جان هانا با ساده‌سازی اظهارات پمپئو به یک توهم یا نادانی موافق نیست و به دنبال آن است که دقیقاً چه چیزی در ذهن او و ترامپ می‌گذرد؟

سرویس جهان مشرق- مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا در اولین سخنرانی رسمی‌اش درمورد سیاست خارجی این کشور پس از خروج از برجام، ۱۲ شرط را پیشِ روی ایران قرار داد و تهدید کرد در صورت عدم تحقق سریعِ این شروط، «سخت‌ترین تحریم‌های تاریخ» بر کشورمان اعمال می‌شود.

جان هانا تحلیلگر فارِن پالیسی ابتدا اذعان کرده که ایرانیان پاسخ قاطعی را با خیال راحت به پمپئو خواهند داد: «اوه! بله درسته، ولی وقتی جهنم سرد بشه» (تعبیری در زبان انگلیسی به معنای محال بودنِ یک امر). او می‌نویسد هر چقدر هم بپذیریم که شروط پمپئو، مشروع بوده، نمی‌توان شانسی برای پذیرش آن از سوی ایران قائل باشیم زیرا اصلاً «دی ان اِی سپاه پاسداران و هسته مرکزیِ گفتمانِ» حاکم بر ایران با پذیرش این شروط، همخوانی ندارد. خب این به نظر او ما را به یک پرسش دیگر هدایت می‌کند: اگر هر کسی از جمله پمپئو یا لااقل مشاورانش از این وضعیت خبر داشته‌اند، پس چرا پمپئو چنین شروطی را مطرح کرد؟

در همین زمینه بیشتر بخوانید:

«قانون انسداد تحریم‌ها» هم نمی‌تواند برجام را نجات دهد

«طرح هنسون» برای تغییر نظام ایران روی میز مشاوران ترامپ

جان هانا خود پاسخ می‌دهد بسیاری بر این باورند که هدف او «تغییر رژیم» بوده، اگر چه به آن اشاره صریح نکرده است. وی از پمپئو جملاتی نقل می‌کند که حاکی از اشاره تلویحی به تغییر نظام است: «در پایان روز، مردم ایران در مورد برنامه زمانی تصمیم می‌گیرند، در مورد اینکه کشورشان چگونه راهبری شود».

اما هانا با این‌گونه ساده‌سازی‌ها موافق نیست. او سعی می‌کند ذهن رئیس‌جمهور و وزیر خارجه آمریکا را بخواند و بر این باور است که سه هدف مرحله‌ای یا نوعی هدف‌گذاری پله‌ای در سیاست جدید آمریکا در قبال ایران وجود دارد:

۱- اول از همه اینکه دست‌کم ایران احساس خطر کند و آن سری از فعالیت‌هایش که تهدیدی علیه منافع آمریکا است را کاهش دهد.

۲- اگر برخی شرایطِ دیگر جور شود، هدف بالاتر این است که ایران پای میز مذاکره با آمریکا بیاید و به یک توافق جامع، چیزی شبیه برجام هسته‌ای به علاوه موشکی و منطقه‌ای تن دهد.

۳- اگر ایران پای میز مذاکره نیامد یا آمد ولی به آنچه مد نظر ترامپ بود، تن نداد، آمریکا نه تنها عقب‌نشینی نخواهد کرد بلکه یک گام بالاتر گذاشته و تلاش می‌کند تا با افزایشِ حداکثری فشار بر نظام، به تغییرِ اساسی آن نائل شود تا یک «جایگزین بی‌خطر و ملایم» را جایگزین سازد.

تحلیلگر فارن پالیسی می‌نویسد پمپئو و بولتون بیش از هر چیز دوست دارند گزینه تغییر رژیم عملیاتی شود اما ترامپ شخصاً علاقه بسیاری به بستنِ قرارداد دارد.

جان هانا البته یادآوری می‌کند اگر در مورد خود ترامپ صحبت کنیم او احتمالاً با پمپئو و بولتون در اولویت‌دادن به تغییر رژیم ایران همراهی نمی‌کند. اولویت او چیز دیگری است. «همه‌اش در مورد بستنِ قرارداد است». او دوست دارد ایران پای میز مذاکره بیاید و آن چه او می‌خواهد امضا کند. البته به نظر هانا با توجه به تجربه کوتاهی که از رئیس‌جمهور آمریکا دیده‌ایم، آنچه ترامپ می‌گوید، بیش از آن چیزی است که به آن راضی می‌شود (اصطلاحاً به مرگ می‌گیرد تا ایران به تب راضی شود). اما برای اینکه ایران به امضای همان موادِ کمتر از ادعاهای ترامپ تن بدهد، دولت آمریکا چه امتیازاتی به تهران می‌دهد؟

تحلیلگر فارِن پالیسی می‌نویسد پمپئو در سخنانش به مواردی اشاره کرد که به نظر می‌رسد دولت های قبلیِ آمریکا حاضر نبودند برای ایران تضمین کنند: پایان تحریم‌ها، شکوفایی اقتصادی، امنیت کشور از حمله، بازیابی روابط دیپلماتیک و مالی، دسترسی به فناوری‌های پیشرفته، نوسازی اقتصادی و ادغام در اقتصاد جهانی. ترامپ فکر می‌کند با بالابردنِ امتیازات و از آن سو ادعاهای سخت و ترسناک در مورد تحریم‌های بی‌سابقه، دو کفه پذیرش و عدم پذیرش توافق را برای تصمیم‌سازان تهران بالا و پایین خواهد کرد و تهران نهایتاً به یک توافق تن خواهد داد. «حدس من در مورد آنچه بیش از همه احتمال دارد، این است که ترامپ چنین مدلی را برای پایان‌بندی این تقابل با ایران و کره شمالی در نظر دارد» اما اضافه می‌کند که نمی‌داند در مورد کدام یک از دولت‌ها بیشتر جواب می‌دهد.

به نظر جان هانا این سیاست، دو مشکل جدی دارد:

۱- جزئیاتِ برنامه ترامپ برای چگونگی اعمال «سخت‌ترین تحریم‌های تاریخ» علیه ایران از همان ۶-۷ ماه پیش که مخالفتش با توافق هسته‌ای را به صورت جدی در دستور کار قرار داد مشخص نیست.

۲- چه ترامپ در اعمال شدیدترین تحریم‌ها موفق شود و چه بخاطر رویارویی با اتحادیه اروپا و چین و روسیه ناکام بماند، به هر حال «پیامدهای ناخواسته‌ای برای رهبری جهانی آمریکا» در پیش است. وی می‌نویسد برخی کارشناسان خیلی قطعی می‌گویند حتی اگر ترامپ موفق شود، این موفقیت به هزینه‌اش برای ایالات متحده نمی‌ارزد. اما جان هانا می‌نویسد مشکل اصلی این است که معلوم نیست این «صعود تند و تیز» چه هزینه‌هایی خواهد داشت زیرا این سیاست (که در توضیح آن به نقل از جرج کنان، ایده‌پرداز مهار شوروی در جنگ سرد، آمده است «مقابله مستمر با اِعمال نیروی خلاف جهت» unalterable counter-force در تمام مواضعی که دولت متخاصم با آمریکا قصد پیشروی دارد) تنها زمانی کاربرد خواهد داشت که ایران نیز مانند شورویِ دهه ۱۹۸۰ در آخرین مراحل از بحرانِ داخلی خود باشد.

منابع

http://foreignpolicy.com/2018/05/25/dont-dismiss-the-trump-teams-interest-in-a-new-iran-deal