کد خبر 369155
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۳۹۳ - ۰۷:۰۰

اى پيرمرد!خداوند عدّه‌اى را آفريد و از سرِ لطف، دنيا را بر آنان تنگ كرد و ايشان را به زهد و بى رغبتى به دنيا و حطام دنيوى ترغيب فرمود و آنان، به سراى سلامت (بهشت) كه خدا بدان فرايشان خوانده بود....

مشرق- امام حسين عليه‌السلام : روزى امير مؤمنان(ع) ـ كه درودهاى خداوند بر او باد ـ با يارانش نشسته بود و آنها را براى جنگ ، بسيح مى كرد كه پيرمردى ، در حالى كه رنج و خستگى سفر در چهره اش نمايان بود، بر او وارد شد و گفت: اميرمؤمنان كجاست؟
ايشان را به او نشان دادند. پيرمرد بر او سلام كرد و آن گاه گفت: اى امير مؤمنان، من از منطقه شام آمده ام. پيرى سالخورده ام كه درباره تو فضايل بى شمارى شنيده ام و گمان مى كنم به زودى ترور خواهى شد.
پس، از آنچه خداوند به تو آموخته است، مرا چيزى بياموز.
امام عليه السلام فرمود: باشد ، اى پيرمرد! ... خداوند عدّه اى را آفريد و از سرِ لطف، دنيا را بر آنان تنگ كرد و ايشان را به زهد و بى رغبتى به دنيا و حطام دنيوى ترغيب فرمود و آنان، به سراى سلامت (بهشت) كه خدا بدان فرايشان خوانده بود، رغبت كردند و بر سختى معيشت، صبر كردند و ناملايمات را تحمّل نمودند و به كرامت و پاداشى كه نزد خداوند است، شوق ورزيدند. براى جلب خشنودى خداوند، فداكارى كردند و عاقبت زندگى شان، شهادت شد.
پس، خداوند را در حالى ملاقات كردند كه از ايشان، خشنود بود، دانستند كه مرگ، راهى است كه گذشتگان پيمودند و ماندگان، خواهند پيمود.
از اين رو، براى آخرت خويش، توشه اى غير از زر و سيم بر گرفتند، جامه خشن پوشيدند و در گرفتارى ها شكيبايى نمودند. مازاد نياز خود را براى آخرت پيش فرستادند، از براى خدا، دوستى ورزيدند و از براى خدا، دشمنى نمودند. اينان، چراغ‌هاى تابان‌اند و در آخرت، برخوردار از نعمت. والسلام!

متن حدیث:

الإمام الحسين عليه السلام: بَينا أميرُ المُؤمِنينَ ـ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيهِ ـ ذاتَ يَومٍ جالِسٌ مَعَ أصحابِهِ يُعَبِّئُهُم لِلحَربِ، إذ أتاهُ شَيخٌ عَلَيهِ شَحبَةُ حديث السَّفَرِ ، فَقالَ : أينَ أميرُ المُؤمِنينَ؟ فَقيلَ: هُوَ ذا . فَسَلَّمَ عَلَيهِ، ثُمَّ قالَ:
يا أميرَ المُؤمِنينَ، إنّي أتَيتُكَ مِن ناحِيَةِ الشّام، وأنَا شَيخٌ كَبيرٌ قَد سَمِعتُ فيكَ مِنَ الفَضلِ ما لا اُحصي، وإنّي أظُنُّكَ سَتُغتالُ حديث فَعَلِّمني مِمّا عَلَّمَكَ اللّه.
قالَ : نَعَم يا شَيخُ ... إنَّ اللّه َ خَلَقَ خَلقا ضَيَّقَ الدُّنيا عَلَيهِم نَظَرا لَهُم فَزَهَّدَهُم فيها وفي حُطامِها ، فَرَغِبوا في دارِالسَّلامِ الَّتي دَعاهُم إلَيها وصَبَروا عَلى ضيقِ المَعيشَةِ، وصَبَروا عَلَى المَكروهِ وَاشتاقوا إلى ما عِندَ اللّه ِ مِنَ الكَرامَةِ، بَذَلوا أنفُسَهُمُ ابتِغاءَ رِضوانِ اللّه، وكانَت خاتِمَةُ أعمالِهِمُ الشَّهادَةَ، فَلَقُوا اللّه َ وهُوَ عَنهُم راضٍ، وعَلِموا أنَّ المَوتَ سَبيلُ مَن مَضى ومَن بَقِيَ، فَتَزَوَّدوا لاِآخِرَتِهِم غَيرَ الذَّهبِ وَالفِضَّةِ، ولَبِسُوا الخَشِنَ ، وصَبَروا عَلَى البَلوى، وقَدَّمُوا الفَضلَ، وأحَبّوا فِي اللّه، وأبغَضوا فِي اللّه، اُولئِكَ المَصابيحُ وأهلُ النَّعيمِ فِي الآخِرَة، وَالسَّلامُ.

 

«من لايحضره الفقيه، ج4، ص381- الأمالي للصدوق،ص477»