این «کلان‌روایت» که فعالیت‌های انسانی موجب افزایش گرما در حد «بی‌سابقه» شده و ما در وضعیت «اضطرار گرمایی» قرار داریم یا به تعبیر عجیب رییس سازمان ملل، «ورود زمین به نقطه‌ی جوش»، تنها روایت موجود نیست.

سرویس جهان مشرق - مساله‌ی «گرمای هوا» در این تابستان در کشور ما هم به ناگاه تبدیل به مساله‌ی «حیاتی» شده و به یکباره شاهد اخبار و گزارش‌های «خوفناک» از «سطح اشعه ماروابنفش» خورشید برای تهرانی یا جان باختن یک کودک در ماشین دربسته به علت «گرما» و حتی روزشمار «تلفات گرمازدگی» به سبک روزشمار تلفات کرونایی هستیم.

پیش‌بینی ده روزه هوای تهران از 15 مرداد در سایت «weather.com» که در اوج تابستان به 40 درجه نمی رسد

اما این مساله، در کشورهای دیگر، به ویژه شمال آمریکا و غرب اروپا، به واسطه‌ی سیاست‌های سخت‌گیرانه و ریاضتی دولت‌های «لیبرال» علیه کشاورزی و دامپروری و صنایع با هدف تطبیق بر «سیاست‌های اقلیمی»، دست‌کم یک سالی هست که به موضوع مجادلات رسانه‌ای و افکار عمومی تبدیل شده است.

به رغم «کلان‌روایتی» که رسانه‌های جریان اصلی و سیاستمداران کنونی غربی روی آن تبلیغ و پافشاری می کنند که فعالیت‌های انسانی موجب افزایش گرمای جهانی در حد «بی‌سابقه» شده و ما در وضعیت «اضطرار آب و هوایی» قرار داریم یا به تعبیر عجیب رییس سازمان ملل، «بشر وارد دوره جوشش کره‌ی زمین شده»!، بسیاری از کارشناسان، متخصصان و خبرنگاران تحقیقاتی نسبتا مستقل، چند سالی هست که این «کلان روایت» را با استدلالات و داده‌های خاص خود، زیر سوال می برند و بعضا به اهداف «مبهم و حتی «تاریک» پشت تبلیغات این‌چنینی ارجاع می دهند.

باید در نظر داشت که ادعاهایی آشکارا اغراق‌آمیز همچون رسیدن زمین به «نقطه‌ی جوش» در حالی است که در همین فروردین ماه سال جاری، برفی بی‌سابقه در کشوری بیابانی مثل عربستان بارید که در تاریخ این سرزمین بی‌سابقه بوده است.[1] در گزارش زیر، ویلیام بروکز، نویسنده و پژوهشگر کانادایی، در روزنامه‌ی «Epoch times» به مصادیقی از این کارشناسان و استدلال‌ها و دعاوی «ضدجریان» آنان پرداخته است.

**

در سال 1999، مایکل مان، اقلیم شناس آمریکایی، برای اولین بار یک "نمودار چوب هاکی" منتشر کرد که ظاهراً افزایش بی سابقه دمای جهانی را در قرن گذشته نشان می دهد.

مایکل مان
نمودار چوب هاکی مان در برابر نمودار واقعی تغییرات آب و هوایی

نمودار مان در گزارش سال 2001 هیئت بین دولتی تغییرات آب و هوایی نشان داده شد و پس از آن فیلم آب و هوایی آخرالزمانی «ال گور»، معاون بیل کلینتون در زمان ریاست جمهوری او و از شاخص‌ترین چهره‌های فعال علیه «تغییرات اقلیمی»، به نام «یک حقیقت ناخوشایند» تولید شد.

ال گور
مستند«حقیقت ناخوشایند» ساخته‌ی ال گور

این تحولات منجر به مجموعه‌ای از پیش‌بینی‌های آخرالزمانی و سیاست‌های خودسرانه اقلیمی شد که به دنبال جایگزینی سوخت‌های فسیلی با منابع جایگزین انرژی هستند.

به چالش کشیدن روایت تغییر آب و هوا

اجماع علمی فرضی در مورد تغییرات فاجعه‌آمیز آب و هوا بی‌چالش باقی نمانده است. در سال 2005، محققان کانادایی، استیو مک اینتایر و راس مک‌کیتریک، تردیدهای جدی در مورد تجزیه و تحلیل مؤلفه اصلی در نمودار چوب هاکی آقای مان مطرح کردند.

در سال 2015، مارک استاین، نویسنده کتاب «ننگی برای حرفه» را منتشر کرد که نظرات بیش از 100 دانشمند در سطح جهانی را که نسبت به روش‌های تحقیقاتی مان و میزان هیستری عمومی ناشی از پیش‌بینی‌های او بدبین بودند، گردآوری کرد.

مارک استاین
کتاب «ننگی برای حرفه» مایک استاین

تابستان گذشته، الکس اپستاین، فیلسوف و متخصص انرژی آمریکایی، دومین کتاب خود را در مورد تبدیل استفاده از سوخت های فسیلی به یک «گناه اخلاقی» در تبلیغات «گرما-هراسان» منتشر کرد. او در کتاب «آینده فسیلی: چرا شکوفایی جهانی بشر به نفت، زغال سنگ و گاز طبیعی بیشتر نیاز دارد – نه کمتر»، استدلال کرد که «اضطرار آب و هوایی» و «انقلاب{انرژی‌های} تجدیدپذیر» قریب‌الوقوع به‌شدت اغراق شده است.

آلکس اپستاین

گزارش‌های پیشین مشرق:

از عیسی کلانتری تا جان کری/ چرا «آن‌ها» برای کشاورزی شمشیر کشیده‌اند؟ / مردم باید کم‌تر غذا بخورند یا از حشرات استفاده کنند! +عکس و فیلم

جنجال دوچرخه‌سواری فریبکارانه وزیر اسپانیایی/ «گرمایش جهانی»: حقیقت علمی یا «نمایش» وحشت‌افکنی؟+عکس و فیلم

آقای اپستاین تاکید کرد که سوخت‌های فسیلی هنوز منبع اصلی انرژی مقرون به صرفه در جهان هستند و سیاست‌هایی که با هدف کاهش استفاده از زغال‌سنگ، نفت و گاز انجام می‌شود، قیمت‌های انرژی را افزایش می‌دهد که در حال حاضر باعث ایجاد تورم افسارگسیخته شده است.

وی اذعان کرد که در طول 170 سال گذشته، انتشار دی اکسید کربن (CO2) سهم بسیار ناچیزی در گرمایش جهانی داشته است، اما مزایای آن میلیاردها نفر را از فقر نجات داده است. عمدتاً به دلیل اقدامات تطبیقی که توسط ماشین‌ها و فناوری با سوخت فسیلی امکان‌پذیر شده است، جهان قابل زندگی‌تر شده است و مرگ و میر مربوط به آب و هوا در پایین‌ترین حد خود قرار دارد.

طبق تحلیل آقای اپستاین:

"سوخت‌های فسیلی یک منبع انرژی مقرون‌به‌صرفه هستند. انرژی مقرون به صرفه برای شکوفایی انسان ضروری است. میلیاردها نفر از کمبود انرژی مقرون به صرفه رنج می برند و می میرند."

وی خاطرنشان کرد:

"{صنایع تولید انرژی از} باد و خورشید برای دهه‌ها است که یارانه دریافت می‌کنند، اما همچنان برای تولید حداقل ۸۰ درصد انرژی جهان به سوخت‌های فسیلی نیاز است.

مزایای «سازگاری» نسبت به «کاهش»

آقای مک کیتریک تابستان امسال در یکی از نشریات موسسه مک‌دونالد-لوریر (MLI) نوشت که سیاست‌های دولت تقریباً به طور کامل بر فروکاست انتشار گازهای گلخانه‌ای یا «کاهش» مصرف سوخت فسیلی مبتنی است، و هیچ سهمی به راهبرد «سازگاری» داده نشده است.

این استاد دانشگاه گوئلف و نویسنده "تحلیل اقتصادی سیاست های زیست محیطی" از دهه 1990 به مطالعه تغییرات آب و هوا، سیاست آب و هوا و اقتصاد محیط زیست پرداخته است. او همان آقای مک کیتریک است که بیش از یک دهه پیش در افشای توهم چوب هاکی آقای مان نقش داشت.

گزارش MLI خاطرنشان می کند که «طرفداران سیاست آب و هوا برای مدت طولانی در برابر بحث درباره‌ی سازگاری مقاومت می کنند، شاید به دلیل ترس از این که ممکن است این مباحثات مؤثر باشد: اگر از طریق سازگاری بتوانیم تأثیرات منفی تغییرات آب و هوا را به طور قابل توجهی کاهش دهیم یا حتی از بین ببریم، این موضوع کربن زدایی عمیق{سیاست خالص صفر} و از بین بردن سوخت‌های فسیلی، که برخی در جنبش مقابله با تغییرات اقلیمی آن را هدف خود می‌دانند، تضعیف خواهد کرد.»

آقای مک‌کیتریک می‌گوید «سازگاری» سوابق موفقیت‌آمیزی دارد که متاسفانه به ان اشاره‌ای نمی شود، در حالی که «کاهش»، یک شکست پرهزینه بوده است. پس از چندین دهه تلاش برای کاهش شدید مصرف سوخت فسیلی، انتشار جهانی CO2 همچنان در حال افزایش است.

در حالی که اقدامات گران‌قیمت و پرهزینه در راستای کاهش CO2 در جلوگیری از تغییرات آب و هوایی شکست خورده است، سازگاری، موفقیت قابل توجهی در کاهش خطرات سلامتی و محافظت از تولیدات کشاورزی در برابر بی ثباتی آب و هوا داشته است. آقای مک کیتریک معتقد است که با افزایش هزینه‌های سیاست کاهش مصرف، سیاست گذاران باید با این چشم انداز مقابله کنند که سیاست های فعلی آن‌ها می تواند مانع سازگاری و باعث افزایش رنج بشر شود.

به نظر می رسد که آقای اپستین و آقای مک کیتریک موافق هستند که مردمی که در حاشیه رفاه هستند، به دلیل بسیار معقولی سوخت های فسیلی می سوزانند. حامیانِ برخوردار و «ممتاز» حذف سوخت‌های فسیلی ما می‌توانند از یک سبک زندگی سبزِ شیک پیروی کند، اما برای لشکریان مردم عادی، دسترسی به سوخت‌های فسیلی موضوع مرگ یا زندگی است. اصرار بر این که مردم در اقتصادهای در حال توسعه، خود را هر چه بیشتر با سیاست"صفر خالص" تطبیق دهند، تنها منجر به نزول و زوال بیشتر این ملت‌ها خواهد شد.

اقدامات افراطی برای کاهش تاثیرات بر اقلیم، رونق اقتصادی را نابود خواهد کرد

منتقدان برنامه‌های دولت‌های لیبرال برای خلاص شدن از شر سوخت‌های فسیلی معتقدند که پیوند بین انرژی مقرون به صرفه و شکوفایی انسان عملا غیرقابل انکار است.

دیدگاه مردم در مورد «تغییر آب و هوا» تقریباً به طور کامل به یک چارچوب ایدئولوژیک اکتسابی بستگی دارد. کسانی که حذف تأثیر انسان بر طبیعت را به عنوان یک هدف در نظر می گیرند، رفاه میلیاردها نفر را برای دستیابی به چشم انداز «آرمان‌شهری» خود قربانی می کنند.

پیش بینی های آب و هوایی از نوع آخرالزمانی و فاجعه‌بار مربوط به امسال و پارسال نیست، بلکه از دهه 1970 انجام شده است. بیشتر آن‌ها محقق نشده‌اند: عصر یخبندان جدیدی وجود ندارد. گرم شدن غیرقابل تحمل در رابطه مستقیم با سطح CO2 عملا رخ نداد. عدم ناپدید شدن یخ های قطبی یا خرس های قطبی؛ عدم افزایش چشمگیر در ارتفاع سطح اقیانوس‌ها{که به عنوان نتیجه‌ی آب شدن یخ‌های قطبی تبلیغ می شد و همچنان می شود}؛ عدم وقوع غیرعادی رویدادهای شدید آب و هوایی؛ عدم وقوع کمبودهای شدید در تامین غلات جهانی و عدم بروز قحطی در مقیاس معنادار.

بیورن لومبورگ، نویسنده کتاب «محیط‌شناس شکاک» و مدیر سابق مؤسسه ارزیابی محیط‌زیست دولت دانمارک، اخیراً اظهار داشت که «راه‌حل‌های ارائه شده برای کاهش CO2 فوق‌العاده پرهزینه و به نحو وحشتناکی، بی‌اثر هستند».

کنراد بلک، ناشر و مورخ روزنامه کانادایی، زمانی نوشت که "تغییر آب و هوا، به تعبیر ناپلئون، وارد قلمرو «دروغ‌های مورد توافق» شده است." او قاطعانه مدعی شد که "هر کسی که ادعای اطمینان در این موضوع{تغییرات اقلیمی حاصل از فعالیت انسانی} را داشته باشد، شارلاتان است."

در واقع، تنها اقتصادهای بازار آزاد مبتنی بر سوخت های فسیلی به اندازه کافی مولد بوده‌اند که توانستند میلیون ها نفر را از فقر نجات دهند و طیف گسترده‌ای از خدمات اجتماعی، بهداشتی و آموزشی را به اعضای آسیب پذیر جامعه ارائه دهند.

چندین دهه تجربه نشان داده است که کاهش چشمگیر سطح CO2 ممکن است امکان پذیر نباشد. محققان غیرمتعصب شروع به این نتیجه‌گیری کرده‌اند که سازگاری با تغییرات آب و هوایی مؤثرترین راه برای کاهش تأثیر گرم شدن هوا است و به تولیدکنندگان مواد غذایی اجازه می‌دهد از شرایط متغیر رشد بهره ببرند.

اقدامات رادیکال برای کاهش تاثیرات ادعایی فعالیت انسانی بر افزایش سطح دما، شکوفایی انسان را از بین می برد. پاکسازی جهان از سوخت های فسیلی احتمالاً تعداد چشمگیری از انسان‌ها را فقیر، گرسنه و بی بضاعت بر جای می گذارد.

باید راهی وجود داشته باشد که بتوانیم سیاستگذاران را قانع کنیم تا این مسیر بی پروا را مورد بررسی مجدد قرار دهند.

نکته جالب توجه که باید به این گزارش افزود این که نتیجه‌ی این سیاست‌های بی‌پروا و حتی بی‌رحمانه(که برای نابودی کشاورزی و دامپروری به بهانه‌ی کاهش دی اکسید کربن، بر آروغ و باد روده چهارپایان مالیات وضع می کند!} این است که کشورهای فقیرتر، از طریق طرح‌هایی مانند ETA و استراتژی‌های سرمایه‌گذاری جهانی مانند GFANZ، مجبور خواهند شد که عملا صنایع و خطوط تولید خود را محدود و تعطیل کنند و عطای توسعه‌ی صنعتی را به لقایش ببخشند تا خود را با دستور کار مشکوک و اثبات‌ناشده‌ی «جلوگیری از تغییرات آب و هوایی» تطبیق دهند.

کشورهای در حال توسعه یا فقیر جنوب، باید تن به طرح‌های پرهزینه و عملا غیرقابل‌اتکایی چون استفاده از انرژی بادی و خورشیدی بدهند و نیروگاه‌ها و تاسیسات زیرساختی خود را که با انرژی «فسیلی» کار می کنند، به حداقل برسانند. جالب این‌جاست که تیمی از ابرمیلیاردرهای جهانی و مدیران شرکتی که در چند دهه‌ی گذشته بیشترین آلودگی‌های صنعتی جهان را رقم زده‌اند، حال از در دلسوزی برای طبیعت درآمده‌اند. کسانی که حتی برای حضور در همین اجلاس اخیر تغییرات آب و هوایی، با جت‌های شخصی خود سفر می کنند که در یک سفر، به اندازه یک سال خودروی ارزان‌قیمت یک شهروند عادی، آلودگی وارد هوا می کند!

ما در آینده نزدیک درباره دو ابرهلدینگ اقتصادی دنیا، که عملا بزرگ‌ترین مجموعه‌های اقتصادی در جهان هستند و در عین‌خا حامی و هادی اصلی پروژه‌های «مقابله با تغییرات اقلیمی» هستند، یعنی «بلک راک» و «ونگارد»، به تفصیل روشنگری خواهیم کرد.

[1] https://www.mehrnews.com/news/5751614/