کد خبر 1531511
تاریخ انتشار: ۹ مهر ۱۴۰۲ - ۰۲:۲۸

به گزارش مشرق، علی مهدیان در کانال تلگرمی خود منتشر کرد:

نه سلفی بودن به معنای رجوع به منابع معرفتی دینی در سه نسل نخست و پیدا کردن عین ظاهر دین و نه نوسلفی بودن به معنای تلاش بیشتر برای تغییر اجتماعی با رجوع به ظواهر نصوص و توجه جدی تر به مصلحت و زمان و مکان در مقابل بنیادگرایی سلفی ها، هیچ یک معادل ضدیت با وحدت گرایی نیست. سنت گرایی نیز به معنای رجوع به پیش از دنیای مدرن و سنتهای متداول بین اهل سنت نیز معادل وحدت شکنی نیست. همانطور که جهادی گری نیز در میان اهل سنت معادل ضدیت با وحدت نیست.

البته عقلانیت بیشتر در فهم متون دینی و استفاده از سنتها حتما محیط مساعدتری برای شکل گیری اندیشه وحدت را ایجاد خواهد نمود. همانطور که توجه به بعد صوفیانه و معنوی و سلوکی دین نیز چنین بستر مهیاتری را برای جریانهای اهل سنت و تقریب با شیعه فراهم تر میکند و البته تعبد به نصوص نیز وضعیت جدی تری در تقابل با دنیای مدرن میسازد و از جهت دیگر وضعیت مساعدتری برای طرح اندیشه وحدت شکل میدهد.

اما هیچ چیز به اندازه فهم و تاثیر سیاسی اجتماعی به بروز و ظهور این اندیشه کمک نکرده است. اتفاقی که مثلا در جریان الازهر با آن مواجهیم. الازهر را میتوان به دو ساحت راس و بدنه از هم تفکیک نمود. راس الازهر عموما تحت تاثیر سیاستهای دولتهای مصر بوده است و بدنه تحت تاثیر جریانها و جنبشهای تکفیری سلفی جهادی که توسط قدرتهای فرامنطقه ای در جهان اسلام تقویت میشود.

بعد از فروپاشی دولت عثمانی و تبدیل شدن جهان اسلام به کشورهای کوچک و ضعیف نگه‌ داشته شده، اندیشه های مختلفی در جهان اسلام جوشید، برخی مثل علی عبدالرزاق به طور کامل فرمان اندیشه دینی را به سمت تبعیت تمام عیار از غرب چرخاندند اما در مقابل نیز جریانی مثل سیدجمال و شاگردش عبده و سپس رشیدرضا در مصر سعی کردند اندیشه تقریب و وحدت را در الازهر دنبال کنند. بعدها جریان اخوان المسلمین نیز با همین رویکرد شکل گرفت. اما رویکرد تقابل جدی با دنیای غرب و خصوصا راس سیاسی و حاکمیتی آن در جریانهای اسلامی به اندازه ای که غلیظ تر بود بستر ایجاد وحدت را شکل میداد. از سوی دیگر تاثیراتی که این جریانها از فضای سیاسی موجود میگرفتند نیز در شکل گیری این راهبرد موثر بود. لذا شما رویکردهای سنتی و سلفی را میبینید که به سمت تقریب حرکت میکنند شبیه عبده و رشیدرضا و شیوخ الازهر تا پیش از مواضع خصمانه انور سادات نسبت به شیعه و انقلاب اسلامی او به خلاف ناصر که تلاش میکرد جریان تقریب با شیعه را پیش ببرد، به عربستان و رویکردهای تکفیری علمای آن نزدیک شد و به این ترتیب هم الازهر و هم جریان اخوان را تحت تاثیر قرار داد. به هر حال تاثیر علمای الازهر از حاکمانشان و عدم استقلال این نهاد علمی دینی یک سد راه جدی در بستر حرکتهای عقلانی تقریبی مقابل رؤوس تمدن غربی و استکبار بوده است.

جریانهای غرب گرای سنتی شبیه جریان فتح الله گولن که در مقام تشبیه چیزی شبیه انجمن حجتیه در شیعه است نیز نشان میدهد میتوان با قدرت به راست دینی و سنت گرایی پایبند بود اما به وحدت با غرب تمایل بیشتری نسبت به وحدت درون جبهه مسلمین داشت.

جریان تقریب در دنیای اسلام نیاز به یک فهم و عقلانیت سیاسی اجتماعی دارد. باید شناخت کافی از جریانهای قدرت و حکومت در دنیا داشت و اصل و فرعها را در این بستر فهمید. به اندازه ای که جریانهای مختلف در این بستر موفق تر بوده اند بیشتر به سمت رویکردهای تقریبی و نفی رویکردهای تکفیری پیش رفته اند. و به اندازه ای که آلوده به سموم قدرتهای غربی یا دولتهای دست نشانده آنها شده اند از این فضا دور شده اند و به سمت رویکردهای تکفیری بین مسلمین کشیده شده اند.

اما جدای از اصل وحدت و تقریب آنچه عمق این وحدت را مشخص میکند میزان تعبد اولا عقلانیت ثانیا در فهم متن دین است. جریانهایی که سهم رویکردهای سلوکی و اخلاقی و عقلانی اندیشه ای را به دین به اندازه کافی نداده اند عمق وحدتشان در حد همراهی های ظاهری شکننده خواهد بود و این به دلیل بستر فکری و روشی است که برای خود ساخته اند.

ماجرای داعش و جنگ سوریه به یک معنا بستر جدی افتراق در جهان اسلام شکل داده بود اگر چه به معنای حقیقی کلمه بستر قیام و وحدت و مقاومت مشترک در میان مسلمین شکل داد و بستر ساز وحدت حقیقی شد اما در ظاهر همه جریانهای اسلامی که دم از وحدت میزنند به چالش کشیده شدند اما امروز بعد از پیروزی های جبهه مقاومت و ضعف جدی جبهه غرب و اسراییل و چرخش مصر و عربستان و دیگر کشورهای منطقه بستر برای طرح بحث و جدی شدن گفتمان وحدت فراهم شده یعنی صحنه بروز ظاهری وحدت مقابل جبهه کفر فراهم شده و صحنه از این جهت امیدبخش و فراهم است

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.