کد خبر 1142272
تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۳۹۹ - ۰۵:۱۶
کتاب صباح - سوره مهر - کراپ‌شده

⁦ حق با او بود. مامان شروع کرد به خواهش و التماس.عذرخواهی کرد و گفت:دخترم به خاطرمااین کار را کرد. بگذارید برویم داخل.گفت: اصلا امکان ندارد.اگر این کار رانکرده بودید همه تان را می‌فرستادم ولی حالا نه!

به گزارش مشرق، صفحه اینستاگرام مرزوبوم  روایت صباح وطن خواه، امدادگر خرمشهری، از دیدار نافرجام امام را منتشر کرد.

⁦ در بنیاد شهید متوجه شدم که به بعضی از خانواده‌ها، برگه دیدار با امام را می‌دهند.رفتم سراغ مسئولش. از خودم و خانواده ام گفتم و اینکه همه مان برای دیدار امام لحظه شماری میکنیم.گفت فعلاً نمیتواند کاری بکند و باید در نوبت بمانیم.با التماس گفتم: برادر من مرتب بین تهران و خوزستان در ترددم.شاید وقتی نوبت من رسیداینجا نباشم.اصلا شاید بیمارستانی را که در آبادان توش مشغولم بمباران کردند و آرزوی دیدار با امام به قیامت افتاد.

⁦ اینقدر التماس کردم که راضی شد. برگه تایپ شده و آماده بود و فقط تاریخ دیدار و تعداد نفرات ملاقات کننده را باید دستی وارد میکردند.نوشت ۴ نفر.آه از نهادم بلندشد.گفتم:چرا ۴ نفر؟ گفت: پس چند نفر؟

⁦من الان با خودم کی رو ببرم؟ هرکدام از اعضای خانواده ام را ببرم اون یکی ناراحت میشه.گفت: همین را هم از بس خواهش کردی دلم سوخت و بهت دادم وگرنه باید مثل بقیه کلی منتظر میموندی.خیلی اصرارکردم.بنده خدا حوصله اش سررفت و گفت:اگر بیشتر اصرارکنم همین برگه را هم ازمن میگیرد.

⁦ آمدم خانه و ماجرا را تعریف کردم. حال همه گرفته شد.تک تک ما برای دیدن روی ماه امام بیتاب بودیم.نمیدانم این وسط چه کسی گفت یک، ۱ کنار ۴ بگذاریم و آن را بکنیم ۱۴.اینطور به جای چهار نفر،۱۴نفر میتوانیم برویم.گل از گلم شکفت.زود یک خودکارهمرنگ با نوشته آوردم و ۴را کردم۱۴.

⁦ روز دیدار، پاسداری که مامور چک کردن برگه بود آن را از دستم گرفت. بعد سراغ یک دفتررفت و چیزی را در آن چک کرد. سرش را آورد بالا و به من گفت:کی به شمااجازه داد تعداد نفرات ملاقات کننده رو دستکاری کنید؟خشکم زد. دستم رو شده بود.جای حاشاکردن نبود.گفتم خب چکارکنم بااعضای خانواده‌ام که دلشون پرمیکشید برای زیارت امام؟با تندی گفت: میخواستی با تقلب بیاریشون زیارت؟ یک لحظه فکر نکردی ممکنه آمار این برگه ها رو،ما اینجاداشته باشیم؟

⁦ حق با او بود. مامان شروع کرد به خواهش و التماس.عذرخواهی کرد و گفت:دخترم به خاطرمااین کار را کرد. بگذارید برویم داخل.گفت: اصلا امکان ندارد.اگر این کار رانکرده بودید همه تان را می‌فرستادم ولی حالا نه!گفتم: لااقل همان چهارنفر سهمیه رابگذار بروند تو. گفت:اون مال وقتی بود که برگه را دستکاری نکرده بودید.خیلی حرصم گرفت.با ناراحتی گفتم:حالا که داغ دیدار امام رو به دل ما گذاشتی،ان شالله داغ شهادت به دلت بمونه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 10
  • در انتظار بررسی: 1
  • غیر قابل انتشار: 5
  • IR ۰۶:۵۰ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۲
    1 1
    خب بعدش؟! دم اون پاسدار گرم بعضیا همه گیز را به شوخی می گیرند تهشم نفرین ناله بلد اند!
  • IR ۱۰:۲۳ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۲
    2 0
    با عرض معذرت چه دعای بدی کردید شما خلاف کردید حالا طلب کار هم شدید!
  • ساعد IR ۱۲:۱۰ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۲
    8 15
    داغ شهادت که هیچ ان شاءالله داغ بهشت هم بر دلش بماند.
    • IR ۱۳:۵۰ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۲
      5 2
      اونم وظیفه ی خودش رو انجام داده.
    • IR ۱۴:۱۰ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۲
      4 0
      ای بابا. شاید بیچاره توبه کرده باشه. تو که زدی نابودش کردی.
  • IR ۱۳:۲۴ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۲
    5 1
    ایشالا هممون شهید شیم...
  • IR ۱۳:۲۸ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۲
    9 0
    چی بودیم و دلمون کجاها پر می کشید و الان چی شدیم
  • IR ۱۴:۱۰ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۲
    6 0
    انشاءالله داغ شهادت به دل هیچ کدومتون نمونه
  • IR ۱۴:۴۰ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۲
    0 0
    به نظر من حرف اشتباهی هست.‌
  • IR ۱۵:۱۸ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۲
    0 1
    خیلی زیبا بود جایگاه امام خمینی ره اون موقع بین مردم یه چیزی خیلی بالاتر از منجی و رهبر بود مردم مرید امام بودن پدر و در مادر های خیلی از ما امام و می ستودن و عاشقانه دوستش داشتن ولی متاسفانه امروز رسانه ملی در شناساندن رهبر بزرگ اسلام در کل دنیا و نه فقط ایران هیچ کار قابل ذکری نداره

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس