نباید از یاد ببریم که «عارف» همان کسی است که هنگام مدیریتش در «دانشگاه تهران» با وجود اعتراضات گسترده حاضر نشد کلاس های «عبدالکریم سروش» را لغو نماید و در جریان کناره‌گیری از «کاندیداتوری مجلس هشتم» در اعتراض به ردّصلاحیت‌ها عملکرد ساختارشکنانه‌اش را نشان داده است.

گروه سیاسی مشرق _«محمّدرضا عارف»، «معاون اوّل رئیس جمهور» (1380- 1384 ه.ش)، «رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور» (1379- 130 ه.ش)، «وزیر پست، تلگراف و تلفن» (1376- 1379 ه.ش) و «رئیس دانشگاه تهران» (1373- 1376 ه.ش) بوده است که پست‌های مختلفی در «وزارت فرهنگ و آموزش عالی سابق» در دوره «میرحسین موسوی» را به عهده داشته است.

گفته می‌شود اوّلین کسی که برای حضور در انتخابات آتی ریاست جمهوری اعلام آمادگی کرده ؛ «عارف» است. بسیاری در احزاب سیاسی منتسب به اصولگرایی و جناح راست وی را فردی معتدل می‌دانند تا جایی که در «انتخابات مجلس هشتم» برخی پیشنهاد حضور او در لیست‌های اصولگرایان را داده بودند.

*به نفع دیگران کنار نمی‌روم

«عارف» چندی پیش طیّ اظهار نظری صریح و قاطع از عدم کناره‌گیری خویش به نفع دیگران گفت، وی در مصاحبه با «خبرگزاری مهر» در پاسخ به این سؤال که "آیا در صورت نامزدی «خاتمی» یا «هاشمی» از حضور در انتخابات انصراف خواهید داد"؛ گفت: «بنده به نفع هیچ کس کنار نمی‌روم. رؤسای جمهور سابق باید رئیس‌جمهورساز باشند. آقایان «هاشمی» و «خاتمی» نباید کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شوند، بالاخره آنها رؤسای جمهور سابق هستند و شأنی باید برای خود قائل باشند.» (28/11/1391).

با این وجود با بالا گرفتن فشارها و تنها دور روز بعد، در چرخشی آشکار، حین دیدار با اعضای دفتر سیاسی «حزب وحدت و همکاری ملّی ایران» گفت: «برداشت برخی سایت‌های خبری درباره موضع‌گیری اخیرم نسبت به کاندیداتوری آقایان «هاشمی» و «خاتمی» اشتباه بود. من اگر چه معتقدم این آقایان بهتر است به عنوان شخصیت‌های رئیس‌جمهورساز ایفای نقش کنند ولی همان گونه که بارها اعلام کردم به اجماع اصلاح‌طلبان با محوریّت آقای «خاتمی» تمکین می‌کنم و موضع‌گیری اخیرم هیچ‌گونه منافاتی با نظرات قبلی‌ام نداشته است!» (30/11/1391).

در حال حاضر که صحبت‌ها از آمدن «هاشمی» در انتخابات آتی بالا گرفته است خیلی تفاوتی نمی‌کند که آیا «عارف» کاندیدا خواهد شد یا خیر؟ تا قبل از این موضع گیری «عارف» شایعاتی مبنی بر حضور مستقل وی خارج از سایه «محمّد خاتمی» به گوش می رسید، بنابراین امیدهایی در دل کارشناسان سیاسی پدید آمده بود که اصلاح طلبان معروف به سفید با اجماع روی کسی چون «عارف»؛ بدنه ای از این جناح سیاسی را به رفتارهای غیر ساختارشکنانه متمایل خواهند کرد.

این به خودی خود نشانه ای از برائت بخش‌هایی از اصلاحات نسبت به فتنه می نمود. برای کارشناسان تا زمانی که پالس‌های «عارف» مبنی بر استقلال رأی اش از "محوریّت خاتمی" می رسید، کورسوی امیدی بود که برخی اصلاح طلبان شاخص هنوز وجود دارند که برای تدارک تحرّکات فتنه گون در انتخابات آتی متّفق نخواهند بود.

امّا بازگشت بی چون و چرای وی ذیل سامانه "هاشمی- خاتمی" بار دیگر افکار عمومی را نسبت به وجود نحله ای ذینفوذ بنام "اصلاحات سفید" مردّد کرده است.

ماجرا از آنجا شروع می شود که جریان اپوزیسیون طیّ چند ماهه اخیر بازی جدیدی تحت عنوان "دوگانه خاتمی- نوری" را به نمایش گذاشته بود.

این سناریو سعی داشت چنین وانمود کند که بدنه اصلاحات به دو بخش "سفید" و "سیاه" تبدیل شده و این دو شقّ در حال زد و خورد با هم هستند تا در یک رقابت درون جناحی یا به اعمال "سیاست های ساختارشکنانه" دست بزنند یا به "سیاست های درون نظامی".

همان زمان مشخص بود این بازی برای این کلید خورده است که نظام از ترس قدرت گرفتن اصلاح طلبان تندرو برای اصلاح طلبان مثلاً میانه رو امتیازاتی قائل شود؛

سناریویی که البته توسّط خواص کشور و رسانه‌های دلسوز رمزگشایی شد.

در واقع برای نظام اسلامی مشخّص بود که "دوگانه خاتمی- نوری" یک طرّاحی هماهنگ شده بین رهبران اصلاحات برای باجگیری بیشتر از نظام و رهبری است. با آشکار شدن عدم تمایل نظام در راستای باج دهی به اصلاحات آنها مجبور شدند، طرح جدیدی ذیل فرماندهی «هاشمی» تعبیه نمایند.

با این تفاسیر پذیرفتن بی چون و چرای سیادت "سامانه هاشمی- خاتمی" با مزاج فتنه مدارانه توسّط طیف ذینفوذ اصلاحاتِ باصطلاح سفید ("طیف بنیاد باران")، بار دیگر به همه نهادهای ذیربط، درباره اجماع حدّاکثری اصلاح طلبان روی سیاستهای تنش آمیز هشدار جدّی می دهد.

هر چند «عارف» قبل تر هم بوسیله عدم مرزبندی با «فتنه 88» نشان داده بود که در صورت اجماع اصلاحات روی نامش، حاضر نیست مطالبات تندرو ها را نادیده بگیرد.

«عارف» درباره تمایلات مردم حول اعلام برائت خویش از فتنه یک بحث فرعی و غیر واقعی را مطرح می کند: «اگر قرار به توبه اصلاح طلبان از جریان فتنه برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری آینده باشد، طبعاً اصولگرایان هم باید برای حضور در انتخابات از جریان انحراف اعلام برائت و توبه کنند!».

او همچنین حاضر نشد بگوید سران فتنه در سال 88 مطالبات براندازانه داشته اند؛ وی در این زمینه می گوید: «هیچکدام از دوستان ما از جمله آقایان «موسوی» و «کروبی» به فکر جایگزینی نظام دیگری بجای نظام فعلی نبوده و نمی باشند! در عین حال اگر مسیر و روند فعلی اصلاح نشود دورنمای مثبتی را برای آینده کشور نمی بینم» (دیدار با اعضای دفتر سیاسی «حزب وحدت و همکاری ملّی ایران»- 30/11/1391).

نباید از یاد ببریم که «عارف» همان کسی است که هنگام مدیریتش در «دانشگاه تهران» با وجود اعتراضات گسترده مردم هرگز حاضر نشد کلاس های «عبدالکریم سروش» را لغو نماید.

«عارف» عضو «شورای مرکزی حزب مشارکت» بوده است و بی شک طیّ سال های «معاونت اوّلی اش» در دولت دوم «خاتمی» در جریان پروژه های سیاسی- امنیّتی اصلاح طلبان بوده و مع هذا سکوت کرده است.

او اوّلین مدیر «سازمان مدیریت و برنامه ریزی» کشور پس از ادغام دو سازمان «برنامه و بودجه» و «امور اداری و استخدامی» بوده است که پرونده های مهمّی در رابطه با حضور قدرتمند عناصر بهائیّت و سرسپرده در این سازمان موجود است.

گذشته از این «عارف» یکبار بطور خاص عملکرد ساختارشکنانه اش را در جریان کناره گیری از «کاندیداتوری مجلس هشتم» در اعتراض به ردّصلاحیت ها نشان داده است.

وی در اینباره طیّ مصاحبه ای مفصّل می گوید: "به چه چیز اعتراض داشتید؟ ردّصلاحیت متدیّن ترین افراد اصلاح طلب. نمی توانستم قبول کنم این افراد به جرم عدم التزام به اسلام ردّصلاحیت شدند. ... باید مقابل این ظلم ایستاد. من هم ایستادم. می خواستم این کارم برای کلّ نظام پیام داشته باشد و بزرگان متوجّه خطری که نظام را تهدید می کند، بشوند. ... چرا وزرای ما ردّصلاحیت شدند؟ فردی که 8 سال در دولت اصلاحات، صلاحیّت وزارت داشته، یا استانداری که صلاحیّت او مورد تأیید بزرگان نظام بوده و قدردانی شده، چرا باید ردّصلاحیت شوند؟ نمی خواهم گله کنم از دوستانی که انصراف ندادند. پیشنهاد من این بود که کابینه آقای «خاتمی» از انتخابات مجلس کنار بکشیم."

(سئوال) این پیام )به نظام) رسید؟ به نظرم برگرداندن بیش از هزار نفر حاصل این کار بود. نمی توان منکر بود. من حتّی گفتم کابینه آقای خاتمی کنار بکشد اما نشد. من هم رفتم یزد. ... اگر در تهران بودم، نمی گذاشتم لیست کامل شود. ... (سئوال) شما گفتید که ردّصلاحیت ها را پیش بینی می کردید. پس برای چی در انتخابات شرکت کردید؟ ... پذیرفته بودیم که این کار را می کنند. یکدستی حاکم شده بود. مجری و ناظر انتخابات یکی بودند. یکدستی کامل بود. آنها در زمین بازی، خود را برنده احساس می کردند. ... من ملاحظه کاری نمی کنم. من رعایت اصول و نظام را می‌کنم و به خاطرش سکوت می کنم. سکوت‌های من هم خیلی جاها معنادار است. با هیچ کس جز خدا، تعارف ندارم. چیزی ندارم از دست نمی دهم، پس ملاحظه کاری هم نمی کنم. ... قبول دارم. در نظارت استصوابی سهم اصلاح طلبان بیشتر از اصولگرایان است.» (خبرگزاری فارس- 1387).

بنابر این نباید به این اندیشید که "آیا عارف می آید یا نه"، بلکه باید دانست طبق گفته های «عارف»؛ او فقط وقتی پا به عرصه می گذارد که حدّاقل 51% اصلاحات روی کاندیداتوری‌اش اجماع کنند. و سئوال این است که آیا اصلاح طلبان سفید چنین جمهوریّتی در اصلاحات دارند؟!

در حال حاضر چون «عارف» فهمیده که چنین جمهوریّتی در اصلاحات توهمّی بیش نیست بار دیگر تبعیّت خود از "محوریّت هاشمی- خاتمی" را ابراز داشته، لذا او اگر هم بیاید مجری سیاست های "خاتمی- هاشمی" است که آنگونه که نشان داده شده است به سیاست های تندروانه بی گرایش نیستند.