
با اين حال مديرعامل سابق استقلال حرفهايي براي گفتن دارد. او ابتدا راه خودش را از خيلي اهالي فوتبال که مصاحبههايشان هر روز در رسانهها منتشر ميشود جدا ميکند: «مدتي است مد شده خيليها ميآيند نظرات شخصي خود را به عنوان نظرات کارشناسي ارائه ميدهند. اما من کارشناس نيستم و اگر حرفي ميزنم نظر شخصي خودم است. ادعاي کارشناسي هم ندارم.»
واعظ ادامه ميدهد: «فصل قبل که يک گزارشگر آمد و پاي ميکروفن گفت من سکوت ميکنم تا صداي اعتراض هواداران را به يک مربي، يک بازيکن يا يک مدير بشنويد، مسئولان صدا و سيما بايد او را مواخذه ميکردند تا گزارشگران نتوانند از موقعيتي که دارند سوء استفاده کنند. متاسفانه اين اتفاق نيفتاد تا اينکه اين فصل اين مسائل در مسابقه پرسپوليس و تراکتورسازي ديده شد. برخي از گزارشگران از موقعيت و ميکروفن صدا و سيما سوء استفاده ميکنند.»
او در مورد مسائلي که باعث شد اتفاقهاي بازي پرسپوليس - تراکتورسازي رخ دهد نيز ميگويد: «يکي از دلايل اصلي که ما در بازي پرسپوليس - تراکتورسازي اين همه حاشيه ديديم و صدا و سيما مجبور شد صداي ورزشگاه را قطع کند اين بود که خود صدا و سيما فصل قبل با پخش کردن صداي تماشاگران، به آنها ميدان داد تا هر چه دوست دارند به زبان بياورند. در حالي که اگر جلوي پخش شدن صداي تماشاگران در فصل گذشته گرفته ميشد، شاهد اين اتفاقات نبوديم.»
او دليل ديگري هم براي رخ دادن اين اتفاقها بيان ميکند: «يکي از دلايل ديگري که باعث ميشود اين اتفاقات رخ دهد اين است که قانون سفت و محکمي براي مقابله با متخلفان ورزشگاهها نداريم. يک نفر را که ميگيرند، او را تا آخر بازي نگه ميدارند، بعد اجازه ميدهند برود. نهايتا او را تا 24 ساعت نگه ميدارند. در حالي که اگر قوانين سفت و سختتر باشد، کسي جرات نميکند فحاشي کند و عليه کسي شعار بدهد.»
واعظ ادامه ميدهد: «من يقين دارم شعارهايي که عليه يک سرمربي داده ميشود و تخريبهايي که مخصوص سکوهاي ورزشگاه است، به هيچ وجه خودجوش نيستند. قطعا اينها از جايي خط ميگيرند و يکي دو روز قبل از بازي، از جايي تطميع شدهاند. مطمئن هستم آنها از جايي خط گرفتهاند که به ورزشگاه بروند و شعار بدهند.»
مديرعامل سابق استقلال مسئولان سازمان تربيت بدني را هم در اين اتفاقات مقصر ميداند: «مسئولان فرهنگي سازمان تربيت بدني تا حالا چه کاري براي فرهنگ ورزش ما انجام دادهاند؟ زماني که آنها هيچ کاري نميکنند، طبيعي است که اين اتفاقات هم رخ دهد. من قبلا در مورد سرود ملي صحبت کردهام. گفتهام که برخي از ورزشکاران ملي ما زماني که سرود ملي ايران پخش ميشود نه تنها سرود ما را بلد نيستند، بلکه آدامس ميجوند يا حواسشان جاي ديگري است يا اينکه تنها لبشان را تکان ميدهند که مثلا بگويند سرود را بلدند.»
او در ادامه انتقادهايش از سازمان تربيت بدني ميگويد: «از طرفي ما در هيچ کدام از تيمهاي ملي در رشتههاي مختلف، لباس و لوگوي مشترک نداريم. لباس تيمهاي ملي ايران در رشتههاي ورزشي مختلف متفاوت است، در حالي که در خيلي از کشورها مثل برزيل و اسپانيا و آلمان و فرانسه، در تمام تيمهاي ملي در رشتههاي مختلف، حداقل يک لوگو يا آرم مشترک وجود دارد؛ چيزي که در کشور ما وجود ندارد.»