سرخ ميشود صورتت آنگاه كه حرارت تنور بر آن سيلي ميزد و با تن رنجورت از سپيده دم در تكاپوي تهيه نان سفره شهرنشيناني هستي كه ديگر طبعشان به نانهاي آغشته به جوششيرين سازگار نيست. همواره درد را هجي ميكني؛ گرماي سوزانتر از كلوتهاي كوير را به جان ميخري تا نان سفرهات حلال باشد. چه بسيارند زناني كه با مزدِ حاصل از ساعتها كار طاقت فرسا مايحتاج زندگي خود را تهيه ميكنند، دردا كه افرادي سودجو بياعتنا به اين قشر و كمبودهاي جامعه جيبهايي با گنجايش چند هزار ميلياردي از پول بيتالمال براي خود دوختهاند.