انتشار تصاویری از یک ناو تجاری چینی مسلح به انواع موشک‌ها در تعداد بالا، وضعیت جدیدی در سناریوهای جنگ دریایی ایجاد کرده است، اگر آمریکا در دریا به چالش کشیده شود، هژمونی‌اش آسیب می‌بیند.

به گزارش مشرق، سیدمهدی طالبی پژوهشگر حوزه بین‌الملل طی یادداشتی در روزنامه فرهیختگان نوشت:

انتشار تصاویری از یک ناو تجاری چینی مسلح به انواع موشک‌ها در تعداد بالا، وضعیت جدیدی در سناریوهای جنگ دریایی ایجاد کرده است. اصل ماجرای مسلح‌سازی کشتی‌های تجاری و تسریع در تبدیل آن‌ها به نمونه نظامی مدت‌هاست مطرح و تا حدودی آزمایش شده؛ اما رونمایی جدید چینی‌ها تحولی در حجم قابل‌حمل و سرعت در تبدیل به نمونه‌های نظامی محسوب می‌شود.

در تصاویر انتشاریافته در شبکه‌های اجتماعی یک کشتی کانتینری به طول ۹۷ متر دیده می‌شود که به ۶۰ سلول موشکی عمودی همراه با رادار، سیستم‌های تسلیحاتی نزدیک (CIWS) و سامانه‌های مقابله الکترونیکی مجهز شده است. این سامانه‌ها به‌صورت ماژولار بوده و به‌سرعت قابل‌نصب و انطباق با کشتی‌های تجاری هستند. حجم بالای ۶۰ موشک و سرعت بسیار بالا در تغییر کاربری این کشتی، تحولی جدید و قابل‌توجه به شمار می‌رود.

سلطه بر دریاها

آمریکا پیش‌ازاین با حکمرانی بر دریا آنچه می‌خواست اجرایی می‌کرد. این امر به کمک قدرت وسیع و کم‌نظیر دریایی این کشور بود. بااین‌حال روند تکثر قدرت، همه حوزه‌ها را تحت‌تأثیر قرار داده تا جایی که بازیگران خرد و فرودولتی امروزه دارای توانمندی‌های قابل‌توجهی برای تحت‌تأثیر قرار دادن کشتیرانی و تأسیسات دریایی هستند. این بازیگران در اتصال به قدرت‌های شرقی دارای ظرفیت‌های «ضددسترسی» و قدرت نامتقارن دریایی شده‌اند. آن‌ها دارای ناوگان دریایی سنگین و گسترده نیستند؛ اما در حوزه جنگ نامتقارن از قایق‌های تندرو برای تسلط بر تنگه‌های مهم و دفاع ساحلی و از موشک‌های بالستیک، کروز و پهپادهای انتحاری و شناسایی- رزمی برای حمله به اهداف دریایی استفاده می‌کنند؛ ازآن‌رو که این تسلیحات ساده و ارزان می‌توانند با آسیب به ناوها، آن‌ها را از کار بیندازند، دارای قابلیت ضددسترسی تلقی شوند؛ زیرا با استفاده از این تسلیحات، ناوگان دریایی دشمن قادر به نزدیک‌شدن به سواحل در برد عملیاتی سلاح‌های خود نیست.

به‌عنوان‌مثال شعاع عملیاتی ناوهای هواپیمابر آمریکا، معادل برد جنگنده‌های مستقر شده در آن و برد دیگر ناوها معادل موشک‌های کروز توماهاک نصب شده در آن‌هاست. براین‌اساس برد عملیاتی ناوگان آمریکا برای حمله به سواحل و عمق چین بین ۱۵۰۰ تا ۲۵۰۰ کیلومتر در نظر گرفته می‌شود. آمریکا در چنین زمانه سختی، تصمیم به اعاده قدرت خود بر دریاها گرفته و درپی اختلال در کشتیرانی تجاری بین‌المللی است.

نکات
نکات ذیل درباره وضعیت نبرد در دریاها اهمیت دارند.

۱- آمریکا در حال فشارآوردن به صادرات نفت روسیه، ایران و ونزوئلاست که سه تأمین‌کننده مستقل نفت چین هستند.

وجود فضای تحریمی علیه این سه کشور به سود چین تمام شده است؛ پالایشگاه‌های چینی با تخفیف قابل‌توجه و پرداخت بلندمدت نفت این کشورها را خریداری می‌کند. افق‌های چین در این معاملات از تخفیف و تأخیر بیشتر بوده و شامل فروش کالا به‌جای پرداخت پول نیز می‌شود. آمریکا از تحریم این سه کشور برای باز کردن فضای صادرات نفت و گاز شیل خود بهره می‌برد و به‌این‌ترتیب این اتفاق به سود واشنگتن و پکن تبدیل شده است. آمریکا این تحریم‌ها را اعمال کرد تا خود سود کند؛ اما چین به‌سرعت ذی‌نفع ماجرا شد؛ پکن به دلایل ژئوپلیتیکی ملزم است از تعدادی کشورها حمایت کند؛ اما تحریم‌ها باعث سود و همچنین وابستگی اقتصادی این کشورها به چین شده‌اند.

وابستگی اقتصادی به گسترش نفوذ چین در این کشورها منتهی شده درحالی‌که اعتماد آن‌ها به آمریکا کمتر و خصومتشان با آن بیشتر شده است. آمریکا اعمال تحریم‌های حقوقی را به همین جهت به زیان خود می‌داند؛ زیرا به نفع چین نیز تمام شده و ادامه فروش انرژی تحریم شدگان به پکن، مانع برهم‌خوردن ثبات اقتصادی آن‌ها می‌شود. آمریکا برای جبران این نقص در تحریم‌ها، آن‌ها را از حقوقی به فیزیکی گسترش داده است که گلوگاه این نوع از تحریم، توقیف نفتکش‌ها با توسل به نیروی نظامی است. این اقدام باعث مسدودشدن مسیر خریدوفروش نفت، مصادره محموله و کشتی حامل می‌شود که نتیجه آن کسب سودهای کلان است. آشکار است چنین مزیت‌هایی باعث پیش روی آمریکا در این مسیر خواهد شد و پاسخ به آن ضروری است.

روسیه در برابر توقیف‌ها دست به افزایش تحرکات از طریق کشتی‌های تجاری مجهز به تجهیزات نظارتی و زیردریایی‌های هسته‌ای زده، به‌عنوان نمونه اخیراً انگلیس خبر داده یک زیردریایی روسیه دست به نقشه‌برداری از خطوط انتقال انرژی این کشور در کف دریا زده است؛ روسیه در برابر حمله به کشتی‌های تجاری خود، در دریا؛ اما حوزه‌ای دیگر یعنی تهدید زیرساخت‌های ثابت و در محیط سرزمینی دشمن تهدید ایجاد کرده است. ونزوئلا نفتکش‌ها را در جغرافیای استقرار ناوگان دریایی آمریکا در نزدیکی سواحلش اسکورت می‌کند. راهکار ایران توقیف متقابل نفتکش‌ها و کشتی‌های تجاری در تنگه هرمز است؛ اقدامی پرسود و کم‌هزینه برای ایران.

ناوگان دریایی آمریکا در سراسر آبراهه‌ها از تنگه مالاگا تا اقیانوس هند و دریای سرخ برای ایران تهدید ایجاد می‌کند؛ اما ایران به‌راحتی در هرمز به کمین نشسته و با بالگرد و قایق‌های تندرو به‌سرعت کشتی‌ها را توقیف می‌کند و به ساحل می‌آورد. ازآنجاکه هرمز محل اصلی انتقال انرژی و یکی از مسیرهای مهم انتقال کالاست، منافع بسیاری از کشورها در آن در دسترس قرار دارند. گرچه روسیه، ایران و ونزوئلا تهدید و اقدام مستقیم را در دستور کار قرار داده‌اند، چین مسیر قدرت‌نمایی غیرمستقیم را برگزیده است.

۲ - آمریکا مانند انگلیس در اوج دورانش، یک قدرت دریایی است. اگر آمریکا در دریا به چالش کشیده شود، هژمونی‌اش آسیب می‌بیند. چین دورنمایی از این وضعیت را نمایش داده تا تمایل آمریکا برای بهره‌گیری از قوای دریایی‌اش علیه منافع پکن را کاهش دهد. اگر آمریکا بر استفاده از قدرت دریایی خود اصرار داشته باشد، کشورهای زیان‌دیده برای دفاع از منافع تجاری خود و حمایت از ثبات داخلی‌شان راهی جز دفاع و مقابله‌به‌مثل نخواهند داشت. اگر هریک از این کشورها باقدرت وسیع آمریکا روبه‌روست و کار دشواری پیش رو دارد، کار برای واشنگتن آسان نخواهد بود؛ زیرا این کشور باید به طور تقریباً هم‌زمانی با تحرکات دریایی چندین دولت روبه‌رو می‌شود.

۳ - آمریکا و متحدانش از انگلیس تا رژیم صهیونیستی نبرد دریایی با ایران و یمن را تجربه کرده و قدرت آتش محور مقاومت را از خلیج‌فارس و دریای عمان تا اقیانوس هند و دریای سرخ چشیده‌اند. آمریکا که در همکاری با متحدان خود با هریک از قدرت‌های دریایی محور مقاومت جداگانه جنگیده و ناکام مانده، حالا به طور انفرادی خواهان تحریک مجموعه‌ای از دولت‌ها به طور هم‌زمان است.

۴ - وضعیت کنونی قرارگرفتن در آستانه جنگ دریایی نیست، بلکه این نبرد آغاز شده است؛ نتیجه آن حمایت و اسکورت نظامی کشتی‌های تجاری، تهدید زیرساخت‌های دریایی دشمن و توقیف نفتکش‌های مرتبط با آن بوده است. روند جنگ‌های گذشته و آنچه به امروز در جنگ جدید رخ‌داده حکایت از ضعف‌های جدی در قدرت دریایی آمریکا دارد.