کد خبر 338606
تاریخ انتشار: ۴ شهریور ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۸

دو هفته نامه کمان در زمان 8 سال فعالیتش، دقیقا 200 شماره داشت که در طی آن سعی کرد هر روز بهتر از دیروز باشد و هفته به هفته به مخاطبانش افزوده شد، اما برخی مشکلات و احتمالا تصمیم دست اندرکاران آن به پایان کار در اوج، باعث شد داغ آن بر دل مخاطبانش تا امروز بماند. همان هایی که هنوز هم وقتی کمان را می بیبنند، دلشان غنج می زند...

گروه جهاد و مقاومت مشرق - 18 سال پیش در مردادماه سال 1375، دوهفته نامه کمان با محوریت موضوعات دفاع مقدس، به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی هدایت الله بهبودی، سردبیری مرتضی سرهنگی و مدیریت داخلی احد گودرزیانی و مدیریت هنری کوروش پارسانژاد منتشر شد و حال و هوای ادبیات جنگ را عوض کرد.

آنچه در ادامه می بینید، تصویر تمام صفحات دومین شماره این نشریه به تاریخ 13 شهریور 1375 است.


روی جلد کمان، همیشه شامل طرحی معناگرا با هنرمندی کوروش پارسانژاد بود که البته تیتر مطالب مهم هم به آن اضافه می شد. در هر شماره از نشریه، رنگی به عنوان رنگ غالب انتخاب می شد که در همه صفحات می شد رد آن را گرفت.


«ستون اول» و «حرف ما» از بخش های تقریبا ثابت هر شماره بود که اولی را مدیر مسئول و دومی را سردبیر نشریه می نوشت و عمدتا مطلبی مهم یا متناسب با مناسبت های روز در آن ها مورد کنکاش قرار می گرفت. قلم خواندنی بهبودی و سرهنگی در این ستونها، بیشتر از هر جایی خودش را نشان می داد که در عین اختصار، مطلب مورد نظر را به صورت گویا به مخاطب منتقل می کرد.


از میان خبرها و کتاب ها، نام صفحه سوم بود و نشان می داد که گردانندگا نشریه برای کتاب، چقدر اهمیت قائلند، چه اینکه خبرهای کتاب را هموزن سایر خبرها می دیدند و چه بسا آن را گرامی تر می داشتند. در این صفحه همچنین متنی ادبی به قلم صدرا ریحانه منتشر می شد که ترکیبی از نام فرزندان بهبودی و سرهنگی بود و یک خط در میان توسط این دو نفر نوشته می شد.


گفتگوهای کمان بعدها تبدیل هب کتاب هایی شد که بارها و بارها تجدید چاپ شد و گفتگویی که در این صفحه می بینید، در مجموعه نیمه پنهان ماه، بسیار مورد توجه خوانندگان قرار گرفت.


اشتراک مجله، تنها راه تهیه آن بود، چرا که کمان هیچگاه در کیوسک های مطبوعاتی عرضه نشد، به همین خاطر فرم اشتراک، پای ثابت نشریه بود.


انتخاب هوشمندانه دست اندرکاران نشریه از یک کتاب، هم آن کتاب را به مخاطبان معرفی می کرد و هم می توانست اصل موضوع و مطلب را به آن ها منتقل کند. این کار زیبا در شماره های بسیاری از کمان ادامه پیدا کرد.




داستان های کمان یا برای اولین بار در آن منتشر می شد و یا گزیده ای بود از داستان های بلند دفاع مقدس که عمدتا به قلم نویسندگان توانای این حوزه بود.


خاطرات چاپ شده در کمان هم بی نظیر بود، چرا که به واسطه فعالیت مدیران نشریه در دفتر ادبیات و هنر دفاع مقدس، منابع بسیار ارزشمندی در اختیار آن ها بود و انتخاب های هنرمندانه ای از بین آن ها انجام می شد.


کمان، فرصت خوبی برای بروز قلم نویسندگان جدید و نو قلم بود. گاهی نویسندگان حرفه ای هم فرصتی پیدا می کردند تا در کمان، حرف های دلی شان را بزنند.


شعر در کمان جایگاه همیشگی نداشت اما وقتی ستونی برای آن باز می شد، اشعار، به بهترین نحو انتخاب و درج می گردید.


خیلی از نویسندگان دفاع مقدس به مرور زمان با قوت گرفتن کمان دوست داشتند کتابشان در این نشریه معرفی و به مخاطبان حقیقی شناسانده شود. بخش معرفی کتاب البته همیشگی نبود.


گاهی معرفی کتاب به یک نام و نشانی، محدود نمی ماند و می شد نقدی کوتاه اما عمیق را درباره یک کتاب در کمان بخوانیم.


گاهی به مرور در کمان، سندهایی رو می شد که بعدها کتاب هایی خواندنی را شکل می دادند. این سندها در کمان به بهترین نحو وبا تحلیلی کارشناسانه به چاپ می رسید.




از ستون آخر که قلمی روان و دوستانه داشت و ضمن خداحافظی با مخاطب، او را برای شماره بعدی آماده می کرد، به سادگی نمی شد گذشت. اما بخش گزارش از برخورد خارجی ها با جنگ هایشان هم از قسمت های خواندنی کمان بود که البته در همه شماره ها نمی شد آن را دید...


دو هفته نامه کمان در زمان 8 سال فعالیتش، دقیقا 200 شماره داشت که در طی آن سعی کرد هر روز بهتر از دیروز باشد و هفته به هفته به مخاطبانش افزوده شد، اما برخی مشکلات و احتمالا تصمیم دست اندرکاران آن به پایان کار در اوج، باعث شد داغ آن بر دل مخاطبانش تا امروز بماند. همان هایی که هنوز هم وقتی کمان را می بیبنند، دلشان غنج می زند...