سلمان فرخنده که در طول حیات بازیگری‌اش سعی می‌کند با صداسازی شبیه خسرو شکیبایی باشد در میزانسن سینمایی، به مراتب بازیگر فوق العاده ضعیفی به نظر می‌رسد.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - فیلم گیسوم که هم اکنون در جشنواره جهانی فجر به نمایش درآمده است درباره دختری به نام «ایوا» (پگاه آهنگری) است که مادرش «ماری»، براثر سر بیماری فوت کرده و برای یافتن پدرش و داشتن یک گواهی تولد به ایران می‌آید. او تا زمان مرگ مادرش تصور می‌کند یک دورگه است. ایوا  و همسرش، فریدون، هر دو تصور می‌کنند که دورگه هستند و تلقی ایوا این است که از مادری فرانسوی و پدری ایرانی متولد شده است. این دو در ایران با دو زوج با نام داریوش و دلبر، تیرداد و کیارا دوستان صمیمی هستند و با نشانی‌هایی که ایوا از پدرش دارند با این زوج راهی شمال می‌شوند.

ریتم ابتدایی فیلم بسیار سریع است، با دیالوگ‌های بسیار پشت سر هم؛ زمانی که این سه زوج در کافه‌ای گرد هم آمده‌اند،خاطرات خود را با شیرینی بیان می‌کنند و ایوا ماجرای یافتن پدرش را با آنان در میان می‌گذارد و در نهایت این سه زوج راهی شمال می‌شوند.

از زمانی که این سه زوج راهی شمال می‌شوند ریتم فیلم بشدت تغییر می‌کند و با یک لختی خاصی پیش می‌رود. با این همه فیلم از ابتدا تا انتها تنها یک خط قصه دارد، یافتن مردی که سرگذشت ایوا را برای او تعریف کند و وقتی فیلم به پایان می‌رسد، دوستان ایوا و حتی شوهر او هیچ تغییری معین و مشخصی در مسیر روایت ندارند. فیلمی که آغاز سرخوشانه‌ای دارد اما پس از رسیدن به ویلای این سه زوج بی دلیل تبدیل به فیلم غمگینی می‌شود.

ایوا با اینکه در فرانسه متوجه شده ماری مادر واقعی او نیست، ناراحتی خود را از این مسئله زمانی بروز می‌دهد. هیچ قصه فرعی، روایت تک خطی و متکی به شخصیت از این مسیر تکراری بیرون نمی‌آورد، هیچ تراژدی خاصی در آینده شخصیت‌ها وجود ندارد و این تراژدی مربوط به گذشته ایواست که با باز شدن گره سرنوشت ایوا هیچ تاثیری در متن فیلم نمی‌گذارد.

بیشتر بخوانید:

«شهربانو»؛ فیلمی علیه خانواده با پول مردم!

رضا داوودنژاد در تک جرقه‌های بازیگری‌اش در کنار مارال بنی‌آدم زوج باورپذیری به نظر می‌رسند و کوشش قابل اعتنایی داشته‌اند. اما سایر بازیگرانی اغلب بازی نمی‌کنند، سلمان فرخنده که در طول حیات بازیگری‌اش سعی می‌کند با صداسازی شبیه خسرو شکیبایی باشد در میزانسن‌های سینمایی، نسبت به قطار مکرر سریال‌هایی که بازی می‌کند، به مراتب بازیگر فوق العاده ضعیف‌تری به نظر می‌رسد. حسین صوفیان که برای نقش همسر ایوا انتخاب شده، شبیه کاراکتری است که مسئولیت حمل کیف و مدیربرنامه‌های ایوا را دارد.

بازیگر نقش کیارا نیز یکی از اکسسوارهای صحنه‌های مختلف فیلم است و شاهرخ فروتنیان در این فیلم نقش پدرخوانده ایوا را بازی نمی‌کند، بلکه او در نیمه پایانی حکم گزارشگری  را دارد که مثل یک قصه رادیو  سرگذشت ایوا را  تعریف می‌کند. کارگردان با اینکه از لوکشین‌ شمال بهره مند است اما  نمی‌تواند از این جغرافیا بهره کافی ببرد.«گیسوم» از یک «تله فیلم» شعاری نمی تواند تبدیل به یک اثر سینمایی شود و پس از افشای گذشته ایوا، تصاویر با حرکات  بسیار عجیب و پیچیده، سرگیجه‌آوری، وزن اثر را سینمایی‌تر نمی‌کند. حرکات ۱۸۰ درجه‌ای دوربین روی شمایل پگاه آهنگرانی حین ریختن خاکستر ماری در دریای خزر، غنایی سینمایی به آن نخواهد بخشید.