کد خبر 39703
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ - ۰۱:۰۳

شناختن ميلياردرهاي ايراني زياد سخت نيست. به مدد افزايش قيمت مسکن ظرف چندسال گذشته هرکس بالاتر از خيابان انقلاب تهران،خانه داشته باشد بايد او را جزو ميلياردرها به حساب آورد اما دراين ميان هستند کساني که نه فقط آزروي خانه اي که دارند،که از روي سهام و کارخان

به گزارش مشرق به نقل از تجارت نيوز، البته بازهم اثبات اين که آدم ها در بورس چقدر سهم دارند يا ارزش داراييهاي منقول وغيرمنقول آنها چقدر است بسيار سخت تر از آن است که فکرش را مي کنيم چه آن که در ايران نه نظام مالياتي شفاف است ونه آدم ها علاقه اي به خود اظهاري دارند.

با اين وجود ميتوان به برخي دارايي هاي قابل اثبات اشاره کرد که يا در ترازنامه شرکتها مشهود است يا آن قدر بزرگ ومشهوراست که امکان تکذيب آن وجود ندارد.

غول گردشگري ايران

کمتر کسي است که درمسافرت به کيش، بزرگي هتل داريوش را نديده باشد. يا براي ديدن دلفينهاي سيرک باز، به پارک دلفينها سرنزده باشد.

اينها کار دستي هاي شخصي به نام حسين ثابت هستند. حسين ثابت بکتاش متولد ???? در مشهد است. خيلي جوان مانده! از عناوين او: کارآفرين ثروتمند ايراني، دلال فرش، و صاحب گروه هتلهاي ثابت را گفتهاند. ثابت تا پنج سال قبل در جزاير قناري ? هتل (5 هزار تخت) داشته است و در ايران نيز هتل بزرگ داريوش را به سبک تخت جمشيد در کيش ساخته است.

وي، غير از اين هتل، چهار هتل ديگر نيز در کيش دارد (هتلهاي هليا، لاله، تماشا، و پانيذ) شرکت تجارت بينالمللي ثابت و مجموعه پارک دلفين هاي کيش (دلفيناريوم و باغ پرندگان با مساحت بيش از ?? هکتار) متعلق به اوست.

او کلنگ سرمايه گذاري هتل ? ستاره کوروش که سيستم هاي آن با انرژي خورشيدي کار ميکند (به عنوان نخستين هتل سبز ايران) و ??? اتاق خواهد داشت را نيز در جزيره کيش بر زمين زده است و قرار است قبل از پايان امسال در کيش افتتاح شود. سوئيت‌هاي هتل داريوش او در زمان هاي عادي سال هر شب 400 هزار تومان و در ايام عيد نوروز و.. تا 700 – 800 هزار تومان هر شب اجاره داده مي‌شود.

ثابت پيش از اين تصميم داشت تنها هتل‌دار کيش شود و اقدام به خريد 6 هتل آماده کرد با قيمت هاي تقريبي هر هتل 8 -9 ميليارد تومان به بالا اما برخي هتل داران زير بار اين کار نرفته و وي نتوانست به اين آرزوي خود برسد.

حسين ثابت چند هتل نيز در جزاير قناري اسپانيا تاسيس کرده و هم‌اکنون نيز بزرگترين شرکت هتل داري اسپانيا را صاحب است و خود او نيز در يکي از دو جزيره اختصاصي خود در اسپانيا زندگي ميکند.

ايجاد کورس هاي اسبدواني با تاسيس شرکت اسب ايران که ناتمام ماند از ديگر فعاليتهاي اوست. او همچنين ??درصد سهام گروه هتلهاي لاله را در اختيار دارد. ثابت همچنين اقدام به خريد هتلهاي لاله تهران،يزد و سرعين از شرکت توسعه گردشگري ايران، متعلق به ميراث فرهنگي و گردشگري و ثابت،کرد ولي به علت عدم پرداخت به موقع اولين مرحله تعهداتش، شرکت توسعه گردشگري ايران ضمانت نامه پنج ميلياردي او را ضبط و مزايده خاتمه يافت.

در سر در دفتر آلمان آقاي ثابت نوشته شده است: « حق الناس را دست نزن. مصمم باش. عاشق تصميمت باش. آن وقت است که محال پا به فرار ميگذارد »

او در يک اظهار نظر گفته است: «برخي ميگويند خوب است آدم فقير باشد اما سالم باشد. اما من اعتقاد دارم آدم بايد هم سالم باشد و هم ثروتمند. »

اگرچه خيليها فکر ميکنند دولتيها با سرمايه داران رابطه خوبي ندارند، اما اينطور نيست. احمدينژاد به وسيله يکي از نزديکترين مردانش يعني رحيم مشايي با آنها در ارتباط است. در خرداد 87 در حالي رئيس سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري از فروش هتلهاي لاله تهران، يزد و سرعين با قيمتي معادل يک هزار و ??? ميليارد ريال خبر داد آقاي رحيم مشايي در مورد خريدار اين خريد بزرگ گفته بود: خريدار اين هتلها يکي از سهامداران اين مجموعه است که داراي سوابق درخشان و موثري در صنعت گردشگري و هتل داري در داخل و خارج از کشور است. اين خريدار همان ثابت بود.

غول فولادي
تابستان سال 87 است. خبر خريد بلوک 3.50 درصدي فولاد خوزستان به وسيله يک شخص حقيقي موجب هيجان بازار شده است. شايد اين هيجان بيشتر به خاطر آن باشد که کسي در ايران جرات کرده سرمايه خود را رو کند!

اين خبر وقتي منتشر شد که بيشتر فعالان بازار شاهد رقابت تنگاتنگ متقاضيان خريد طي 9 روز بودند. يک شخص حقيقي که تاکنون فعاليتي در بازار سهام نداشته توانست گوي سبقت را از حقوقيهاي بازار بربايد و 5.30 درصد بلوک فولاد خوزستان را از آن خود کند.

محمد جابريان مديرعامل مجتمع فولاد آرين سهند خريدار بلوک فولاد خوزستان بود که حتي افزايش 87 درصدي قيمت عرضه نسبت به قيمت پايه نيز او را از دور رقابت خارج نکرد و سرانجام با اضافه کردن يک ريال سهامدار عمده فولاد خوزستان شد. او به همراه شش برادرش حدود سه دهه است که در بازار فولاد فعاليت ميکنند. ارزش سهامي که تنها در اين معامله خريد 1360 ميليارد تومان بود که حتما تمام ثروت اين مرد نبوده است. او که بعدها در همن خريد با دولت و سازمان خصوصي سازي به مشکل برخورد چند روز بعد از خريدش به هفته نامه شهروند امروز در مورد شفافيت در بازار ايران و ترس ثروتمندان از شفافيت ثروتشان گفته بود: «در بازار ايران متاسفانه يک عدهاي شايعاتي را پراکنده کردند مبني بر اينکه سرمايهگذاري در ايران خطرناک است در صورتي که اصلاً اين طور نيست. سرمايهگذاران نبايد از سرمايهگذاري در ايران و روکردن ميزان سرمايه خود بترسند چرا که به نظر من سرمايهگذاري در ايران بسيار امن است. نبايد از سرمايهگذاري در ايران بترسند، بهتر است براي مملکت خودمان سرمايهگذاري کنيم تا خارج از مرزهاي ايران. »جابريان که بچه کف بازاراست،درحال حاضر يک کارخانه فولاد دارد ودربازار آهن تهران يکي از سرشناسترينهاست. يک نفر جدي يا شوخي گفته بود حاضر است سرقفلي موبايل جابريان را 100ميليون تومان بخرد. فکرش رابکنيد او با اين خط موبايل چه ميکند.


غول بازار پول
شايد شما نامي از شرکت استراتوس نشنيده باشيد که يکي ازبزرگترين شرکتهاي عمراني ايران است اما به طور قطع با نام بانک اقتصاد نوين آشنايي داريد. رئيس هيات مديره اين بانک خصوصي مردي است که درمورد ثروتش افسانه سرايي ميشود اما او به طور قطع يکي از ميلياردرهاي سرشناس ايران است. سال گذشته در يکي از نشست هاي هيات نمايندگان اتاق تهران،زماني که فرهاد فزوني يکي از اعضاي هيأت نمايندگان اين اتاق با حرارت به انتشار نامش در فهرست 30ميلياردر اعتراض ميکرد و در حالي که از شدت عصبانيت رنگ رخسارش سرخ شده بود و ميگفت چرا نام او و بعضيها در کنار بعضيها ديگر آمده، محمد صدر هاشمينژاد با آرامش روي بلندگوي مقابلش خم شد، با آن کت تک مارک دارش، اول لطيفهاي تعريف کرد و کلي خنديد و بعد گفت«ظاهرا دوستان از اينکه نامشان کنار من آمده ناراحت هستند!؟» تقريبا تنها کسي بود که گزارش ميلياردرها را تکذيب نکرد. او با ذکاوت اعضاي هيات نمايندگان را خطاب قرار داد و گفت«بيش از اين گزارش مواظب جرياني باشيد که چندين قرن است در ايران ريشه دارد و مدام چنگ ميزند، ربطي هم به ان دولت و دولتهاي قبل ندارد»حالا که به گزارش ميلياردرها واکنش منفي نشان نداده است، همان رزومه را در اينجا هم نقل ميکنيم.

از مؤسسان اولين بانک خصوصي کشور و رئيس هيأتمديره بانک اقتصاد نوين، مدير عامل شرکت توانمند ساختماني استراتوس، کسي نميداند او چقدر ثروت دارد، اما در زمينه ساختمانسازي و بازرگاني از بزرگان به شمار ميرود. البته چنانکه در جلسه هيات نمايندگان گفت، ما در اينجا او را گودزيلا، دراکولا، اختاپوس يا مافيا خطاب قرار نداديم!

غول صادرات
شايد نام يک يا دو نفر از اين فهرست براي شما تازگي داشته باشد، اما همه اينطور نيستند، از جمله اسدالله عسگر اولادي، پير مرد ديگر در برابر اتهام غرور انگيز(به قول مسعود دانشمند)مولتي ميلياردر ايران ظاهرا سر شده است.

از آن دسته افرادي هم بود که در برابر گزارش سي ميلياردر هيچ واکنشي نشان نداد و ترجيح داد در مورد موضوعات مهمتري هم چون صادرات اظهارنظر کند. هرچه هست او رئيس اتاق بازرگاني مشترک ايران و چين است و وضعيت واردات ما از چين هم معلوم است و از همين جا خيلي چيزها معلوم ميشود.... در گزارش ميلياردرها نوشته شده بود: همين ماه گذشته، جوابيه معترضانهاي را به يکي از روزنامههاي کثير الانتشار فرستاده بود، از آنها گله کرده بود که چرا از وي با عنوان «حاجي ترانسفر» نام بردهاند. عسگراولادي اهل تهران است و چه کسي است که او را نشناسد. بر اساس روايتي معتبر و مستند پير مرد خوش قلب در جريان نگراني بخش خصوصي از واگذاري نمايشگاه بينالمللي تهران با آن وسعت در آن نقطه اعياننشين تهران در جمع هيات نمايندگان اتاق چنين گفته بود: جناب رئيس(آل اسحاق) اگر اجازه ميدهيد، بنده به عنوان يک «کاسب جزء» همين حالا چک خريد نمايشگاه را بکشم! اين اظهار نظرش در مقابل ديدگان حيرت زده خبرنگاران در زمان خودش کم سر و صدا نکرد!از اعضاي به نام مؤتلفه، رئيس اتاق مشترک ايران و چين، دارنده شرکت بزرگ «حساس» که در عرصه صادرات خشکبار و به خصوص پسته ايران در سطح جهان صاحب نام است. تابستان سال گذشته هم گفته شد دو بانک چيني را خريده، البته بعدا متذکر شد که کل بانکها را نخريده، بلکه سهام آنها را خريداري کرده است. علاوه بر اينها، چندين سال قبل، مجله معروف آمريکايي فوربس که يک نشريه معتبر اقتصادي و مالي است و همواره وضع مالي شرکتهاي بزرگ و افراد ثروتمند جهان را دنبال و در باره آنها گزارش تهيه ميکند به ثروت اسدالله عسگراولادي اشاره کرده بود و داراييهاي او را به تخمين يکي از بانکداران ايراني به چهارصد ميليون دلار برآورد کرده بود. والبته فراموش نبايد کرد که در يکي از همايشهاي صادراتي،يک نفر گفت آقاي عسگراولادي 130ميليون صادرات دارد که او تکذيب کرد وگفت:به 100ميليون دلار نميرسد.

غول تکنولوژي
امکان ندارد موبايل داشته باشيد و نام « علاءالدين» را نشنيده باشيد. صاحب هر برند موبايلي که ميخواهيد باشيد، بايد موبايلتان در ايران به فروش برسد، در ايران هم بايد در پايتخت عرضه شود و در پايتخت هم بايد اول در پاساژ علاءالدين باشيد. صاحبش مردي است به همين نام. از پاساژ سرخ رنگ حافظ-جمهوري صحبت ميکنيم، همان که در کنار ساختمان سازمان بورس واقع شده است. سرمايه حاجي علاءالدين مشخص نيست، ما هم اينجا چيزي نميگوييم، اما بزرگ بازار گوشي موبايل، که امروزه دست هر ايراني يکي هست، کم کسي نيست. جالب است بدانيد، اين مرد هميشه در اتاقي کوچکي مينشيند که در طبقه همکف پاساژ قرار گرفته است. ظاهر مغازه چيز خاصي ندارد و رنگ و رو رفته هم هست، اما از پلههاي آهني باريک انتهاي مغازه که بالا برويد، حاجي، بزرگ بازار موبايل جمهوري، آنجا نشسته. سرمايه دار بازار موبايل جمهوري در دفتري با سقفى کوتاه، عرضى کم و طولى حدود ? تا 2.5 متر مينشيند.

اين هم طنز روزگار است. ثروت آقاي علاء الدين به سرقفلي فروشگاههايي است که واگذارکرده ومي کند. مجتمع علاء الدين صدها وشايد هزاران کسب وکار پر رونق را درخود جا داده بنابراين عجيب نيست اگر گردش مالي روزانه اين مجتمع تجاري را ميلياردي بدانيم وفکرش را بکنيد آقاي علاء الدين به اشکال مختلف دراين گردش پربرکت سهم دارد.


غول بازار مبل
محله و خانه قديمياش در مهرآباد جنوبي، 20 متري زاهدي (شمشيري فعلي) و دقيقاً روبه روي مسجد امام جعفر صادق (ع) بود اما حالا ديگر آنجا نيست و در شمال شهر تهران بايد سراغش را گرفت. خودش وبرادرانش که اکنون صاحبان و مالکان اصلي يافت آباد هستند. البته ميگويند بخش کوچکي از اموال و داراييهاي علي انصاري، بخش زيادي از زمينهاي يافت آباد است که الان بازار مبل ايران در آن بنا شده است. علي انصاري، اگرچه رئيس گروه سرمايهگذاري تات است و رئيس اتحاديه مبل سازان تهران، اما براي چهره شدن، ورود به عرصه فوتبال را انتخاب کرد. علي انصاري با وجود داشتن سمت نايب رئيسي در فدراسيون دوچرخه سواري، تا همين چند ماه پيش چهره چندان معروف و شناخته شدهاي نبود. اما حالا رئيس فدراسيون دوچرخه سواري است. اما با حضور در هيات مديره باشگاه استقلال تبديل به چهره خبر ساز شد و حالا او با حسين هدايتي مالک باشگاه استيل آذين، مقايسه ميکنند که ثروت چشمگيري دارد و برخي ميگويند حتي از هدايتي هم ثروتمندتر است. به قدرت فوتبال ايران دقت کنيد. انصاري براي آنکه در بدو ورودش به هيات مديره استقلال خودي نشان دهد پيشنهاد داد تا بازار مبل ايران به عنوان اسپانسر دو باشگاه استقلال و پرسپوليس انتخاب شود. در کل انصاري شخصي محافظه کار و محتاط است اما مشکلات مالي استقلال تاحدودي به دست انصاري حل و فصل شد. گفته ميشود بضاعت مالي علي انصاري چيزي از حسين هدايتي کم ندارد که البته کمي تا قسمتي اغراق است، اما به هر حال اين طور هم نيست که ثروت انصاري را بتوان با ماشين حساب معمولي برآورد کرد. اين تاجر مبل، ثروت متحرکي است که آشتياني ابتدا ان را به دوچرخه سواري کشاند و به کمکش آنجا را آباد کرد وحتي باعث قهرماني استقلال شد.

غول ورزش
او که در سنين جواني پدرش را از دست ميدهد با تلاش و زحمت خرج خانواده را در ميآورد. محمدرضا هدايتي 45 ساله و متولد تهران از محله دولاب است. مالک صنايع استيل آذين، مالک کارخانههاي فولادسازي و ورق، دارنده بزرگترين شرکت پرورش ميگوي ايران، برج ساز در دبي و داراي ملک و املاک در حاشيه خليج فارس، مالک زمينهاي کشاورزي، سهامدار بازار مبل ايران، رئيس شرکتهاي تجاري در ايران و خاورميانه و چندين و چند فعاليت تجاري ديگر عناويني است که به حسين هدايتي نسبت ميدهند. آغاز راه پولدار شدن او، درست از ميانه اين سن و سال بود.خودش ميگويد: 22 سال است در کارخانه داري، کشاورزي و ساختمان سازي فعاليت ميکنم. به عنوان مثال، بزرگترين مجموعه پرورش ميگو را در ايران دارم. کارخانجات فولاد دارم. بخش عمده کارم متعلق به مرحوم پدرم بوده که مربوط به قبل از انقلاب است. به حول و قوه الهي و فضل خداوند، آدم خوش روزي هستم. در قرآن ميفرمايد گروهي از شما را خوش روزي قرار داديم و فکر ميکنم من آدم خوش روزي هستم. در اين کشور يک بچه مسلمانم که وجوهات خود را ميپردازم و يک ريال هم بدهي بيمهاي و مالياتي ندارم. در اين ميان همه هدايتي را با استيل آذين ميشناسند، يعني همان نامي که روي يک باشگاه دسته اولي گذاشته شد تا با هزينه 6 ميلياردي اين مرد و همراهي دوست و بچه محلش، علي پروين، به ليگ برتر بيايد که اين اتفاق نيفتاد. استيل آذين اولين و تنها توليدکننده تزئينات ساختماني است و به قول خود هدايتي با وجودي که کارکنان آن دو شيفت کار ميکنند، باز هم مشتريان براي دريافت کالا بايد يک ماه در نوبت باشند! استيل آذين يکي از 40 شرکتي است که سال گذشته به خاطر حضور مثبت در ورزش، از سازمان تربيت بدني لوح تقدير گرفت. يکي از بچه محلهاي حسين هدايتي ميگويد او دهها کارخانه بزرگ در آسيا و خاورميانه دارد، در يکي از حسابهايش در ايران بيش از 100 ميليارد پول دارد و بيش از 500 ميليارد هم در بانک دبي پس انداز کرده که البته راست و دروغش پاي خودش. عابر بانک پرسپوليسيها (لقب هدايتي) حاضر است 20 ميليارد تومان براي تصاحب اين تيم و پر طرفدار بدهد، اما هنوز بحث خصوصي سازي در ورزش ما آنچنان جدي نشده که کسي به پيشنهاد اغوا کننده حسين هدايتي توجه کند.

غول نوکيا
روزنامه اعتماد ملي از او با عنوان پدرخوانده نوکيا در ايران ياد کرده بود، در تابستان داغ سال 88 و همزمان با حاشيههاي انتخابات، گزارشي در روزنامه اعتماد ملي از وارد کننده نوکيا در ايران منتشر شد، گزارشي که خيلي زود در سطح اينترنت پخش شد و سر و صدا به پا کرد، بسياري از وارد کننده نوکيا در ايران با عنوان «الف. الف» ياد ميکنند. همان الف الفي که در روزنامه کيهان هم چند باري به وي حمله شده بود. اما او کيست؟ احمد ابريشم چي، متولد سال ???? قم از کساني است که در واردات تلفن همراه و وسايل جانبي و دستگاههاي مخابراتي يکي از چهرههاي شاخص در ايران به شمار ميرود. همه نام او را در کنار ايراتل، نوکيا ميشناسند. آقاي نوکيا فقط در زمينه واردات و تجارت فعاليت نميکند، ابريشمچي در امور خيريه هم فعاليتهايي داشته است. از آن جمله ميتوان به پذيرايي از مهمانان در تمام طول سال در ويلاها و مهمانسراها در شمال و مشهد، اشاره کرد. همان چيزي که يکبار مورد نقد و حمله شديد روزنامه کيهان نسبت به او شد. موضوع اين بود که کيهان معتقد بود ميهمانان خاصي به ويلاهاي او سر ميزنند، از جمله برخي مقامات. در هفته اول اسفندماه سال ??، و در جريان فرار شهرام جزايري، حسين شريعتمداري در يادداشتي به بررسي احتمال دست داشتن برخي از افراد در فرار شهرام جزايري ميپردازد که به دلايلي از سوي برخي از افراد حمايت ميشدند. در اين يادداشت نامي از اين افراد برده نميشود و تنها به اشارتي از محلها و مکانها اکتفا ميشود. ماجراي جزايري و حاميان او مسکوت ميماند تا فروردين سال گذشته. در ?? فروردين سال ?? حسين شريعتمداري در شماره ????? در ستون «يادداشت روز» سرمقالهاي به امضاي خود تحت عنوان «آنجا چه خبر است؟» نگاشت که تامل برانگيز بود و به موارد مورد ابهام در پرونده جزايري اشاره داشت. نامبرده در بندهفتم اين يادداشت نوشته: کاش برخي از مسئولان محترم دستگاه قضايي به جاي آنکه گذران اوقات فراغت خود – که متاسفانه خيلي هم زياد هست! – به نقاط خوش آب و هواي کشور رفته و در خانههاي اشرافي کلان سرمايهداران جا خوش کنند، بخشي از وقت خود – بخوانيد وقت متعلق به ملت- را نيز صرف رسيدگي به امور قضايي بر زمين مانده مردم و بررسي هويت برخي از مديران اين دستگاه ميکردند ـ البته به عنوان وظيفه خويش نه منت به مردم. مثلا چرا تعطيلات نوروزي را در باغ رويايي! و چند ده هکتاري آقاي «الف» – در منطقه خوش آب و هواي شمال سپري کرده و در ويلاهاي آنچناني و اشرافي اين کلان سرمايهدار لم دادهاند؟ که خداي نخواسته مجبور باشند بهاي اين «لم دادن»ها را از کيسه ملت هزينه کنند؟!موضوع وقتي پيچيده ميشود که بدانيد الف. الف دايي پ. ف نويسنده کتاب شواليههاي ناتوي فرهنگي و از نويسندگان تند روزنامه کيهان نيز هست، خود پيام فضلي نژاد در يکي از صفحات شخصياش در فيس بوک عکسي را از حضورش در ويلايي «دايي» منتشر کرد که در اينترنت به سرعت منتشر شد.

ماجرا از اين قرار بود که يک نفر ويلاي دايي پيام فضلي را شناخت، آن ويلا، ويلاي احمدابريشمچي بود. با توجه به اينکه اين مدير در يکي از شهرهاي شمالي کشور، املاک زيادي دارد، برخي از منابع معتقد بودند احتمالا منظور شريعتمداري از «الف. الف» همان مدير شرکت ايراتل است. آيا اين گمانه درست است؟ احمد ابريشمچي بنيانگذار يک صندوق قرض الحسنه نيز به حساب ميآيد. البته همه اينها يک طرف، وجهه ابريشمچي در واردات تلفن همراه به کشور طرف ديگر. شايد تمام اين موقعيت از همان وجهه ابريشمچي به عنوان تاجري موفق در واردات تلفن همراه برآمده باشد.