به گزارش مشرق، شاعران با سرودن چند بیت، ارادت خود را به ساحت بانوی دو عالم به اثبات برسانند و این فخری بوده و هست بر هر شاعر آزادهای. شاعران کشورمان همزمان با سالروز شهادت بانوی دو عالم حضرت زهرا (س) و ایام فاطمیه شعرهایی را سرودهاند.
بیشتر بخوانید:
مقابله با غاصبان فدک؛ به بهای شهادت در راه خدا
حکمت سکوت علی(ع) نسبت به هتک حرمت فاطمه(س) + فیلم
فُلک نجابت، شرف، حبیبه یکتا
امّ ابیها یگانه همسر مولا
جلوه ایزدشکوه عرصه محشر
وز همه عیبی به لطف دوست مبّرا
کس نتواند به شرح و بست تو خیزد
وصف تو گوید خدای عالی اعلا
غیر علی(ع) در جهان طراز تو کس نیست
اسوه آزادگان و قبله دلها
مظهر علم و وقار و فضل و مروت
عصمت کبری بهار سیرت زیبا
مهر خدای مهیمنی و مدبر
راحت روح رسول و رحمت فردا
گو که شناسد مقام و قدر بلندت؟
ریزه خور سفرهات کلیم و مسیحا
یک دل سالم همان دلی است که دارد
مهر ترا در درون چو جمله ابا
دم ز ولای شماست بر همه واجب
سائل کوی تو اند خسرو و دارا
قدر تو را خود فزوده خالق سرمد
مدح ترا خود سروده حی توانا
دختر اینگونهای نبوده به گیتی
مادر اینگونهای نیامده دنیا
عرش خدا را ز تو دو درّ درخشان
فرش خدا را ز تو دو لوءلوءِ لالا
ای چو پدر جلوهای ز رحمت ایزد
مادر تو نام او خدیجه غرّا
دخت نبوت تویی و ام امامت
زوج ولایت تویی و روح دو عیسی
در رخ تو مهر حق شد متجلّی
ای به ثنای تو مرغ و ماهی دریا
کشتی ایمان به بیرق تو مزیّن
چشمه کوثر به خاطر تو مهنا
خالق دانا نیافرید جهان را
جز به هوای حضور زهره زهرا(س)
دختر تو زینب است و حضرت کلثوم
کیست که دارد چو تو دو نور معلّا
ای پسرانت بهین جوان بهشتی
هر دو امامند و مرد، هر دو شکیبا
همسر تو لنگر سما و زمین است
بر اسد کردگار گشته مسمّا
بنت کدامین پدر به قدر تو سرور
دخت کدامین مادر شبیه تو والا
فضل تو گستردهتر ز عقل خلایق
شاُن تو بالاتر است، ز مامن عنقا
ای به پناهت هزار یوسف صدّیق
وی سر راهت نشسته مریم و سارا
عزّتت این بس که بست دست الهی
عقد تو را با علی(ع) به عرش معلّا
هر دل مسکین که بسته مهر به جودت
گرب کشندش نمیرود به دگر جا
خادم درگاه تو هزار سلیمان
بنده درگاه تو دو صد زکریّا
روشنی ماه و مهر از قبل توست
چهره بستان و باغ از تو مصفا
زاکیه ایّ و نفیسه ایّ و مطهر
طاهره ای در دو دهر، اِنسی حورا
دانش و بینش ز توست، دختر یاسین
عفت و عصمت ز توست، مظهر طاها
هر که شفا خواهد ، از در تو بخواهد
هر نفس تو، به اهل درد مداوا
فاطمه( س) مجموعه صفات الهی
آینه احمدی ولیه عذرا
از دم جانبخش تو که جان رسولی
تازه عروسی که مرده بود شد احیا
کرده منور ، سه مرتبه هر روز
نور تو گاه نماز یثرب و بطحا
ای به حدیث کسا تو محور و راوی
وی به حدیث کسا مقام تو پیدا
بابا خم شد به احترام تو دختر
دختر قد خم کند، به حرمت بابا *
اه که سیلی زدت تمام شقاوت
اه ز روی کبود و ضربه اعدا
پشت در افتادی و بخون شده رنگین
کودک شش ماههات چو غنچه حمرا
مدفن گم گشتهات غم دل عالم
پهلوی بشکستهات مصیبت عظما
(سائل) از این غصه سینهها همه پر درد
(سائل) ز این قصه دیدهها همه دریا
دشمن او را، نصیب، قهر الهی
رهرو او را ظفر همیشه مهیا
جای عدویش همیشه آتش دوزخ
جای محبش بهشت عدن به عقبا
حسن واشقانی فراهانی( سائل)
تمام درد من از این غم است، بانو جان!
که هر چه از تو بگویم کم است بانو جان!
چه دور ماندهام از آفتاب چشمانت
بگیر دست مرا! سردم است بانو جان!
جهان همیشه همین بوده است، با این حال
هنوز مسئلهای مبهم است بانو جان
که میخ، پهلوی خورشید را چگونه شکافت
که پشت ماه از آن شب خم است بانو جان!
تو را به دوش گرفته است در سکوتی تلخ
که چاه حتی نامحرم است، بانو جان!
به زیر خاک تو را مثل گنج پنهان کرد
کدام خاک؟ خدا اعلم است بانو جان!
زمین هنوز پر از خاکهای دور از توست
بگیر دست مرا! سردم است بانو جان!
نغمه مستشار نظامی
«به باغِ داغِ دلِ من بخند یاس کبود
بخند جان من ای خندهات دلیل وجود
چه ساده رد و بدل میشود در این خانه
میان ما غم عالم، بدون گفت و شنود
زدند ریشه جان مرا و چشم زدند
صفای خانه ما را حرامیان حسود
تو گریه کردی و در شهر این خبر پیچید
خوشی نبیند الهی، کسی که شد خشنود
خلیل بین گلستان من در آتش سوخت
مسیحم از نفس افتاد بین آنهمه دود
همان قَدَر که غم تو ز عمرمان کم کرد
به بار محنتمان کوه ماتمت افزود
در ابتدای جوانی چنین تکیده شدن
برای تو به خدا زود بود عزیزم، زود
امان ز عقده مسمار چون به پهلوی تو
فرود آمد و کم کم تن تورا فرسود
مبند بار سفر پیشمان بمان زهرا
بیا بمان و درود مرا مگو بدرود