از مرگ پادشاه، مردم پسر اول را به پادشاهی انتخاب می‌کنند و همینطور حکومت بین بیست و چهار پسر دست به دست می‌شد. داستان کتاب دوره حکومت آخرین پسر یعنی دموقراضه را (که به دلیل زشتی و کوتاه قدی و نقائص جسمانی به این نام خوانده می شد) روایت می‌کند. «دموقراضه» آخرین پادشاه غربستان اعتقاد دارد که مردم همه گوسفندند و ما چوپان؛ حواستان باشد! بزرگ‌ترین اشتباه در حکومت، بها دادن به مردم، یا ارزش قائل شدن برای مردم است. شما مطمئن باشید که اگر برای مردم، ارزشی بیش از گوسفند قائل شوید، نمی‌توانید بر آنها حکومت کنید. بهای مردم را شما معین می‌کنید، نه خودشان. اگر شما بر مردم قیمت نگذارید، آنها قیمتی بر خودشان می‌گذارند که هیچ‌جور نمی‌توانید بخرید و تازه این گوسفند که من گفتم بالاترین قیمت است. قیمت آدم‌های اندیشمند چاق و چله. قیمت بقیه‌ی مردم، حداکثر درحد پشگل گوسفند است و نه بیشتر. نتیجه این‌که مردم را هر جور بار بیاورید، بار می‌آیند. اگر به آنها احترام بگذارید، فکر می‌کنند که شما موظفید به آنها احترام بگذارید. اگر به آنها توضیح دهید، گمان می‌کنند که شما موظف به توضیح دادنید.



طبیعی است بر خلاف مشی پرسوناژ «دموقراضه»، زمانی که در کشوری زندگی می‌کنید که حق انتخاب مهمترین نهاد های سیاسی تصمیم ساز و تصمیم گیر را مردم بر عهده دارند، یعنی در دایره مدنی حاکمیتی، با این روش مردم بیشترین احترام را دارند. تازه این مرحله نخست است؛ به قول بهروز افخمی در برنامه اخیر هفت" دموکراسی زیادی و بدون ناظر هم به درد نمی‌خورد و دموکراسی باید مراقب داشته باشد" . ضمن اینکه مرجع و مراجع عالی‌‌تری پاسبان دموکراسی هستند.



چرا کمونیست های بلوک شرق خیلی قائل به فرد گرایی بودند که نتیجه اش به فروپاشی بلوک شرق انجامید و حالا جمع گرایی به شیوه دموکراسی انگلوساکسونی هم عاقبت شومی برای مردمان ایالات داشته که به قول آن مثل قدیمی صدایش فردا در خواهد آمد. همین که ایالات متحده در دوران رکود دهشتناکی به سر می برد بی خاصیتی زیادی جمع گرا بودن را نشان می دهد. اما برای عده ای جمع گرایی و مشارکت مردم به سبک قدیمی آمریکایی اصالت دارد. در حالیکه ما ادعا می‌کنیم نه جمع‌گرایی زیادی آنگلوساکسونی نه فرد گرایی منحط کمونیستی.




اخیرا فیلمی به شبکه نمایش خانگی پیوسته‌است که ازقضا مرتبط با انتخابات و بحث بالاست. فیلم "ایران برگر"؛ آخرین ساخته مسعود جعفری جوزانی. با تعمیم دادن این مصداق با الگوی روایی جاری در فیلم ایران برگر به نتایج بهتری دست خواهیم یافت. با در نظر گرفتن مفاهیمی که در ایران برگر مطرح می‌شود، مردم سالاری ایرانی مصداق ایران برگر است و دموکراسی آمریکایی مثل همبرگر. باید مواد اولیه ایران برگر از جای دیگری تهیه کنیم. این تازه اول راه است، یعنی با این روش، تنها تصمیم گیری قائل به جمع ما را به همبرگر می‌رساند و ایران برگر حاصل این پخت سیاسی نخواهد بود.  محصول مک دونالد، دموکراسی یا همان دموقراضه را به مردم می دهند طبیعی است که مردم علاقه‌مندند که ایران برگر را مزمزه کنند.



تمام این نوشتار طعنه ای است در ادامه مفهومی که در متن فیلم ایران برگر جاری است. ایران برگر آخرین ساخته «مسعود جعفری جوزانی» ادامه‌ای است که بر تمام ساخته های مسعود جعفری جوزانی. یکی از آثار مهم مسعود جعفری جوزانی (از آثار ماندگار سینمای ایران) شیر سنگی است که روایت محوری آن به جدل «علیار» و «نامدارخان» از روسای دو قوم ایلیاتی می‌پردازد. نامدارخان پشت انگلیسی دارد و دلبسته قدرت است و به واسطه «حمایت انگلیسی» در جدلی با «علیار» او را به قتل می‌رساند. البته این علیار است که به قصد سرکوب انگلیسی، اسلحه به‌دست می‌گیرد.



این روایت به یک روش و مشی در فرهنگ ما بدل شده‌است که در فرهنگ سیاسی، ورزشی، هنری و اجتماعی ایران رسوخ کرده‌است. فرهنگی که اساسا تناسبی با فرهنگ عمومی ایرانی ندارد. چنین رویکردی را باید به صورت جامع‌تری  در فرهنگ ایرانی جستجو کنیم. در این سرزمین کهن، در این گربه به پشت خمیده، در قواره های متکثر خوش رنگ، چهل قوم در چهل تکه آن زندگی می کنند، با وجود تکثر قومی و زبانی، ایران برای همه این اقوام همیشه ایران است. برای ایلیاتی ساکن در مرزهای غربی، برای کرد، لر، بلوچ و آذری فرقی نمی‌کند . اما امان از انگلیسی . انگلیسی ابتدا فوتبال را به این سرزمین آورد و دو قطبی فرهنگی – اجتماعی  را تقریبا از فوتبال آغاز و به تدریج تحولات سیاسی آنرا به سیاست می‌کشاند.



دستمایه دو قطبی شدن مبتذل در بزنگاه های مهم سیاسی – اجتماعی، در اغلب آثار مسعود جعفری جوزانی دستمایه نقد قرار گرفته است و یک آسیب شناسی کلان را چاشنی یک قصه ساده می‌کند. این وسط در میان هر دو قطبی، قربانی همیشه مردم هستند. فیلم با گفتمانی صریح با روایتی ساده از امنیت کلان ملی در پیوند با توده های از توسعه اجتماعی – سیاسی با اتکا به عدم ورود به دو قطبی طرحی تازه می اندازد. در فیلم شیر سنگی جدال علیار و نامدار خان بدل می‌شود به نمونه‌ای کلاسیک از جدل دو قطبی امرالهی و فتح الهی.  «فتح اله» با طرح مسئله زنان در جامعه کوچک« شیدی» قبح شکنی می‌کند و انگشت روی آزادی های زنانه می گذارد. گزاره ای که با فرهنگ جامعه سنتی شیدی در تعارض است . امراله نیز در مقابل فتح اله، تن به رسوم اصیل، در قالب ازدواج دخترش با پسر فتح اله را نمی‌دهد. به تدریج قیود اجتماعی تحت تاثیر رقابت دو قطبی سیاسی قرار می‌گیرد. در دل جامعه «شیدی» نقد دو قطبی اساس و منطق متفاوتی دارد. حامی معنوی روستا، آقا نورالله است که امرالهی و فتح الهی از این جایگاه معنوی او به‌شدت حساب می‌برند. نمونه‌اش هم این‌که در صحنه پایانی هر موقع آقا نورالله از دو گروه و هوادارانشان چشم می پوشد این دو گروه به قصد کشت به جان هم می افتند.




با آغاز دوره تبلیغات انتخاباتی، قطب‌های امرالهی و فتح الهی به‌شدت پررنگ می‌شود. فیلم گفتمانی نقادانه درباره مشی و روش فتح الهی و امرالهی است و البته منکر و نافی دو گروه پر رنگ سیاسی نیست. اما انتخابات را در نوع اجرا و کارزار رقابتی دو حزب را، همبرگری معرفی می‌کند که هنوز ایران برگر نشده است. ایران برگر شدن انتخابات گامی است که موجب تعالی مردم سالاری می‌شود. اگر در شیوه برگزاری انتخابات، هدف مصالح فردی باشد قطعا به سطح مشی و روش همبرگری می رسیم، اگر مصالح جمعی محور شود، به قلب هدف رسیده ایم. «ایران برگر» با انتخاب ضلع سوم آقا معلم، میان جبهه فتح الهی و امرالهی، مصلحت جمعی ایران برگری را با داستان شیرینش، معرفی می‌کند. سکانس پایانی فیلم که امرالهی و فتح الهی که برخورد فیزیکی با یکدیگر دارند نشان از این دارند تا رسیدن به ایران برگر شدن مردم سالاری باید کمی خویشتن دارد باشیم و سعی نکنیم که مثل علیار و نامدارخان سلاح به روی هم بکشیم.