به گزارش مشرق، پرسش این است: مقصود از ناسخ و منسوخ و تغییر قوانین الهی در آیات قرآن چیست؟
و اما در پاسخ باید گفت: خدای متعال در سوره بقره آیه 106 میفرمایـد: «هیـچ آیهاي را منسوخ نمیکنیم و از یاد مردم نمیبریم مگر اینکه بهتر از آن یا ماننـد آن را براي مردم میآوریم.» مگر قانون خداوند درباره همه چیز مطلق نیست و مگر ضعیف و بهتر دارد، که اینطور گفته شده است.
بحث ناسخ و منسوخ یکی از مباحث مهم علوم قرآن است و در تبیین آن باید گفت: گاهی اوقات حکمی به صورت موقت از طرف خداوند صادر میشود و بعد از مدتی که زمان آن حکم تمام میشود حکم دیگري جـایگزین آن میشود.
به عنوان مثـال در زمان جنگ در هر کشوري قوانین و احکامی خاص وضع میشود که این احکام و قوانین موقت است و بعد از اینکه شـرایط جنگی برطرف شد آن حکم برداشـته میشود و یک حکم دائمی جایگزین آن میشود به این فرآینـد اصـطلاحًا «نسـخ» میگوینـد. به آن حکم اولی که برداشـته شـده «حکم منسوخ» و به دومی که جایگزینش شـده «حکم ناسخ» میگویند.
اما آیه مذکور که میفرماید: «ما هیچ آیه و نشانهاي را نسخ نمیکنیم یـا بـه فراموشـی نمیسـپاریم مگر اینکـه بهـتر از آن یـا هماننـد آن را میآوریم.» این آیه شـریفه را مفسـرین سه گـونه تفسـیر کردهاند:
اول: اینکه این آیه مربوط به مسـلمانها میباشـد و همـانطور که گـذشت، جـایگزینی احکـام دائمی به جـاي احکـام موقت است یعنی نسخ آیهاي که حکم موقتی را در برداشـته، به وسـیله آیهاي دیگر که حکم دائمی را به همراه دارد.
مثال: به پیامبر(ص) دسـتور داده شده بود به سوي بیتالمقدس نماز بخوانند. بعد از مدتی که شـرائط عوض شد زمان این حکم موقت نیز پایان یافت لذا این حکم برداشـته شد و حکم دائمی که نماز به سوي مسـجدالحرام است بیان شد. که در آیه 144 سوره بقره تغییر قبله از بیتالمقدس به مسجدالحرام آمده است.
دوم: اینکه این آیه به یهودیـان و مسـئله تورات مربوط میباشـد زیرا یهودیـان گـاهی برخی آیـات تورات را تغییر میدادنـد یـا به فراموشـی میسپردنـد در اینجـا میفرمایـد: «اگر چنین چیزي اتفـاق افتـاد ما بهتر از آن را برایتان میآوریم». در حقیقت این آیه به تورات و نسخ و فراموشی آیات آن اشاره دارد.
سوم: آیه مربوط به تغییر و جایگزینی معجزات و نشانههاي الهی در بین مردم میباشد که اصطلاحا به آن «نسخ تکوینی» میگویند.
توضیح: به عنوان مثال یک رهبر الهی در جامعه ظهور میکند و بعد شهیـد میشود یا رحلت میکنـد، خـدا شـخص دیگري را مثل او یا بهتر از او جایگزین او میکند. و اینطور نیست که اگر پیامبري یا امامی یا ولی خدایی از دنیا برود و به اصطلاح نسخ شود، خداوند جایگزین بهتر یا مثل او را نداشته باشد.
این سه تفسـیر در مورد این آیه شریفه مطرح شده است. البته مانعی ندارد که این آیه به هر سه معنا اشاره داشـته باشد چون ما «استعمال لفظ در اکثر از یک معنا» را در قرآن قبول داریم. اگر نسـخ در آیه مـذکور به معنـاي اول باشـد یا به هر سه معنا باشـد به هرحال معناي اول را هم دربر میگیرد از این رو پرسـش «قانون خدا مگر بد و خوب دارد یا ضـعیف و قوي دارد؟ و یا اینکه مگر تمامی قوانین خداوند از نظر خوبی یکسان نیستند.» را چنین پاسخ میدهیم: همانطوري که گـذشت نسخ یعنی تغییر یک قانون، قانونی که در اصل، موقت و براي شـرایط خاصـی قرار داده شده بود. قوانین هم معمولًا تابع مصلحتها هستند، یعنی هر مصلحتی که پدید میآید یک قانونی را مناسب با آن قرار میدهند.
به عنوان مثـال: همـانطور که گـذشت گـاهی در شـرایط جنگی یک قانونی میآیـد که در شـرایط عادي، دیگر آن قانون کارآیی ممکن را ندارد یعنی مصلحتها و ضرورتها تغییر کرده لذا قانونی میآید که از جهاتی ممکن است بهتر از آن باشد.
از اینرو این تعبیر آیه «خیر منها او مثلها» یعنی قانون دومی که میآید، قانونی است که مثل اوست یا بهتر؟ در اینجا این سؤال مطرح میشود که اگر قانونی بهتر است، چرا از اول نیامد؟ پاسخش این است که، همانطوري که آن حکم در شرایط جنگی بهترین حکم و بهترین قانون است، این حکم هم در شرایط صلح بهترین قانون است. اگر قانون زمان صلح را ببریم، در زمان جنگ قانون خوبی نخواهد بود و موجب ضرر است؛ و اگر قـانون جنگی را در زمـان صـلح اجرا کنیم، مردم اذیت میشونـد چـون سـختگیرانه است. پس هر قـانونی در شـرایط خودش خوب است.
و اما در پاسخ باید گفت: خدای متعال در سوره بقره آیه 106 میفرمایـد: «هیـچ آیهاي را منسوخ نمیکنیم و از یاد مردم نمیبریم مگر اینکه بهتر از آن یا ماننـد آن را براي مردم میآوریم.» مگر قانون خداوند درباره همه چیز مطلق نیست و مگر ضعیف و بهتر دارد، که اینطور گفته شده است.
بحث ناسخ و منسوخ یکی از مباحث مهم علوم قرآن است و در تبیین آن باید گفت: گاهی اوقات حکمی به صورت موقت از طرف خداوند صادر میشود و بعد از مدتی که زمان آن حکم تمام میشود حکم دیگري جـایگزین آن میشود.
به عنوان مثـال در زمان جنگ در هر کشوري قوانین و احکامی خاص وضع میشود که این احکام و قوانین موقت است و بعد از اینکه شـرایط جنگی برطرف شد آن حکم برداشـته میشود و یک حکم دائمی جایگزین آن میشود به این فرآینـد اصـطلاحًا «نسـخ» میگوینـد. به آن حکم اولی که برداشـته شـده «حکم منسوخ» و به دومی که جایگزینش شـده «حکم ناسخ» میگویند.
اما آیه مذکور که میفرماید: «ما هیچ آیه و نشانهاي را نسخ نمیکنیم یـا بـه فراموشـی نمیسـپاریم مگر اینکـه بهـتر از آن یـا هماننـد آن را میآوریم.» این آیه شـریفه را مفسـرین سه گـونه تفسـیر کردهاند:
اول: اینکه این آیه مربوط به مسـلمانها میباشـد و همـانطور که گـذشت، جـایگزینی احکـام دائمی به جـاي احکـام موقت است یعنی نسخ آیهاي که حکم موقتی را در برداشـته، به وسـیله آیهاي دیگر که حکم دائمی را به همراه دارد.
مثال: به پیامبر(ص) دسـتور داده شده بود به سوي بیتالمقدس نماز بخوانند. بعد از مدتی که شـرائط عوض شد زمان این حکم موقت نیز پایان یافت لذا این حکم برداشـته شد و حکم دائمی که نماز به سوي مسـجدالحرام است بیان شد. که در آیه 144 سوره بقره تغییر قبله از بیتالمقدس به مسجدالحرام آمده است.
دوم: اینکه این آیه به یهودیـان و مسـئله تورات مربوط میباشـد زیرا یهودیـان گـاهی برخی آیـات تورات را تغییر میدادنـد یـا به فراموشـی میسپردنـد در اینجـا میفرمایـد: «اگر چنین چیزي اتفـاق افتـاد ما بهتر از آن را برایتان میآوریم». در حقیقت این آیه به تورات و نسخ و فراموشی آیات آن اشاره دارد.
سوم: آیه مربوط به تغییر و جایگزینی معجزات و نشانههاي الهی در بین مردم میباشد که اصطلاحا به آن «نسخ تکوینی» میگویند.
توضیح: به عنوان مثال یک رهبر الهی در جامعه ظهور میکند و بعد شهیـد میشود یا رحلت میکنـد، خـدا شـخص دیگري را مثل او یا بهتر از او جایگزین او میکند. و اینطور نیست که اگر پیامبري یا امامی یا ولی خدایی از دنیا برود و به اصطلاح نسخ شود، خداوند جایگزین بهتر یا مثل او را نداشته باشد.
این سه تفسـیر در مورد این آیه شریفه مطرح شده است. البته مانعی ندارد که این آیه به هر سه معنا اشاره داشـته باشد چون ما «استعمال لفظ در اکثر از یک معنا» را در قرآن قبول داریم. اگر نسـخ در آیه مـذکور به معنـاي اول باشـد یا به هر سه معنا باشـد به هرحال معناي اول را هم دربر میگیرد از این رو پرسـش «قانون خدا مگر بد و خوب دارد یا ضـعیف و قوي دارد؟ و یا اینکه مگر تمامی قوانین خداوند از نظر خوبی یکسان نیستند.» را چنین پاسخ میدهیم: همانطوري که گـذشت نسخ یعنی تغییر یک قانون، قانونی که در اصل، موقت و براي شـرایط خاصـی قرار داده شده بود. قوانین هم معمولًا تابع مصلحتها هستند، یعنی هر مصلحتی که پدید میآید یک قانونی را مناسب با آن قرار میدهند.
به عنوان مثـال: همـانطور که گـذشت گـاهی در شـرایط جنگی یک قانونی میآیـد که در شـرایط عادي، دیگر آن قانون کارآیی ممکن را ندارد یعنی مصلحتها و ضرورتها تغییر کرده لذا قانونی میآید که از جهاتی ممکن است بهتر از آن باشد.
از اینرو این تعبیر آیه «خیر منها او مثلها» یعنی قانون دومی که میآید، قانونی است که مثل اوست یا بهتر؟ در اینجا این سؤال مطرح میشود که اگر قانونی بهتر است، چرا از اول نیامد؟ پاسخش این است که، همانطوري که آن حکم در شرایط جنگی بهترین حکم و بهترین قانون است، این حکم هم در شرایط صلح بهترین قانون است. اگر قانون زمان صلح را ببریم، در زمان جنگ قانون خوبی نخواهد بود و موجب ضرر است؛ و اگر قـانون جنگی را در زمـان صـلح اجرا کنیم، مردم اذیت میشونـد چـون سـختگیرانه است. پس هر قـانونی در شـرایط خودش خوب است.