کد خبر 672868
تاریخ انتشار: ۱۱ دی ۱۳۹۵ - ۱۹:۰۷

اين داستان دولت فعلي يا قبلي نيست؛ دولت هاي بعد از جنگ ما گرفتار ليبراليسم شدند اگرچه نامشان آن نبود. از ليبراليسم هم تنها آنجا كه به سودشان بود را انتخاب كردند.

به گزارش مشرق؛ گورخوابي شايد بتواند در بلند مدت پايان ليبراليسم حكومتي در ايران را رقم بزند. خوابيدن يك شهروند ايراني ولو شهروندي آسيب ديده و رنج كشيده در قبر يا كنار خيابان نتيجه نگاه سرمايه داري و ليبرالي به همه عرصه ها از اقتصاد گرفته تا فرهنگ و سياست است.
 
اين داستان دولت فعلي يا قبلي نيست؛ دولت هاي بعد از جنگ ما گرفتار ليبراليسم شدند اگرچه نامشان آن نبود. از ليبراليسم هم تنها آنجا كه به سودشان بود را انتخاب كردند.
 
در گورخوابي، كارتن خوابي و افزايش فاصله طبقاتي ميان مردم همه ما مردم و همه مسئولان اجرايي كشور مسئولند و انشالله پاسخگو باشند.
 
در جامعه اي كه ميزان احترام به انسان ها نه بر اساس ملاك انسان بودن بلكه بر ميزان دارايي و ثروت آنها اندازه گيري شود طبيعي است بسياري تلاش كنند به هر قيمتي-ولو حرام- مالي پس انداز كنند و بازهم عجب نيست اگر در اين مسابقه سر عده اي بي كلاه بماند كه مانده و گورخوابي انتهاي اين خط است.
 
دولت محترم ما اگر قادر به سامان دادن اين اوضاع نيست پس چه كسي بايد فكري به حال اين عده بكند؟ چه كسي بايد فكري به حال فقراي ما بكند؟ روزنامه همشهري همين امروز را اگر خوانده باشيد به بازخواني تصادف ميني بوس حامل دانش آموزان نخبه ما در سال 1371 و سرنوشت خانواده ها و چهار بازمانده آن حادثه كرده است. پدر يكي از همين دختران بعد از آن ماجرا ديگر نتوانست كمر راست كند و كارش به جايي رسيده كه امروز فقط و فقط با پول «يارانه» امرار معاش مي كند.
 
مي توانيد تصورش را بكنيد؟ من مي گويم لااقل در ساختار اجرايي ما اين موضوعات دغدغه كسي نيست. اگر بود لااقل فكري براي مديراني كه حقوق نجومي مي گرفتند و مي گيرند مي شد. حقوق مديران دولتي ما از سطحي كه بالاتر رفت ديگر حقوق نيست؛ سهم مردمي است كه به بهاي گشادتر شدن جيب مديران نجومي، در گورهاي تنگ و تاريك مي خوابند و خدا مي داند چه بر سرشان می‌آيد.
 
منبع: کانال شخصی احسان تقدسی - فعال رسانه‌ای