نگاه راهبردی جمهوری اسلامی ایران به مسئله جنگ در اوکراین ناشی از مسائل سرزمینی، اختلافات نژادی و حتی مرزی نبوده و آن را در چهارچوبی فرا امنیتی تحلیل و تفسیر می‌کند.

سرویس سیاست مشرق- نزدیک به بیست‌ویک هفته پس از آغاز عملیات ارتش روسیه در اوکراین حالا می‌توان وضعیت میدانی و سیاسی جنگ را به‌خوبی تفسیر کرد. شواهد موجود نشان می‌دهد که جنگ در اوکراین به‌سرعت و به طرزی عمیق و دقیق در حال تغییر نظم راهبردی، سیاسی و جغرافیایی جهان است.

از همان نخستین روزهای آغازین  جنگ این سؤال وجود داشت که ایران در راهبردهای کلان خود و متناسب با سیر این تحولات در کدام نقطه قرار دارد؟ برای پاسخ به این سؤال لازم است تا ابعاد راهبردی بحران در اوکراین را شناسایی کرده و بر اساس آن به مسائل ژئوپلیتیکی پاسخ داد.

اندیشکده‌های غربی پس از آغاز جنگ در شرق اروپا معتقد بودند که هدف اصلی پوتین از مناقشه جدید در اوکراین آن است که ضعف راهبردی خود پس از انحلال شوروی را جبران کند. موسسه واشنگتن در گزارشی نوشته بود که روسیه در یک دهه گذشته ضعف خود را جبران کرده و در مناطقی چون کوزوو؛ گرجستان، قره‌باغ و حتی عراق توانسته است به دارایی‌های راهبردی غرب ضربه سنگین بزند.

واقعیت آن است که مسکو در سال‌های اخیر نقش خود به‌عنوان یک بازیگر ضعیف با قدرت اتمی را تبدیل به نیرویی عمیق با قدرت متعارف کرده است. این وضعیت باعث شده است که اروپا بپذیرد که در ارتباط با روسیه مجبور به تجدیدنظر بوده و دوران جدیدی برای معماری امنیتی فرارسیده است.

موسسه واشنگتن در گزارشی دیگر پیرامون تغییر مفهوم قدرت در کرملین نوشته است:

پس از عقب‌نشینی ناموفق دولت بایدن از افغانستان (فرار شبانه اشغال‌گران) و نیز تعلیق تحریم‌ها علیه پروژه گازی نورث استریم، پوتین بیش از هر زمانی توانست به دوران پسا انحلال در شوروی فکر کند.

این جمله از سوی این موسسه امنیتی به معنای آن است که روسیه می‌خواهد غرب را وادار کند که بپذیرد نظم پس از فروپاشی شوروی تا ابد ماندگار نبوده و اتمسفر امنیتی باید به سود روسیه تغییر کند، بخشی از این مسئله در بازنگری‌های مسکو روی نقشه اوکراین قابل رهیابی است.

پس از اقدام نظامی روسیه در گرجستان در سال ۲۰۰۸، جدا کردن منطقه کریمه در سال ۲۰۱۴ و نیز همکاری با مقاومت منطقه‌ای در جنگ تحمیلی در سوریه، جنگ اوکراین آغاز یک منازعه عمیق ژئو استراتژیک با تغییرات وسیع در نظم جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی در جهان بوده است. این تحرک جدید از جانب روس‌ها کوتاه‌مدت نبوده و سدی در برابر نظم قدیمی و تحمیلی است که غرب با کمک نیروی مسلح خود (ناتو) به شرق تحمیل کرده است.

 ازاین‌رو ارتش روسیه با تکیه‌بر سلسله عملیات راهبردی در اوکراین ۵ هدف مهم را در نظر گرفته بود:

۱-کاهش ظرف ناتو در اوکراین با توسل با کاهش ظرفیت نظامی اوکراین

 ۲-- ایجاد فضای بیشتر برای دیوار حائل با ناتو

۳-- تحت‌فشار قرار دادن دولت اوکراین برای صرفه نظر کردن از همکاری با اتحادیه اروپا و ناتو

۴- ایجاد حداقل مشروعیت سیاسی برای یک دولت سرسپرده به غرب در اوکراین

۵--حرکت به سمت ایجاد نظم نوین امنیتی جدید در اروپا در مقابله با ناتو

نکته قابل‌توجه آن‌که غربی‌ها از حیث اطلاعاتی در مقابل اقدام روس‌ها در اوکراین دچار غافلگیری نشدند، بسیاری از مراکز اطلاعاتی غربی ازجمله گزارش‌های وزارت دفاع انگلیس نشان می‌دهد که آن‌ها از چند ماه قبل از آغاز اقدام نظامی روسیه از وقوع جنگ باخبر بوده‌اند اما به دلیل «ضعف راهبردی» نتوانستند بازدارندگی مؤثری در مقابل روسیه ایجاد کنند.

در وضعیت کنونی تنها راهبرد غرب در برابر اقدام روسیه در اوکراین تجهیز کردن یک ارتش نازیسمی یا همان «داعش اروپایی» است. حتی کمک‌های نظامی کشورهای عضو ناتو به اوکراین نیز نتوانست جنگ را فرسایشی کرده و چیزی شبیه جنگ کره را رقم بزند. محافل رادیکال سیاسی در اروپا اعتقاد دارند که فرصت بازسازی برای محور غربی در مقابل روسیه محدود بوده و افسانه شکست‌ناپذیری ناتو در حال تبدیل‌شدن به یک کابوس حقیقی است. [۱]

درحالی‌که آمریکایی‌ها گمان می‌کردند که می‌توان اوکراین را تبدیل به باتلاق پوتین و فرصتی برای تعیین تکلیف او کنند؛ مقاومت اوکراینی شکننده عمل کرده و سیل مهاجران و اثرات اعمال تحریم بر روسیه باعث روند معکوس روی میدان شد. درحال حاضر کمک‌های پنهانی غرب به مقاومت اوکراین به‌صورت کامل کارایی خود را ازدست‌داده توانایی‌های نظامی با اهداف بازدارنده در شرق جای جنگ اختصاصی غرب در جبهه اوکراین را گرفته است. در آغازین روزهای جنگ برخی سفارتخانه‌های اروپایی در حرکتی نمادین و با هدف همراهی با مقاومت اوکراین پرچم آن کشور را روی ساختمان‌های خود  برافراشته کردند، با گذر زمان این کشورها بدون سروصدا این پرچم‌ها را پایین کشیده‌اند!

غرب انتظار داشت که با کمک‌های نظامی پنهانی به مقاومت اوکراین و نیز اثرات تحریمی، روسیه از بیرون با فشار شدید روبرو شده و از درون نیز گرفتار اعتراضات سنگین خیابانی شود؛ این محاسبات در حال حاضر به‌هم‌خورده است.

دولت‌های غربی انتظار داشتند که با افزایش دامنه جنگ و اعمال رژیم تحریمی، از جمله مسدود کردن ۶۲۰ میلیارد دلار دارایی روسیه در خارج از مرزهایش و نیز تشکیل کارگروه برای اعمال تحریم‌ها در اروپا و آمریکا و نیز تحریم بانک مرکزی روسیه (CBR) اقتصاد روسیه در دوران جنگ با ناتو با سرعت‌بالا دچار ریزش شود؛ اما وسعت اقتصادی این کشور و همکاری آن‌ها با قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی مانند چین و جمهوری اسلامی ایران و نیز درهم تنیدگی اقتصادی با اروپا باعث شد بازی مطابق میل غربی‌ها پیش نرود.

وضعیت فعلی برای غربی‌ها در اوکراین به‌قدری وخیم است که ویتالی کلیچکو، سیاستمدار شناخته‌شده اوکراینی و شهردار کی‌یف در اظهاراتی تند گفته بود که ناتو باید از خواب غفلت بیدار شده و تسلیحات بیشتری به اوکراین بدهد، در غیر این صورت روسیه بعد از اوکراین به سراغ آن‌ها می‌رود!

ایران در جنگ اوکراین در کدام نقطه قرار دارد؟

کشورهای غربی انتظار داشتند با آغاز جنگ در اوکراین، روسیه به‌تدریج فلج شده و دامنه نظم پیشین تا مرزهای چین امتداد یابد (جنگ قاره‌ای) و ناتو مبصر میدانی بدون رقیب در جهان باشد. این طرح شیطنت‌آمیز فرا آتلانتیکی جهان را به‌صورت دائمی تک‌قطبی کرده و ایالات‌متحده آمریکا را رهبر بلامنازع آن می‌کرد.

آندری کورتونوف مدیرکل شورای امور بین‌الملل روسیه در مقاله‌ای پیرامون این موضوع نوشته است:

ما شاهد تلاش‌های نه‌چندان موفقی برای بازگرداندن جهان تک‌قطبی اوایل قرن بیست و یکم هستیم. طبیعتاً جو بایدن زیرک یک جورج دبلیو بوش ساده و سرراست نیست، به این معنی که تأسیس نسخه جدیدی از جهان تک‌قطبی، اگر بتوانم بگویم، با دقت پزشکی و با رعایت تمام موارد در جریان است.

تشریفات چندجانبه گرایی و تصمیم‌گیری جمعی در مورد مسائل اصلی مورد توجه است بااین‌حال، این موضوع را تغییر نمی‌دهد: این موضوع در مورد بازگرداندن رهبری ایالات‌متحده است، البته به شکلی کمتر صریح و به روشی کمتر تحریک‌آمیز. بااین‌وجود، موفقیت درازمدت این تلاش شدید برای بازگرداندن چنین نظم جهانی چندان مطمئن نیست. ایالات‌متحده – مانند غرب به‌طورکلی – دیگر به‌اندازه دو دهه پیش ازنظر اقتصادی، سیاسی یا نظامی قوی نیست. توازن قوا در جهان امروز به طرز محسوسی به نفع کشورها و مناطق غیر غربی تغییر کرده است و این روند پایدار همچنان در حال افزایش است. جامعه بین‌المللی مدت‌هاست که تقوای لجام‌گسیخته نسبت به الگوهای لیبرال اقتصادی و اجتماعی-سیاسی را که در سپیده‌دم این قرن فراگیر شده بود، ازدست‌داده است. [۲]

نگاه راهبردی جمهوری اسلامی ایران به مسئله جنگ در اوکراین ناشی از مسائل سرزمینی، اختلافات نژادی و حتی مرزی نبوده و آن را در چهارچوبی فرا امنیتی تحلیل و تفسیر می‌کند. بر این اساس تهران جنگ در شرق اروپا را نقطه آغازین تغییر در «نظم نوین جهانی» قلمداد کرده و آن را کانونی برای اقدامات شرورانه غرب علیه مردم منطقه می‌داند. از سویی جمهوری اسلامی ایران هر نوع تحریک بیشتر از جانب غرب به‌سوی شرق را نشانه‌ای برای تلاش برای «افزایش هژمونی» تلقی می‌کند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی اردیبهشت امسال در کلیدواژه‌ای مهم به مسئله «تغییر در نظم نوین جهانی» اشاره‌کرده و فرمودند: «جهان در آستانهٔ یک نظم جدید است؛ یک نظم بین‌المللی جدید در پیش است ... در مقابل نظم تک‌قطبی‌ای که بوش پدر بیست‌وچند سال پیش اعلام کرد.»[۳]

معظم له از سال ۱۳۷۰ تا به امروز پارها به اهمیت این موضوع اشاره داشته‌اند و نقشه توطئه بار دشمن را یادآوری کرده‌اند.

ایشان در دیدار اخیر با ولادیمیر پوتین بخشی دیگر از طراحی دشمن را اشاره فرمودند: در قضیه اوکراین چنانچه شما (روسیه) ابتکار عمل را به دست نمی‌گرفتید، طرف مقابل با ابتکار خود، موجب وقوع جنگ می‌شد. برای فهم «ابتکار عمل» مورداشاره رهبر معظم انقلاب باید درک دقیقی از تهدید پروناتو اوکراینی در منطقه داشت.

از سال ۲۰۰۴ به این‌سو آمریکایی‌ها با تجهیز مالی و نظامی به حمایت از راست‌گراهای افراطی در اوکراین برآمده‌اند. تلاشی که درنهایت در سال ۲۰۱۴ نتیجه داده و یک قدرت برهم زننده توازن در اوکراین به وجود آورد و خودش را در واقعه «یورو میدان» در معادلات کیف تثبیت کرد. کشور اوکراین با داشتن زیرساخت‌های لازم برای ساخت تسلیحات اتمی و نیز مزرعه‌های پرشمار ساخت سلاح‌های بیولوژیک[۴] در شش سال گذشته در حیطه قدرت رهبرانی (افرادی چون زلنسکی) قرار گرفته است که هیچ شناختی از تحولات بنیادین ندارند.

 این دسته از سیاست‌مداران با کوچک‌ترین مشوقی از جانب غرب اختیار ازدست‌داده و مانند یک بمب ساعتی عمل می‌کنند. به بیان روشن‌تر؛ روس‌ها از نزدیک شاهد ایجاد یک نیروی افراطی با رویکرد نژادپرستانه و به‌شدت ضد روس بودند که به کمک ناتو در حال دسترسی به تسلیحات بیولوژیک و به‌طور پنهان هسته‌ای بود. این ظرفیت تهدیدی ضد روس در ظاهر مستقل بوده، اما در عمل مانند عروسکی در دست ناتو عمل می‌کرد. ازاین‌رو تهدید زدایی از کی‌یف باعث خلع سلاح یک نیروی خطرناک فاشیستی شد که به‌صورت هم‌زمان با سلاح‌های بیولوژیکی و اتمی مسلح شده بود. عجله روسیه برای برخورد با این نیرو در زمستان سال قبل نشانی از همین ماجراست!

آنچه رهبر انقلاب اسلامی ایران از ابتکار عمل روس‌ها در برخورد با این نیروی خطرناک بیان شد، علاوه برنشان دادن موضع قاطع و صریح جمهوری اسلامی ایران در معادلات میدانی و سیاسی در شرق اروپا؛ نشانه‌ای نیز بر اشراف عمیق و هدفمند اطلاعاتی تهران در خود دارد که حوادث را به‌درستی رصد کرده و با خوی یک گرگ وحشی زیر پوست میشی چون «مقاومت دموکراتیک زلنسکی» به خوبی آشناست.

https://ratinggroup.ua/ru/research/ukraine/obschenacionalnyy_opros_ukraina_v_usloviyah_voyny_۱_marta_۲۰۲۲.html

[۲] https://russiancouncil.ru/en/analytics-and-comments/analytics/nato-s-cheek-by-russia-s-jowl/

[۳] https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=۵۰۰۹۵

[۴] https://greenwald.substack.com/p/victoria-nuland-ukraine-has-biological?s=w

برچسب‌ها