در سفرنامه ابن بطوطه که نزدیک چهل پنجاه سال بعد از رحلت شیخ اجل سعدی علیه الرحمه از مزار ایشان دیدن کرده، می نویسد که مزار سعدی در باغی قرار دارد که متعلق به خود سعدی بوده و اکنون وقف عام کرده و مردم آنجا جمع می شوند برای تفریح و زیارت قبر سعدی و شعرخوانی و البته برخی زنان آنجا در کانال و جوی آب زیبای باغ فرش و لباس می شوند و چند مدرسه و خانقاه نیز وقف همین باغ دایر است.
ماه فروماند از جمال محمد.....سرو نباشد به اعتدال محمد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست.....در نظر قدر با کمال محمد
وعدهٔ دیدار هر کسی به قیامت....لیلهٔ اسری شب وصال محمد
آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی.....آمده مجموع در ظلال محمد
عرصهٔ گیتی مجال همت او نیست.....روز قیامت نگر مجال محمد
وآنهمه پیرایه بسته جنت فردوس.....بو که قبولش کند بلال محمد
همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد.....تا بدهد بوسه بر نعال محمد
شمس و قمر در زمین حشر نتابد.....نور نتابد مگر جمال محمد
شاید اگر آفتاب و ماه نتابند.....پیش دو ابروی چون هلال محمد
چشم مرا تا به خواب دید جمالش.....خواب نمیگیرد از خیال محمد
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی.....عشق محمد بس است و آل محمد