در شرایطی مربیان تیم های ملی پایه فوتبال از سوی کمیته جوانان معرفی شدند که انتخاب ها روایتی از شکست دوباره در این رده است.

گروه ورزشی مشرق، پس از ناکامی تیم های ملی فوتبال نوجوانان و جوانان در ماه های اخیر، انتقاد و فشارهای فراوانی به فدراسیون وارد شد تا تغییراتی را در این تیم ها به وجود آورد. البته، نتایج ثبت شده نیز امکان هر گونه دفاعی را از بین برده بود و موجب می شد تا همه از تغییرات بگویند؛ اگرچه این موج بدون مبانی تحلیلی و صرفا عوام گرایانه بود.

شاید بتوان عنوان داشت برای نخستین بار چنین تدارکاتی وسیعی برای تیم های پایه دیده شده بود تا بتوانند به اهداف تعیین شده برسند. اما در عمل چنین اتفاقی رخ نداد تا شاهد باشیم که مربیان کنار گذاشته شده و گزینه های جدیدی معرفی شوند؛ اما نقطه افتراق از همین جا شروع می شود. در حقیقت، دو نکته است که کمتر بدان پرداخته شده است.



* مدیریتی که خودش شکست خورده!

در نگاه نخست باید توجهی به کمیته جوانان و توسعه فدراسیون فوتبال داشت؛ جایی که در ناکامی های اخیر بدان پرداخت نشده است. در این مدت، کسی سوال نکرده نقش این کمیته و اعضایش در شکست ها چه بوده است؟ اگر مربیان سابق نتوانستند به موفقیت برسند، چه کسانی چنین تشخیص های اشتباهی داده اند؟ چرا آن روز استدلال ها مورد بررسی قرار نگرفت و امروز نیز این کمیته و اعضایش دلایل این انتخاب را عنوان نمی کنند؟ اساسا، وضعیت امروز حاصل تدبیر این گروه است که نشان داده اند فاقد توانمندی لازم برای مدیریت هستند.

نگاهی به اعضای کمیته نیز نشان می دهد فاقد استانداردها بوده و معمولا فاقد عقبه لازم هستند. متاسفانه کسانی تصمیم ساز در کمیته جوانان و توسعه هستند که کارنامه مشخصی ندارند یا سال هاست در فوتبال کشور حضور جدی نداشته و حذف شده اند. آیت الهی، نایب رئیس فدراسیون نیز که عملا نقش موثری در این بخش دارد، در سال های اخیر محصولی غیر از ناکامی را به بار نیاورده است. وی در استان فارس نیز که مدیریت هیئت را برعهده داشت، نتیجه ای جز اضمحلال فوتبال در این ناحیه را موجب نشد. حال، این کمیته که امروز سکوت پیشه کرده، باید پاسخگو باشد که نقشش در ناکامی ها چه بوده و چرا باید بار دیگر به آنها اعتماد کرد؟

* انتخاب هایی که به شکست می رسند

اما این کمیته که عملکردش با نقدی جدی همراه است، اقدام به انتخاب کرده است. اکنون حمید علیدوستی به عنوان سرمربی تیم نوجوانان و امیرحسین پیروانی به عنوان سرمربی تیم جوانان انتخاب شده اند. خبری که بسیاری را با شگفتی همراه کرد که چرا این دو به این سمت رسیدند. وقتی نام این دو به عنوان سرمربی جدید معرفی شد، بسیاری از کارشناسان می پرسیدند که چه تدبیری برای این انتصابات وجود دارد. چه می شود که این دو گزینه به نیمکت تیم ملی می رسند.



در یک سو، امیرحسین پیروانی قرار دارد که تنها نکته حائز اهمیت درباره اش، نسبت اخوت با افشین و غلامحسین پیروانی است. او حتی یک کارنامه مربیگری موفق ندارد. مشخص نیست چه عاملی موجب می شد تا شخصی که حتی یک مربی معمولی نیز در فوتبال کشور نبوده، به یک باره عنان هدایت تیم ملی جوانان را برعهده می گیرد. او حتی در زمره مربیان درجه دو فوتبال کشور نیز قرار ندارد که این حکم را دریافت می کند!

در دیگر سو، حمید علیدوستی قرار دارد که سال هاست حتی در یک تیم درجه دو هم مربیگری نکرده است. وی در سال های اخیر بیشتر وقتش را در منزلش گذرانده و نتوانسته هدایت یک تیم دسته دومی را نیز بعهده گیرد. اکنون چه تحلیل موجب می شود تا نامش از صندوق بیرون بیاید؟ چه کارنامه و عملکردی موجب یک استدلال عقلانی برای این انتصاب می شود؟



مروری بر این دو ابهام منجر می شود تا نگران باشیم. همه چیز حکایت از این دارد که این دو تیم بار دیگر در راه سقوط و شکست قرار گرفته اند؛ البته با مدیریت کمیته ای که امروز این تیم ها حاصل تفکرات و تدابیر آنها است.