بگذاريد بعد از مرگم بدانند که همانطور که اساتيد بزرگمان مي گفتند نوکر محال است صاحبش را نبيند من نيز صاحبم را ، محبوبم را ديدار کردم اما افسوس که تا اين لحظه که اين وصيت را مي نويسم ، ديدار مجدد او نصيبم نگشت.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، مهندس «مصطفي ابراهيمي مجد»  را مي توان  در اين آدرس پيدا کرد: بهشت زهراي  تهران ، قطعه 24، رديف 95،شماره 24 . او زماني  که در 26 شهريور سال 1360 در منطقه عملياتي دارخوين به شهادت رسيد  تنها 27 سال داشت. روي سنگ مزارِ مهندس اين جمله حک شده است:«اينجا خانه شهيدي است که به انتظار قيام مولايش آرام گرفته است.»
علت نگارش اين جمله را بايد در وصيتنامه بجا مانده از اين شهيد جستجو کرد. متن کامل وصيتنامه مزبور به اين قرار است:

 

بسمه تعالي
استغفرالله ...
(متن عربي دعاي مشلول)
من مصطفي ابراهيمي مجد دعاي فوق را که در زيارت حضرت صاحب الامر آمده تا به انتها جزو اعتقاد خود دانسته و اين زيارت را به اين جهت بيشتر متذکر شدم چون در انتهاي دعا امام عصر(عج) را شاهد و گواه بر شهادتين خود مي گيرم و از شما مي خواهم که دعاي فوق را خوانده و در آنجا من شهادتين را بطور کامل پذيرفته ام و علت ذکر نکردن فقط به خاطر طولاني شدن وصيت نامه است .
اشهدک يا مولاي اني اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريک له و ان محمد عبده و رسوله لا حبيب الا هو و اهله و اشهدک يا مولاي ان عليا اميرالمومنين حجه و الحسن حجه و علي بن الحسين حجه و محمد بن علي حجه و جعفر بن محمد حجه و موسي بن جعفر حجه و محمد بن علي حجه و الحسن بن علي حجه فاشهدانک حجه الله انتم الاول و الاخر .
الي آخر و سپس سلام بر نائب الامام الخميني بزرگ و سلام بر شما همه بندگان پاکباز خدا و سلام بر شما شهيدان راستين اسلام .
برادران و خواهران در اين زمان رحمت خدا به تمامي بر ما نازل گشته و در اين روزها خداوند بزرگترين لطف را بر ملت ما کرده است و اسباب و مرگ لقاء خود را براي ما فراهم ساخته است و مبادا که غافل باشيد . خدايا تو را شکر مي کنم که عشق حضرت مهدي ( عج ) را در دل من جاي دادي و خدايا تو را شکر مي کنم که مرا به زيور ايمان آراستي و قبل از هر چيز لازم است از آنان که واسطه کسب معارف الهي من بوده اند از خدا براي اين بزرگواران طلب اجر و علو مقام کنم و اينان بودند که قلب مرا روشن ساختند تا توانستم کلام پاک و گوهر بار امام امت خميني بزرگ را با تمام وجود دريابم که چه بسا ديگران را در درک کلام او عاجز ميدانم. خدايا اين بزرگوار را براي مردم شيعه نگهدار باش .
بگذاريد بعد از مرگم بدانند که همانطور که اساتيد بزرگمان مي گفتند نوکر محال است صاحبش را نبيند من نيز صاحبم را ، محبوبم را ديدار کردم اما افسوس که تا اين لحظه که اين وصيت را مي نويسم ، ديدار مجدد او نصيبم نگشت. بدانيد که امام زمانمان حي و حاضر است و او پشتيبان همه شيعيان مي باشد. از ياد او غافل نگرديد. ديگر در اين مورد گريه مجالم نمي دهد بيشتر بنويسم و تا اين زمان ديدار او را براي هيچکس نگفتم مبادا که ريا شود و فقط که ديگر مي گويم که از آن ديدار به بعد چون ديگر تا اين لحظه او را نديده ام تمام جگرم سوخته است . و اکنون به جبهه مي روم تا پيروزي اسلام را نزديک سازم و راه را جهت ظهور آن حضرتش باز سازم و اميدوارم که آن حضرت حکومتش را در زمان حياتم ببينم ( وان حال بيني و بينه الموت ) و خدايا اگر مرگ بين من و او حائل شد مرا از قبر خارج ساز، هنگاميکه ظهور آن حضرت انجام گرفت در حاليکه کفن بر تن دارم و ...
( دعا [ي مشلول] را در ابتدا نوشته ام ) .
باري برادران مي روم براي پيروزي و اگر در اين راه شهادت بال هايش را گشود و مرا همراه خود به پرواز درآورد چه خوب و نيکوست .

و مادر با تو مي گويم مادر : از اينکه فرزندي را به پيشگاه خدا تقديم داشتي رنجور و غمين مباش بلکه شاد و سراپا سرور باش مادر تو بر گردن من حقهايي داشتي و نيز تو پدر متاسفم از اينکه حقوق شما را آن چنانکه خدا بر من فرار داده بود نتوانستم انجام دهم مرا ببخشيد و از خدا بر من طلب عفو کنيد و نيز بخواهيد که هر کس که بر گردن من حقي داشته که نتوانسته ام ادا کنم مرا ببخشيد و اما مادر بر گردن تو حقي را مي گذارم و آن اين است که اگر من شهيد شدم که خود را لايق شهادت نمي دانم بلکه بايد بگويم مرگ يا اجري به سراغ من آمد.

مادر! چون تو روزي آرزو داشتي که من ازدواج کنم و امر خدايي را انجام دهم ولي تاکنون اينطور نشده بعد از مرگم به جاي آن که گريه و زاري کني، کارت عروسي تهيه کن در يک طرف اسم و در يک طرف ديگر نام شهادت را بنويس و مانند ديگر کارت هاي عروسي و کاملا شبيه به آن ها، با کلمات سرور و شادي زينت بده و براي آشنايان و دوستان بفرست و آن ها در جشن اين موهبت الهي که نصيب من و تو شده دعوت کن و با شيريني و شربت از آن ها پذيرايي کن .
مادر! اشک را برچشم تو هيچکس نبايد ببيند زيرا هر قطره اشک ما چون دشمن اسلام را شادمان مي کند پس گريستن در اين مورد امري است ناشايست .

مادرم! از اينکه شير پاکت را حلالم کردي متشکرم و از اينکه چنين فرزندي داشتي سرافراز باش و لباس سرور به تن کن .
شما برادران و خواهرانم ! فرزندانتان را به عشق مهدي ( عج ) آشنا سازيد و آنان را براي جهاد در راه آن حضرت هميشه آماده نگهداريد .
والسلام