"محمدرضا تاجیک" که سوابقی در بانی‌گری برای آشوب خیابانی دارد؛ در حالی از "مثبتات یک جامعه بی‌دولت و حکومت" حرف می‌زند که مردم باید بدانند این حرف‌ها در واقع ریل‌گذاری برای آشوب است.

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

تئوریزه کردن "بی‌دولتی" برای خوشامد اغتشاشگران

محمدرضا تاجیک، تئوریسین اصلاح‌طلب و از حامیان آشوب و تحریم انتخابات، به تازگی در یادداشتی پیرامون نسبت حکومت و جامعه فعلی ایران نوشته است:

"در جامعه امروز ما عده‌ای از اهالی قدرت؛ جامعه و مردمانش را شبیه خویش می‌پسندند. روایت و حکایت اینان، حکایت آن فرد است که داشت از معشوق خویش نقاشی می‌کشید و تلاش داشت معشوقش شبیه نقاشی‌اش شود، نه بالعکس. به دیگر بیان، اینان بر این میل و اراده‌اند تا جامعه را به صورت و سیرت خویش بگردانند. زهرِ منیت‌شان بر کیمیای محبت غلبه دارد، لذا جز خود نمی‌بینند و برنمی‌تابند. بسیار مایلند که گفتِ دیگران (جامعه مردمان) از گفت آنان رهبر و بی‌گفت آنان مضطر شود. در سودای آنند که گفت‌شان بر گفت دیگران راکب شود، گفتِ دیگران را گفتِ آنان تزئین کند و تمامی آحاد جامعه بپذیرند که گفتِ آنان بر گفت‌شان سبق دارد و شرافت."

به گزارش اعتمادآنلاین، او در ادامه اظهارات خود می‌افزاید:‌ از مردمان، قرب نوافل را طلب می‌کنند. کس را تا کس است، در عالم آنان بار نیست. به ‌ظاهر از حقایق و دقایق عالم می‌گویند و بر هر پدیده‌ای حکمی جاری می‌سازند، لیک در باطن صفیر و دامند و هیچ حکمی را بر احوال و رفتار خویش نمی‌پسندند. کار پاکان را قیاس از خود می‌گیرند، سحر خود را معجزه می‌نمایانند. نقش باغبان جامعه را زیبنده خود می‌دانند و حق جدا کردن نهال‌ها و گیاهان «مفید» از «هرز» و تکثیر و پرورش گیاهان مفید و از بین‌ بردن گیاهان هرز را وظیفه ذاتی خود می‌دانند. اینان، همچنین نقش "جراح / درمانگر" جامعه و تشخیص ضابطه سلامت و طبیعی ‌بودن و تعریف و ترسیم مرز میان سلامت و بیماری را از قدیم نقش خویش می‌پندارند.

تاجیک در بخش پایانی این نوشته خود تصریح می‌کند: از این ‌رو، هیچ منطقه‌الفراغی برای تفاوت‌ها و تمایزها باقی نمی‌گذارند و هر کس را که به طریقت و شریعت آنان درنیاید، سوی تفته دوزخی پرتاب می‌کنند. اینان نمی‌دانند یا نمی‌خواهند بدانند که زین ‌سو که می‌روند یکی دریای هول هایل‌ست و خشم توفان‌ها؛ و دیری نخواهد پایید که بیش از گذشته در میان مردمان آنچه می‌خواهند نمی‌بینند و آنچه می‌بینند نمی‌خواهند.[1]

*اگر بخواهیم کمی از نزدیک‌تر به اظهارات تاجیک نگاه کنیم؛ او در حالت لغو قرارداد اجتماعی و تصور بی‌دولتی چنین حرف‌هایی را مطرح کرده است و اگرچه "عده‌ای از اهالی قدرت" را مخاطب قرار داده اما همه‌ی سازه قدرت را هدف گرفته است.

مع‌الوصف کیست که نداند جوامع انسانی بر اساس عقلانیت و قرارداد اجتماعی به حکومت و قانون نیاز دارند و قانون هم یعنی باید و نباید عقلانی! (حرف‌های تاجیک درباره قرب نوافل صحیح نیست و مثلا حاکمیت ایران هیچ نظر یا تشریعی درباره لزوم نماز جماعت خواندن مردم ندارد. همچنانکه به حکم قانون بر حفظ حجاب در محیط اجتماع تأکید دارد)

و اکنون تاجیک به جای آنکه به مخاطبانش، به جوانان و به قاطبه مردم توضیح بدهد که همگی مکلّف‌اند از قوانین معقول حکومت در هر زمینه‌ای پیروی کنند و آسمان در همه جای دنیا همین رنگ است اما با جهالت همراه می‌شود و تقلا می‌کند که از فضای بی‌دولتی و بی‌نظارتی بهشت بسازد و اعمال قانون را مذمت کند.

تمنای تاجیک مبنی بر اینکه "در میان مردمان آنچه می‌خواهند نمی‌بینند و آنچه می‌بینند نمی‌خواهند" هم نقش بر آبی است که تازگی ندارد.

او سال‌هاست که درباره برافتادن نظام اسلامی و پشتگرمی دادن به هنجارشکنان خیابانی محتوا تولید می‌کند. محتوایی که باید بدانیم قرار نیست انتفاعی به مردم یا حکومت برساند بلکه صرفا و فقط قرار است به فرجامی منتج شود که شهوات تاجیک و یارانش علیه نظام و ایران اسلامی به ارضا بیانجامد.

مردم و جوانان باید در این زمینه هوشیار باشند.



***

یک اعتراف درباره منتقدان نظام جمهوری اسلامی!

چرا موشک‌های تلاویو به آسمان ایران نیامدند؟

عباس آخوندی، وزیر مسکن دولت اول روحانی و از فعالان ستادی اصلاح‌طلب در یادداشتی پیرامون اعتراضات دانشجویی در آمریکا پیرامون غزه نوشته است:

"بی‌گمان برترین دلیل ناهم‌راهی بخش بزرگی از جامعه‌ی ایران از جمله نخبگان دانشگاهی با اعتراض‌های جهانی در برابر جنایات نظام آپارتایدی و نسل‌کشی وحشتناک اسرائیل به سیاست داخلی ایران بازمی‌گردد. متاسفانه نظام حکمرانی به‌قدری دور از عدل و انصاف با شهروندان خود رفتار کرده و زندگی را بر آنان از هر حیث تنگ کرده که آنان حتی در چنین وضعیت‌هایی که وجدان هر انسان آزاده‌ای به‌درد می‌آید از هر اقدامی که نشان از همراهی با حکومت باشد پرهیز می‌کنند. لیکن افزون بر این که بسیار مهم هم هست، به زعم من، فهم نسل جوان در ایران و جهان و هم‌چنین جریان روشنفکری مدرن از مساله فلسطین با سیاست رسمی ایران تفاوت بنیادین دارد. ایران هم‌چنان در چنبره‌ی رویکرد ایدئولوژیک به مساله فلسطین درگیر است، حال آنکه مساله نسل جدید زندگی انسانی است."

به گزارش انصاف‌نیوز، او می‌افزاید: تصور ما این است که دلیل و نحوه رویکرد آنان به موضوع اعتراضی همان نگاهی است که حکومت در ایران دارد. باید بدانیم که این‌گونه نیست. [2]

*قبل از هرچیز باید به تمجید از منتقدان نظام جمهوری اسلامی پرداخت که چنان در باطل خود دارای غیرت و تعصب و اتحاد هستند که حتی در مسئله واضحی مثل حقانیت فلسطین و سیاست‌های درست نظام اسلامی درباره آن نیز به دنبال ساخت ابزار برای کوبش نظام می‌گردند!

اذعان دیگر نیز این است که چنین فضایی یحتمل فقط در سپهر سیاسی ایران و آن هم به دلیل رأفت زیاد نظام اسلامی قابل مشاهده است وگرنه در هیچ کجای جهان نمی‌بینیم و نمی‌یابیم که فردی از رجال سیاسی نظام که از قضا دارای سوابق اجرایی و حاکمیتی فراوان در همان نظام هست؛ اینچنین به مخالفت و تخاصم با نظام خود بربیاید و مثلا از رویداد خیزش دانشجویان آمریکایی در حمایت از فلسطین؛ پیراهن خونین عثمان بسازد و بگوید مردم ایران از حاکمیتشان ناراضی هستند و با او همراه نیستند!

معهذا بیان این نکته ضروریست که آخوندی گویا در تمام طول سال‌های سیاست‌ورزی و مدیریت خود؛ اندکی وقت برای یادگیری نداشته که اکنون منتظر است تا مردم ایران هم مثل دانشجویان آمریکایی دست به تظاهرات بزنند.

آخوندی نمی‌داند آن صدها موشک و پهپاد ایرانی که بر فراز کشورهای منطقه و آسمان تلاویو؛ شب را به روز تبدیل کردند و صهیونیست‌ها را هدف قرار دادند؛ صرفا و فقط با حمایت و موافقت و پول مردم ایران بود که توانستند این مأموریت خطیر را انجام دهند.

او حتی کتاب‌های هانا آرنت (مقتدای سیاسی اصلاح‌طلبان لیبرال) را هم نمی‌خواند که تأکید دارد قدرت یک نظام سیاسی جز با پشتیبانی مردم ممکن نیست! (منقول در کتاب خشونت، اثر هانا آرنت)

آیا اگر نظام سیاسی و حاکمیتی ما آنچنان که در ذهن آخوندی هست؛ ظالم و بی‌مبالات بود؛ الآن به جای موشک‌های ما؛ موشک‌های تلاویو بر فراز آسمان ایران نبودند؟!

از این هم بگذریم که قیاس رفتار شهروندان در هژمونی نظام جمهوری اسلامی ایران با شهروندان یمنی یا آمریکایی که دائما اهل راهپیمایی هستند یک قیاس صحیح نیست و مردم ایران بر خلاف ادعای آخوندی تحت ظلم یا تجاوز ارضی نیستند که دائما نیاز ببینند و صلاح بدانند بخاطر یک موضوع به خیابان‌ها بیایند.

بماند که ما در ایران رخدادهای بزرگی مثل "9 دی" و یا دو راهپیمایی سالانه 22 بهمن و روز جهانی قدس را هم داریم که گویا این مقولات در تقویم ذهنی و تحلیلی آخوندی هیچ جایی ندارند!

ذکر این محاکات با آقای آخوندی هم ضروریست که باید میان نگاه برخی فعالان سیاسی و توییتری به اعتراضات آمریکا با نگاه حاکمیت به این رخدادها تفاوت گذاشت و نمی‌توان آنها را همسان دانست.

ادعای "برخورد دور از عدل و انصاف نظام اسلامی با مردم ایران" نیز از جانب هرکس مسموع باشد اما از عباس آخوندی که خود بعنوان بخشی از همین حاکمیت نقش بزرگی در گرانی مسکن و مشقت در معیشت مردم دارد، مسموع نیست!

این در حالی است که نظام اسلامی و رهبر معظم انقلاب بارها بر لزوم رأی خوب مردم به گزینه‌های جهادی تأکید کرده‌اند...

***

1_ https://www.etemadonline.com/tiny/news-659356

2 https://ensafnews.com/513341

برچسب‌ها