در گزارش سازمان عفو بین الملل از وضعیت آوارگان در قطر آمده است: سطح استثمار بسیار نگران کننده است، بازرسان پنهان سازمان‌های دفاع از حقوق بشر که به صورت گردشگر وارد این کشور شده اند با برده داری کاملا واضح و تاسف برانگیز مواجه شده اند.

گروه ورزشی مشرق - عده ای بازداشت شدند و عده ای تحت بازجویی هستند، در این بین اما زیر سایه قطر، هنوز هم کارگران نپالی، مهاجران پاکستانی و بنگلادشی در حال تجربه مرگی تدریجی و بسیار سیاه هستند.

در گزارش سازمان عفو بین الملل از وضعیت آوارگان در قطر آمده است: سطح استثمار بسیار نگران کننده است، بازرسان پنهان سازمان‌های دفاع از حقوق بشر که به صورت گردشگر وارد این کشور شده اند با برده داری کاملا واضح و تاسف برانگیز مواجه شده اند.


این مقاله حاصل همکاری سیما راجوریا خبرنگار نپالی شاغل در سازمان خبرنگاران بدون مرز با چندین سازمان بین المللی حقوق بشری است که به واسطه شجاعت و فداکاری این زن خبرنگار تهیه شده است، اگر سیما راجوریا حین تهیه این گزارش بازداشت و دستگیر می شد مشخص نبود که بتواند زنده از خاک قطر خارج شود:
« تماشای هزاران کارگر نپالی در میان ظروف رنگ های سرطان زا و بوی تعفن برانگیز زباله و مواد شیمیایی کار ساده ای نیست، انسانهایی که به خانواده خود قول داده اند با پول بر می گردند تا شاید پس از سالها تجربه فقر و گرسنگی، چند سالی را با غذای گرم و خانه ای تمیز تجربه کنند.
امنیت، واژه ای که برای بسیاری از این کارگران و مهاجران کاملا بی معنی و عجیب است چه در کشورشان و چه اکنون در خاک قطر!

از سال 2013 بود که قطر بخاطر فشار سازمانهای جهانی فشار بر کارگران و مهاجران خود را کم کرد و به همه قول داد که دیگر رفتار بدی با آنها نداشته باشد و استانداردها را رعایت کند و امروز از خودم می‌پرسم قبل از این که قطر قول بدهد رفتارش را درست کند، با این مردم بیچاره چه رفتاری داشته که امروز ارزش این مهاجران در نظر برده داران قطری از شترهایشان کمتر است؟»

در ادامه این گزارش آمده است: « جایی که مهاجران نپالی زندگی می کنند به یک تابوت شباهت دارد، اتاقی که قرار است در آنجا با مرگ خودت، روبرو شوی و او را در آغوش بگیری. یک نوجوان 16 ساله زیر فریاد مالک خود که کارفرمایی قطری است، از ترس تنبیه و کتک های بعدی، بر اثر  ایست قلبی در جا می میرد و پدرش که شاهد اتفاق است برای آنکه همچنان در آنجا کار کند و پولی بگیرد، ارتباطش را با این پسر تکذیب می کند و به کارش ادامه می دهد. گاهی فراموش می کنم روی زمین هستم و اینجا هم قسمتی است از کره زمین و در سال 2015 !»


خبرنگار زن نپالی در ادامه گزارش خود به تلخ ترین حوادث نپال اشاره می کند و می نویسد: «کشور من با دو حادثه تلخ در جهان مشهور شده، اول زلزله ای که هزاران هزار کشته داشت و جهان فقط تماشایش کرد و حکومتش هم همین طور، و دوم مرگ هزاران نپالی زیر شلاق کارفرماهای قطری در سیاه ترین حالت ممکن. این مرگ نپال نیست، این مرگ انسانیت است که در حاشیه خلیج فارس و در بی خبری اجباری رسانه هایی که دم از رسالت خبری می زنند، رخ می  دهد و شاهد سکوت آزاردهنده همه زمین است.»

«دوازده ساعت کار در شبانه روز، و البته مابقی آن را نمی شود استراحت نامید و شاید بتوان گفت شبانه روز منهای 12 ساعت مساوی است با خوابی کابوس وارد و وحشتناک به امید نرسیدن به روز و شروع نشدن یک جهنم دیگر در 50 درجه سانتیگراد و لباسهای ضخیم و کلاه های سنگین و رفتاری غیر انسانی بدون آب  و غذای کافی.»


تا کنون به صورت رسمی 400 هزار کارگر نپالی راهی قطر شده اند تا کار کنند و با پول برگردند و قطر که هرگز حاضر نبود آمار سازمانهای بین المللی را به رسمیت بشناسد بالاخره مرگ 500 نپالی و 250 بنگلادشی را حین کار قبول کرد و آن را رسمی و صحیح دانست. البته که هرگز عذرخواهی نکرد.

خبرنگار نپالی در ادامه به خاطره اش از فرودگاه نپال اشاره می کند و می نویسد: « در فرودگاه کاتماندو هستم، مسافران باید فرم معروف به فرم خروج را پر کنند، پیرمردی که سواد نوشتن ندارد از من می خواهد کمکش کنم. از او می پرسم کجا می خواهی بروی و می گوید: شما را به خدا به کسی نگویید، خانواده ام خبر ندارند، پنهانی بیرون آمده ام، حتی پول تاکسی برای رسیدن به فرودگاه را هم نداشتم، می خواهم بروم قطر، داخل فرم بنویسید امارات، از آنجا ما را به صورت قاچاق به قطر می برند تا مشخص نشود کجا هستیم. ننویسید قطر، در این صورت ما را بر می‌گردانند.»

کشور نپال درگیر یک جنگ داخلی است و مردمش از سال 2006 به بعد روز خوش ندیده اند، فقر و بیچارگی اگر اغراق نباشد در این منطقه موج می زند و حکومت نپال اما تنها نظاره گیر این فاجعه بزرگ انسانی است.