کارگردان سینمای ایران درباره ویژگی‌های یک خطیب مسجدی توانمند گفت: بسته‌بندی‌های ما بد است و جذابیتی در آنها وجود ندارد. باید زبان نویی ایجاد کرد تا خوراک فرهنگی در بسته‌بندی زیبایی ارائه شود.

گروه فرهنگی مشرق -  پوران درخشنده کارگردان مطرح سینمای کشور، در پاسخ به خبرنگار ستاد دهه تکریم و غبارروبی مساجد در خصوص اینکه چه کنیم تا جوانان بیشتر به مساجد رو بیاورند، گفت: به نظر من خیلی مهم است که قرار خیلی از کارهای فرهنگی را در مساجد گذاشت.
وی با تاکید بر این‌که جذابیت سخنرانان در جذب جوان بسیار مهم است، گفت: در مورد یک سخنران مذهبی این که چه می‌گوید و چه حرف‌های نو و تازه‌ای ارائه می‌کند بسیار مهم است. در واقع باید زبان نویی ایجاد کرد تا بتوانید خوراک فرهنگی خودتان را در بسته‌بندی زیبایی ارائه کنید.





این هنرمند اظهار داشت: بسته‌بندی‌های ما بد است و جذابیتی در آنها وجود ندارد. به عنوان مثال شما وقتی برای خرید به بازار مراجعه می‌کنید به کالایی بیشتر توجه می‌کنید که بسته‌بندی قشنگ‌تری دارد و در آن زیبایی ایجاد کرده‌‌اند و از رنگ خوبی برای آن بهره برده‌اند و حتی بخشی از کالا هم در معرض دید شما قرار داده‌اند.
وی با اشاره به اینکه ما روایات زیادی در مورد معماری مساجد، زیبایی ان و حتی اخلاق خوش نمازگزاران داریم، افزود: فضای ورودی مسجد باید تمیز و مرتب و رنگ‌آمیزی مناسب و زیبا  داشته باشد. چیزی که در مساجد اصیل و اصلی ما با بکار بردن رنگ آبی فیروزه‌ای بسیار زیبا به کار رفته و اکنون در بسیاری از مساجد دیده نمی‌شود و شما در بسیاری از موارد با درهای آهنین سیاه‌رنگ و نا زیبا مواجه می‌شوید.
این کارگردان سینما افزود: در عین حالی که باید این زیبایی‌ها و جذابیت‌ها را ایجاد کرد، باید درب مسجد به روی همه باز باشد و در داخل آنجا هم با یک زبان و شیوه‌ای مناسب و جذاب، فرصت را برای گفت‌وگو ایجاد کرد.
درخشنده در مورد خاطراتش از مسجد و مجالس مذهبی با تاکید بر اینکه من در فضای مسجد بزرگ شده‌ام، اظهار داشت: من خودم در کرمانشاه و در یک خانواده مذهبی به دنیا آمده‌ام و بسیار به مسجد می‌رفتم. بویژه در ماه مبارک رمضان و شبهای احیاء در مساجد حضور پیدا می‌کردم. توجه و کمک به هم، همیاری و همدلی مردم در آنجا خیلی اتفاق می‌افتاد.
وی افزود: در عین حال ما در دهه‌های چهل و پنجاه در دو ماه محرم و صفر مجلس روضه خانگی داشتیم و کسی که به عنوان واعظ به این مراسم می‌آمد، فردی جوان با افکار نو تازه بود و مسائل را بسیار زیبا می‌فهماند؛ به طوری که امید را در انسان زنده می‌کرد. به نحوی که هر شب اکثر جوانان در روضه ما حضور پیدا می‌کردند و پای صحبت آن آقا می‌نشستند و همه حتی خود من، منتظر بودیم زودتر غروب شود تا سخنرانی ایشان را بشنویم.