کد خبر 1567930
تاریخ انتشار: ۱ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۷:۵۸
طلاق

زن جوان که پس از ۶ سال زندگی مشترک با درمان و نذر و نیاز باردار شده بود وقتی در یک سانحه رانندگی فرزندش سقط شد برای طلاق به دادگاه خانواده رفت.

به گزارش مشرق، زوج جوان وقتی وارد شعبه دادگاه شدند قاضی نگاهی به پرونده آنها کرد و سپس رو به زن جوان که درخواست طلاق داده بود کرد و گفت: دخترم شما هنوز سنی ندارید که پا به دادگاه خانواده گذاشته‌اید و می‌خواهید جدا شوید.

زن جوان که بغض داشت سرش را پایین انداخت و سکوت کرد قاضی گفت: خب حالا ماجرا را برایم تعریف کن ببینم به چه دلیلی دادخواست طلاق دادی؟

دختر که داشت ناخن‌هایش را می‌جوید گفت: این مرد زندگی مرا نابود کرده است ببینید به چه روزی افتاده‌ام که از شدت اضطراب ناخن‌هایم را می‌جوم.

شوهرش با دیدن این صحنه گفت: آقای قاضی من عاشق همسرم هستم از روز اولی که مرجان را دیدم عاشقش شدم ما دانشجوی رشته ادبیات فارسی بودیم و هر دو عاشق شعر و شاعری ما با شعرهای استاد شهریار عاشقی کردیم.

قاضی لبخندی زد و گفت: پس شروع عاشقانه‌ای داشته‌اید.

مرد جوان گفت: بله بسیار عاشقانه ما ۴سال دوران دانشجویی با هم دوست بودیم و همه می‌دانستند من چقدر عاشقم. الان هم نزدیک به ۶ سالی هست که باهم زندگی مشترک داریم خوشبخت بودیم تنها حسرت‌مان بچه‌دار شدن بود که بعد از کلی دوا و درمان و نذر و نیاز بالاخره خدا به ما یک فرزند داد اما در یک سانحه رانندگی بچه سقط شد.

در این لحظه مرجان از جای خودش بلند شد و گفت حادثه نبود سانحه نبود تو بچه‌ام را کشتی تو که رانندگی بلد نبودی تو به عمد سبقت گرفتی و باعث تصادف شدی تو قاتل بچه منی!!

چند دقیقه‌ای سکوت همه جا را فرا گرفت مرد سرش را پایین انداخته بود که ناگهان مرجان با همان صدای پر از بغض گفت: آقای قاضی من واقعاً شوهرم را دوست داشتم اما الان دیگر ندارم به‌خاطر اینکه می‌توانست با درست رانندگی کردن مانع این اتفاق بشود.

او می‌دانست ما بعد از ۶ سال با بدبختی و سختی بچه‌دار شده بودیم باید مراقبت می‌کرد. اگر سرعت نمی‌رفت اگر سبقت بی‌جا نگرفته بود الان بچه‌ام زنده بود.

شوهرش در حالی که گریه می‌کرد گفت: آنقدر مرا عذاب نده این چه حرفی است من هم به اندازه تو ناراحت و عزادارم او بچه من هم بود.

مرجان گفت: اگر عزادار بودی الان اینجا نبودی من وقتی گفتم طلاق می‌خواهم من را درک نکردی می‌توانستی حداقل به من دلداری بدهی آرامش بدهی این مصیبت بزرگی است چون من دیگر نمی‌توانم بچه‌دار شوم و تو باعثش بودی.

قاضی گفت: دخترم من تو را درک می‌کنم می‌دانم حادثه‌ای دلخراش رخ داده اما طلاق راه‌حل مناسبی نیست و من می‌خواهم خواهش کنم بیشتر فکر کنی حیف این زندگی عاشقانه است که خراب بشود نباید سریع و احساسی تصمیم بگیرید.

بعد از صحبت‌های قاضی مرجان از جای خودش بلند شد و بدون هیچ حرفی اتاق را ترک کرد و قاضی رو به شوهرش کرد و گفت کمی بیشتر مراقب همسرت باش پسرم او الان به تو بیشتر از قبل نیاز دارد اوضاع که بهتر شد حتماً مرا در جریان حال همسرت بگذار. مرد جوان تشکر کرد و به دنبال همسرش از اتاق بیرون رفت.

امیرحسین صفدری کارشناس حقوقی

متأسفانه حادثه‌ای که برای این زوج جوان رخ داده سبب شده آنها دچار یک شوک عاطفی عمیق شوند و اینکه مرجان احساس می‌کند باعث این اتفاق شوهرش بوده فقط به‌خاطر این است که او به آن بچه وابسته بوده که البته کاملاً امری طبیعی است چرا که او یک مادر است شوهرش هم باید این حال همسرش را درک کند چرا که او آسیب روحی دیده و باید با گفت‌وگو و محبت دوباره احساس عشق را بین خودشان بازسازی کنند تا آن حادثه را در کنار هم کم کم فراموش کنند.

اما همسرش به جای محبت و جبران گذشته با او همراه شده و به دادگاه آمده تا جدا شوند و این موضوع بیشتر زن جوان را حساس کرده به حدی که احساس می‌کند دیگر او را دوست ندارد و باید زندگی‌اش را جدا کند درحالی که شوهرش می‌تواند با دلگرمی و صبر و حوصله او را به زندگی برگرداند.

منبع: روزنامه ایران

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 8
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 2
  • Ti IR ۰۸:۲۶ - ۱۴۰۲/۱۱/۰۱
    2 1
    بعضی وقتها اولین اشتباه آخرین اشتباه یک انسان می شود، گاهی یک اشتباه به خوشی و شانس ختم می شود و یک تجربه در زندگی می‌شود به شرطی که درس بگیریم ،، به نظر من درست هست اشتباه بزرگی کرده ولی باید مسولیت اشتباه را به گردن بگیرد و همسرش را تنها رها نکند این اوج نا مردی هست که در سختی ها و بیماری ها همدیگر را رها کنیم و نقطه آخر شعر و غزل و ادبیات عشق نمی آورد بلکه مانند هنر تئاتر و سینما نقش می آفریند ، عشق هم مانند مهربانی ، صداقت ، گذشت و صبر در خون و ذات انسان نهفته است ،، شاید یک هنر پیشه در یک فیلم برای ظلم و ستم مبارزه کند ولی آیا در واقعیت هم چنین توانایی دارد ؟
    • IR ۰۹:۳۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۰۱
      2 0
      چی میگی بابا اصلا متن را نخواندی الکی رفتی بالا منبر ! اوج نامردی کجا بود ؟! زنه داره مرده را ول می کنه ، مرده که داره التماس می کنه میگه من عاشق زنم هستم ! فکر کنم تو خود دختره ای 😂 ببین من خودم زنم زنها را می شناسم ، این خانم خیلی گرگ تشریف داره زیادی شلوغش کرده که از شوهرش سوء استفاده کنه . اوج نامردی کاری است که این خانم داره می کنه وگرنه این شوهر هم به اندازه این خانم داغدار و غمگین هست
  • IR ۰۹:۰۳ - ۱۴۰۲/۱۱/۰۱
    2 0
    دنبال بهانه بوده
  • IR ۰۹:۱۲ - ۱۴۰۲/۱۱/۰۱
    3 0
    یه این دوستمون توصیه میکنم حالا که این خانم تقاضای طلاق داده زودتر قبول کنه و خودشو از شر ایشون خلاص کنه وگرنه حتی اگر برگردن سر زندگیشون تا آخر عمر باید توسری بخوره و دم بر نیاره!! به نظر من حالا که امکانش هست یه شروع جدید براشون خیلی بهتره!
  • مهدی IR ۰۹:۲۲ - ۱۴۰۲/۱۱/۰۱
    3 0
    من واقعا نمیدونم اینا چی هستند آموزش پرورش تحویل جامعه میده؟ اول کسی که ممکنه تو تصادف آسیب ببینه خود راننده هست چرا باید عمدی این کار رو بکنه؟
  • زیبا IR ۰۹:۲۸ - ۱۴۰۲/۱۱/۰۱
    2 0
    زنه خیلی گُرگه ! نقشه چیده از این اتفاق سوء استفاده کنه و تا می تونه از شوهره باج بگیره . الکی هم یه قپی اومده که طلاق می خوام که شوهره به غلط کردن بیفته و خانه و ماشین و همه چیز را به نامش کنه و تا قیام قیامت زنه این قضیه را پتک کنه بکوبه تو سر شوهرش . اصلا هدفش طلاق نبوده فقط سوء استفاده بوده . تمام کاراش فیلم و نقشه است جلوی قاضی شروع کرده به ناخن جویدن بعد برگشته به قاضی گفته ببین ببین دارم ناخن می جوم ! ببین به چه روزی افتادم ! دم شوهره گرم که قشنگ پایه پاشد اومد دادگاه . به اینجور زنها نباید میدان داد
  • IR ۱۲:۳۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۰۱
    0 0
    خداوند مشکلشون رو حل کنه
  • CN ۱۳:۰۳ - ۱۴۰۲/۱۱/۰۱
    0 1
    حق داره طلاق بگیره، بعضی از مردان جوان ایرانی بقدری بد و بی حوصله با سرعت دیوانه‌وار و سبقتهای دیوانه‌وار رانندگی میکنند که همراهانشان را منزجر میکنند.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس