کد خبر 384747
تاریخ انتشار: ۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۷:۳۱

آیت الله حسن زاده آملی یکی از دانشمندان برجسته عصر ما هستند که بررسی زندگی نامه ایشان می تواند برای همه مومنین در انتخاب راه و روش زندگی چراغ راهی باشد.

به گزارش مشرق، حسن طبری آملی مشهور به «حسن حسن‌زاده آملی»، فرزند عبدالله در اواخر سال ۱۳۰۷ هجری شمسی در روستای «ایرای» در بخش «لاریجان» شهرستان آمل و در خانه ایمان و تقوا از پدری الهی، بزرگوار و اهل یقین و مادری با ایمان ، متولّد شد.

ایشان در وصف مادر بزرگوارشان می‌فرمایند: "در دامن او که دامن ولایت و درایت و طهارت بود پرورش یافتم و همانا یقین دارم هر برکتی که از پروردگارم به من افاضه شده است، ازاینجا ناشی شده که خدای تعالی مرا در چنان دامن عفیفی پرورش داده است."

در شش سالگی راهی مکتب شد و در خدمت یک معلّم روحانی خواندن و نوشتن را آموخت. پس از خواندن جزوات متداول مکتبخانه های آن زمان تمام قرآن را در خردسالی به خوبی فراگرفت.

پس ازآن وارد دوره ابتدایی مدارس جدید شد. بیش از دو سال از ورود به مدرسه نگذشته بود که مادر در سنّ جوانی وفات نمود. در مهرماه سال ۱۳۲۳ هجری شمسی وارد حوزهٔ علمیه شد. متون ابتدائی درس حوزه را در آمل در نزد اساتید «محمد غروی» و «عزیزالله طبرسی» و «شیخ احمد اعتمادی» و «عبدالله اشراقی» و «ابوالقاسم رجائی» و «آیت‌الله فرسیو» و سایرین فراگرفت و در آمل آغاز به تدریس چند کتاب مقدماتی نمودند.

مهاجرت به تهران

پس از گذشت شش سال از اشتغال به تحصیل در آمل، شهریور سال ۱۳۲۹ به تهران مهاجرت نمودند.چند سالی در مدرسهٔ حاج ابوالفتح ، باقی کتب حوزوی را نزد آیت‌الله سید احمد لواسانی خواندند. چندین سال نیز در مدرسهٔ مروی ، زیر نظر آیت‌الله محمدتقی آملی و حاج میرزا ابوالحسن شعرانی طهرانی (به مدت ۱۳ سال) تلمذ نمودند و از ایشان اجازهٔ اجتهاد دریافت کردند.در سال ۱۳۴۲ هجری شمسی به‌قصد اقامت در قم، تهران را ترک کردند و پس از ورود به قم، آغاز به تدریس معارف حوزوی و فنون ریاضی نمودند.

بارقه ای الهی

نکته ای که در دوران تحصیل و پس از آن در سیره و شیوه زندگی ایشان مشاهده می گردد، توجه به لطف خداوند، توکل و استعانت از فضل پروردگار است. خود ایشان در این زمینه بیان می‌کنند: "زمانی شبهات گوناگون بر من روی می آورد و از تطبیق مسائل عرفانی عاجز مانده بودم و از کثرت فکرت به فرسودگی مبتلا گشته بودم لکن در درس‌ها حاضر می شدم و از خویش ابراز نمی کردم، تنها چیزی که مرا از این ورطه هولناک هلاک رهایی بخشید لطف خدا بود، سرانجام بارقه‌های الهی چون نجم ثابت بر آسمان دل طارق آمد و در پناه ربّ ناس از وسواس خنّاس نجات یافتم."

اشتیاق به آموختن

علامه حسن‌زاده از همان آغاز فراگیری تا رسیدن به مراحل عالی علمی و معرفتی نوعی شور، شوق ، اشتیاق و علاقه وافر را در خود به شکوفایی رسانیده بود. حسن رمضانی از شاگردان بزرگ علامه حسن‌زاده می‌نویسد: به خاطر همین عشق پیوسته که حضرت استاد نسبت به علم داشته است همواره تحت هر شرایطی در مسیر کسب علم از بذل هیچ‌گونه کوششی و تلاشی دریغ نکرده است تا اندازه‌ای درراه طلب دانش مجاهده کرده که اگر بخواهیم عینیت جامعیت حوزه‌های علمیه قدیم و اصیل عالم اسلام را که در تمام علوم و فنون رایج زمان خویش صاحب نظر بوده‌اند، مشاهده کنیم بدون اغراق باید به سراغ ایشان برویم. خود علامه دراین‌باره می‌گوید:

منم آن تشنه دانش که گر دانش شود آتش/ مرا اندر دل آتش همی‌باشد نشیمن‌ها

اهتمام و جدیت

یکی از ویژگی‌ها که در زندگی علمی و آموزشی علامه حسن‌زاده مشاهده می گردد و آثار متعددش در عرصه‌های گوناگون مؤید این مطلب است و نیز به اعتراف اساتیدش بر آن صحه می‌گذارد؛ همت بلند، کوشش مداوم و تحمّل مشقات در مسیر علم می‌باشد. مرحوم «شعرانی» در اجازه روایی که برای علامه حسن‌زاده صادر نموده، یادآور شده است: "بیست سال بلکه بیشتر او را آزمودم و امتحان نمودم. در این مدت در او چیزی جز جد و اجتهاد ندیدم. "

استاد حسن‌زاده نقل می‌فرماید:"روزی مرحوم «ناصح» به این کمترین گفت که در جلسه ای که استاد «شعرانی» تشریف داشت به مناسبتی سخن از دانش، پژوهش و درس خواندن و اهتمام به تحصیل به میان آمد استاد شمارا ضرب‌المثل قرارداد و به حضّار گفت: درس خواندن را از فلانی یاد بگیرید. "

رعایت حق استاد و شاگردی

علامه حسن زاده آملی بر این باورند که برای فراگیری مبانی و مفاهیم علوم و رسیدن به تبحر لازم در معارف دینی و علمی مراجعه به استاد دانشور و متخصص هر فن و دانشی لازم می باشد ایشان می‌گوید: برای طالب کمال، استاد کامل خیلی دخیل است، آن کلیدهایی که از استاد عاید شاگرد می شوند، آن کُدهایی که از استاد استفاده می‌شود، آن اصولی که از استاد به دست می آیند اهمیت بسزا دارند.

از نکته‌های دیگر این‌که ایشان در برخورد با اساتید روشی توأم باادب و احترام و قدردانی را بروز می داد، شبی مرحوم الهی قمشه‌ای به ایشان گفته بود: شما خیر می‌بینید، پرسیده بود از چه جهت، وی پاسخ داده بود: شما را نسبت به اساتید بسیار مؤدّب می بینم، استاد حسن زاده پس از نقل این موضوع می‌گویند: آری من هیچ گاه نزد اساتیدم یک زانو یا چهارزانو ننشستم و به دیوار تکیه نمی‌دادم و خیلی باادب و احترام می‌پرسیدم و در حضور و غیابشان وظیفه شاگردی را بیش از حدّ وظیفه پدر و فرزندی مراعات می نمودم.

شاگردان و آشنایان از فروتنی زائدالوصف استاد خویش درشگفتند، وقتی در منزل به دیدنش می‌روند، خود شخصاً به پذیرایی از آنان می‌پردازد و به هنگام خداحافظی با پای برهنه آنان را بدرقه می‌کنند، این شگفتی مراجعین را به شیفتگی و اشتیاق وامی‌دارد یکی از شاگردانش می‌گوید پس از این ملاقات‌ها ارادت قلبی خود را نسبت به ایشان احساس کردم و به‌تدریج ارادت قلبی من به شیفتگی انجامید.

علامه در ستایش مقام اساتید بزرگوارش می‌فرماید:" به خداوند سوگند قلم و زبان به ادای شکر نیکی‌هایی که این مشایخ عظام در حقّ ما نموده‌اند وافی نیست؛ اگرچه عله العلل و مفیض علی الاطلاق، الله ربّ العالمین است."

فهرست آثار علاّمه حسن‌زاده آملی حفظه الله

مجموعه آثار حضرت علامه حسن‌زاده آملی بیش از یک صد و ده مجلد کتاب است که بیش از نیمی از آن در اختیار عموم قرار گرفته‌ است.برای مشاهده لیست کتاب‌های این عالم جلیل القدر جهان اسلام به اینجا (+) مراجعه نمائیدو برای دانلود آثار علامه حسن زاده آملی اینجا (+) کلیک کنید.

علامه حسن زاده: ظهور اتفاق افتاده!

علامه حسن زاده در مورد ظهور نظر جالبی دارند که در ادامه مشروح آن می آید: خورشید باید به تدریج غروب و طلوع کند تا موجوداتِ تحت تاثیر خورشید بتوانند خود را با تغییرِ رخ داده تطبیق کرده و حیات به چرخه ی نظم خود ادامه دهد نظیر همین اتفاق نیز در حیات معنوی و ملکوتی بشر، در حال، اتفاق افتاده است. امام معصوم، خورشید آسمان حیات معنوی بشر است و طلوع و غروب ایشان در صحنه حیات بشر تابع قواعدی شبیه قواعد طبیعی خورشید است اگر مقوله غیبت و ظهور حضرت بطور دفعی و بدون هیچ زمینه ای واقع شود، مسلما جوامع بشری تاب این تحول شدید را نخواهد داشت.

بدین علت حکمت الهی مقتضی تدریجی بودن این اتفاق عظیم است با بررسی تاریخ حیات با برکت حضرت در میابیم که این اتفاق درمورد غیبت حضرت واقع شده است غیر از اینکه حیات سه امام همام قبل از امام عصر(عج) تقریبا به حالت غیبت بوده و نوعی تمرین برای شیعیان برای زندگی مومنانه بدون ارتباط فیزیکی با امام بود.

غیبت حضرت به دو مرحله غیبت صغری و کبـری تقسیم می شود مرحله غیبت صغری به مثابه آماده کردن مردم برای غیبت اصلی و طولانی حضرت بوده است.

همین حکمت در دوران ظهور حضرت هم رعایت خواهد شد بشری که در طول صد ها سال در دل ظلمت زندگیِ بدون حاکمیت فرهنگ توحیـدی-ولایـی نشو و نما پیدا کرده ظرفیت تحمل ناگهانی نور وجودی که به تعبیر قرآن زمین را اشراق میکند "اشرقت الارض بنور ربها..." را ندارد لذا باید واسطه در این بین وجود داشته باشد بدین معنا که مجالی برای تجلی نور ایشان در وسعت های محدود بوجود آید، که مردم بتوانند خود را برای حضور آن مقام رفیع آماده کنند.

قرائن و شواهد نشان می دهد انقــلاب اسـلامی و نـظام مقدس جمهـوری اسلامی ایران ظهور صغرای حضرت بقیه الله الاعظم و بین الطلوعین حکومت جهانی امام زمان ارواحنا فداه می باشد.

شعر بدون نقطه علامه حسن زاده

علامه حسن زاده آملي شعري بدون نقطه در وصف پيامبر اعظم (ص) سروده‌اند كه بدين ترتيب است:

محمود مسلم ملائک

امار مطاع در ممالک

هم سالک و هم سلوک و مسلوک

او مالک و ماسواه مملوک

هر حکم که داد هر دل آگاه

سر لوحه حکم اسم الله

اسمی که در او دوای هر درد

اسمی که روای مرئه و مرد

اسمی که مراد آدم آمد

اسمی که سرود عالم آمد

سوداگر اگر در او دل آسود

سودا همه سود دارد و سود

مر همدم کردگار عالم

کی هول و هراس دارد و همّ

دل در حرم مطهر او

گل گردد و هم معطّر او

هر دل که ولای وصل دارد

همواره هوای وصل دارد

موسی که هوای طور دارد

کی دل سر وصل حور دارد

ای وای مر آدم هوس را

دل داده کام سگ مگس را

در وصل صمد رسد رصدگر

در اسم احد رود سراسر

درگاه سحر مراد سالک

دادار دهد علی مسالک

لوح دل آملی اوّاه

دارد صور ملائک الله‬


راهکار عملی خودسازی از منظر علامه حسن‌زاده آملی

از این کمترین دستورالعمل خواسته‌اید، آقای من؛ صدای دهلی را از دور شنیده‌اید، و از نزدیک هم به انبار کاه برخورد می‌کنید مع‌الوصف عدم امتثال را روا ندانستم، به عرض می‌رسانم که دستورالعمل انسان قرآن است که "ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم". داعی تنها دستوری که الآن می‌تواند به حضور جنابعالی عرض کند این است که مراقبت را حفظ بفرمائید یعنی در همه حال مواظب خود بوده باشید که در نزد حقیقت همه موجودات بسر می‌بری. می‌دانید که هم‌نشینی مؤثر است، مصاحبت اثر دارد، خوپذیر است نفس انسانی، کسانی که در مصاحبت با ملکوت عالم بسر می‌برند کم‌کم ملکوتی می‌شوند. آن سعادتمندی که چنین معاشرت و مصاحبت را به‌راستی در نهانخانه سر و ذات خود با "الله نورالسموات والارض" به دست آورده است مترنم به این ترانه است:

گر بشکافند سراپای من / جز تو نیابند در اعضای من

این‌چنین کس پیوسته در ذکر و فکر و عشق و شوق و سوزوگداز و راز و نیاز است و به قول خواجه حافظ:

مرا مگوی که خاموش باش و دم در کش / که مرغ را نتوان گفت در چمن خاموش

چنین کسی را هیچ کاری از حضور باز نمی‌دارد "رجال لاتلهیهم تجاره ولابیع عن ذکرالله". از امام صادق- علیه‌السلام- است که: "العارف شخصه مع الخلق و قلبه مع الله تعالی".
شیخ اجل سعدی به این حدیث گران‌قدر در این بیت نظر دارد:

هرگز وجود حاضر و غائب شنیده ای / من در میان جمع و دلم جای دیگر است

نصیحتی از علامه پیرامون مواظبت بر دهان‌ها

روح و تن انسان دو دهان دارد: یکی گوش که دهان روح او است و دیگر دهان که دهان تن او است. این دو دهان خیلی محترم‌اند. انسان باید خیلی مواظب آن‌ها باشد. یعنی باید صادرات و واردات این دهنها را خیلی مراقب باشد. آن‌هایی که هرزه خوراک می‌شوند، هرزه‌کار می‌گردند. کسانی که هرزه شنو می‌شوند، هرزه‌گو می‌گردند. وقتی واردات انسان هرزه شد، صادرات او هم هرزه و پلید و کثیف می‌شود. یعنی قلم او هرزه و نوشته‌هایش زهرآگین خواهد داشت. حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: عمل نبات است و هیچ نبات از آب بی نیاز نیست و آب‌ها گوناگون‌اند. هر آبی که پاک است، آن نبات هم پاک و میوه‌اش شیرین خواهد بود; و هر آبی که پلید است، آن نبات هم پلید و میوه او تلخ است. خود عمل، حاکی است که از چه آبی روییده شده است.

کلامی عرشی از حضرت علامه

تكلم و سخن گفتن از رحمت رحمانيه الهيه است ولى سكوت و لب فرو بستن از رحمت رحيميه حق تعالى است لذا آن (تكلم و سخن گفتن) سفره عام براى همه است ولى اين (سكوت و لب فرو بستن) سفره خاص است كه اهل دل از آن طرفى مى بندند. با داشتن آن ، نفس دائما مشغول است و انصراف از اين نشئه پيدا نمى كند ولى اين موجب انصراف از اين نشئه و موجب انقطاع الى الله است كه و المنصرف بفكره الى قدس الجبروت مستديما لشروق نور الحق فى سره تحقق مى يابد آن اشتغال به غير آورد و اين يكى اشتغال به خويشتن آن انسان را به غير خدا انس مى دهد و اين انس به حق را روزى مى كند.

بی‌ولایت نامحرم است!

یکی از روزها که یاران درس، گوش جان به بزم انس حضرت استاد سپرده بودیم، فرمودند:یکی از سفارش‌های مهم در امر سلوک الی‌الله، پرهیز از نامحرم است، مطلقاً از اغیار پرهیز کنید، از آن‌ها که از نور ولایت بهره‌ای ندارند احتراز کنید.

بیا از صحبت اغیار بگذر/ بیا از هر چه جز یار بگذر

دل بی‌بهره از نور ولایت/ بود نامحرم از روی درایت

آنچه از سخن حضرت استاد به دست می‌آید این است که: منظور از عزلت، کناره‌گیری و دوری جستن از همنشینی و مجالست با انسان‌های زشت کردار و زشت گفتار و بی‌ولایت است، یعنی پوستین عزلت را باید در برابر خطرات گزنده آلودگی، بر تن کرد و گرنه اسلام به همنشینی با صالحان و اولیاء تأکید دارد که:

خلوت از اغیار بایدنی ز یار/ پوستین و بر هر دی آمدنی بهار