به نظرم همه مسؤولین جای خالی حاج‌آقا مهدوی کنی را احساس می‌کردند، پارسال روی صندلی نشسته بود و امسال فقط فرزند ایشان آقا سعید مهدوی کنی تو مراسم حضور داشت، خدا رحمتشون کنه.

گروه سیاسی مشرق - امروز به‌ رسم هرسال، برای شرکت در مراسم سالگرد بنیان‌گذار انقلاب اسلامی و شنیدن فرمایشات رهبر انقلاب، راهی حرم شدم. به‌ واسطه انتقادات گسترده درباره نحوه ساخت‌وساز حرم جدید امام، بیشتر در فکر این بودم که شکل و شمایل حرم به چه هیبتی درآمده است!

در بین راه با دوستان درباره اینکه حرم به چه شکلی درآمده است صحبت می‌کردیم و فضای اظهارنظرها حول سه محور بود، بعضی از دوستان می‌گفتند در بازسازی حرم خرج بسیاری شده و قائل به اسراف در هزینه‌ها بودند، نیمی از دوستان بابت اتمام کار ابراز رضایت می‌کردند و بعضی دیگر از اینکه حرم به این شکل درآمده است، خوشحال بودند.

نقطه مشترک تمام این اظهارنظرها در ابتدای ورود به حرم امام خمینی (ره)، همین یک عبارت بود، " اَاَاَاَاَاَاَاَاَاَ چقدر قشنگه".

دقیقاً همین تعجب از زیبایی در معماری حرم به‌خصوص گچ کاری سقف به همراه انقلاب رنگ‌ها در کنار هم، تعجب و خیره شدن اکثر مهمانان به‌خصوص مسؤولین ایرانی راه به همراه داشت و به‌محض ورود به رواق اصلی، بی‌اختیار و با دهان باز به سقف خیره می‌شدند و یا با خود صحبت می‌کردند و یا به همراه خود می‌گفتند زیبا است.

در حین دید زدن‌های خودم متوجه شدم جایگاه خیلی بزرگ‌تری هم بالای محلی که برای سخنرانی حضرت آقا در نظر گرفته‌شده بود قرار دارد و علی‌الظاهر قرار نبود آقا در محل اصلی قرار بگیرند و با همه این تلاش‌ها، به نظرم مسؤولین و افرادی که در صف‌های ابتدایی نشسته بودند، عملاً موفق به دیدن رهبر انقلاب نمی‌شدند و برای همین هرازگاهی با نگاه به افرادی که در صف جلو بودند، مشخص بود نگاهشون بیشتر به فرش بود.

در همین حین، دیدم عده‌ای از کارگران باعجله و به همراه پتو و پشتی وارد جایگاه شدند و مشغول آماده‌سازی محل اجلاس سران قوا شدند! احتمالاً یادشون رفته بود و این بنده‌های خدا هم به‌جای انجام‌وظیفه، محو زیبایی سقف حرم شده بودند!

مسئولین یکی پس از دیگری وارد می‌شدند و همگی پس از اندکی نگاه کردن به سقف به دنبال جایی برای نشستن بودند. بازار گپ و گفت داغ داغ بود.

وقتی آقای جهانگیری وارد شد مدتی به انتظار ایستاد و با یکی از مسئولین برگزاری صحبت می‌کرد. بعداً که شخصی با صندلی آمد فهمیدم که ایشان هم مثل حاج‌آقای قرائتی درخواست صندلی داشتند.

به نظرم همه مسؤولین جای خالی حاج‌آقا مهدوی کنی را احساس می‌کردند، پارسال روی صندلی نشسته بود و امسال فقط فرزند ایشان آقا سعید مهدوی کنی تو مراسم حضور داشت، خدا رحمتشون کنه.

سید حسن آقا مشغول سخنرانی شد اما بازهم مردم که برای دیدار یار با شعار "این‌همه لشکر آمده، به عشق رهبر آمده" لحظه‌شماری می‌کردند و چندین بار سخنرانی سید حسن آقا رو قطع کردند.

سران سه قوه به همراه هاشمی رفسنجانی و آیت‌الله شاهرودی و نوه‌های امام، وارد شدند و بعد از بالا رفتن از پله‌های جایگاهی که به پتو و پشتی مزین شده بود، به ترتیب نشستند. اول آقای آملی لاریجانی و بعد علی آقا لاریجانی، حسن روحانی و هاشمی رفسنجانی و آیت‌الله شاهرودی و آیت‌الله جنتی هم در کنار هم بودند. زمانی که نوه‌های امام می‌خواستند بنشینند جا برای آقا سید علی نبود، ایشان هم از برادرانش جدا شد و کنار آقای آملی لاریجانی نشست.

در حین صحبت رهبر انقلاب، تا آقا درباره حمایت از فلسطین صحبت کرد، جمعیت ده الی پانزده نفره‌ای بلند شدند و با لهجه عربی "لبیک یا خامنه‌ای" سر دادند، به نظر می‌رسید فلسطینی باشند که بعد از این شعار، مردم هم شعار دادند، "دولت تدبیر ما، بصیرت، بصیرت".

در حین سخنرانی حضرت آقا شعارهای کوبنده مردم در فضای صحن حرم پیچ می‌خورد و اکو وار هیبت خاصی به مراسم داده بود و هنگامی‌که رهبر انقلاب درباره آمریکا و اینکه فلان مسئول یا تحلیل‌گر آمریکایی غلط کرده که گفته ایران دنبال امپراتوری است، ناخودآگاه یاد اظهارات نسنجیده یک از آقایان افتادم که با اظهارنظر نامعقولش، مناسبات منطقه رو به هم زد، در همین حین شعار مردم علیه آمریکا به‌گونه‌ای بود که سفرا و مهمانان خارجی با تعجب به شور و اشتیاق مردم در شعار برای عدم سازش با آمریکا، نگاه می‌کردند و به نظر می‌رسید کپ کردند.



شاید آخرین صحنه جالبی که می‌توانم ذکر کنم، هنگام دعا کردن حضرت آقا بود، آقای هاشمی و روحانی بعد از اینکه آقا چند دعا کردند، به صورت نیم‌خیز آماده بلند شدن بودند که دوباره رهبر انقلاب دعای بعدی کردند و این بنده‌های خدا نشستن و تا اومدن بلند بشن، دوباره آقا دعا کردن و هر دو بهم نگاه کردند و خندشون گرفت و نشستند.