اختلافات و تفرقه‌هایی که عمده این گروه‌ها در صحنه سیاست داخلی با هم داشتند، منجر به ایجاد اختلاف نظر در جبهه‌ها و در نتیجه به وجود آمدن‌‌ همان دلسردی و ناراحتی بین رزمندگان می‌شد

گروه جهاد و مقاومت مشرق - جنگ همیشه مسئله‌ای بوده که اگر هر بُعدی از آن بررسی شود، باز هم بُعد دیگری وجود دارد که به آن پرداخته نشده است؛ به خصوص زمانی که‌‌ همان جنگی که می‌خواهیم در مورد آن حرف بزنیم، جنگی تحمیل شده باشد و مهم‌تر آنکه آن جنگ، جنگی تحمیلی علیه ایران، یعنی دفاع مقدس هشت ساله باشد.



یکی از ابعاد مسئله جنگ تحمیلی و دفاع مقدس، اتفاقاتی است که در آن روز‌ها در فضای سیاسی داخل کشور در حال وقوع بود. جریانات سیاسی و عملکرد هر کدام در رابطه با جنگ و تنش‌های حاصل در داخل کشور سبب شکل گیری فضایی متفاوت در جبهه‌ها و میان مردم می‌شد. به همین منظور با دکتر محمد صادق کوشکی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در گفتگویی با موضوع «بررسی عملکرد گروه‌ها و جریانات سیاسی در مسئله جنگ، نهضت آزادی، انجمن‌های اسلامی، مجمع روحانیون، جامعه روحانیت و نارضایتی امام از تنش‌های سیاسی در داخل کشور» انجام دادیم که به شرح زیر است:

آقای کوشکی، در رابطه با مسئله جنگ و در دوران دفاع مقدس، دسته بندی جریان‌های سیاسیِ به نام و مشهور کشور به چه شکلی بوده است و هر کدام چه عملکردی داشته‌اند؟

در آستانه شروع جنگ تحمیلی و آغاز تجاوز رژیم بعث عراق به کشور، ایران اسلامی ما در بحرانی ناشی از اثرات گروه‌های سیاسی به سر می‌برد و کشور ما صحنه درگیری و حضور و فعالیت بسیاری از گروه‌ها و گروهک‌هایی بود که هر کدام با نیتی‌های مختلف وارد فضای سیاسی شده بودند و عمدتا قصد قدرت طلبی و مصادره انقلاب به نام خودشان را داشتند.



از گروه‌های تروریستی مانند گروه مجاهدین خلق گرفته - که این گروه در آن مقطع هنوز چهره تروریستی و پلید خود را به نمایش نگذاشته بود - تا حزب توده، که در ظاهر فعالیت‌هایش را در چهارچوب نظام نشان می‌داد. همچنین، نهضت آزادی که با چهار چوب ملی - مذهبی فعالیت می‌کرد نیز، در آن مقطع هنوز به عنوان یک گروه منفی مطرح نبود و در میان جامعه از جایگاه ویژه و وجهه آبرومندانه‌ای برخوردار بود. حزب جمهوری به عنوان نماد و شاخص نیروهای خط امام و وفادار به امام و نظام مطرح بودند. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز به عنوان یکی دیگر از نماد‌های نیروهای متدین و وفادار به انقلاب اسلامی در جامعه حضور داشتند و به فعالیت می‌پرداختند.

در کنار گروه‌های مذکور، انبوهی از گروه‌ها و گروهک‌های غیر قانونی که فعالیت‌های مسلحانه‌ای علیه نظام انجام می‌دادند نیز وجود داشتند. گروهک‌هایی که با اساس نظام جمهوری اسلامی ایران و انقلاب مردم مشکل داشتند و به دنبال براندازی نظام جمهوری اسلامی و تجزیه کشور بودند. کموله‌ها، دموکرات‌ها، گروه‌های وابسته به چپ، آرمان مستضعفین، اتحادیه کمونیست‌ها، پیکار، چریک‌های فدایی خلق و امثالهم، که به صورت غیر قانونی دست به اقدامات و فعالیت‌های مسلحانه نیز می‌زدند از آن جمله‌اند. باید این را هم اضافه کرد که در آن مقطع حتی شاهد فعالیت‌هایی از بقایای گروه فرقان نیز بودیم. در شهریور سال ۱۳۵۹ و در چنین فضایی که کمی آن را توصیف کردیم، جنگ تحمیلی علیه ایران آغاز می‌شود. و دفاع مقدس ۸ ساله شروع می‌شود؛ در فضایی کاملا بحرانی و ملتهب، که جامعه و فضای سیاسی کشور، به واسطه فعالیت‌های انبوه گروه‌هایی که بسیاری از آن‌ها هم غیر قانونی بودند و در صدد براندازی حکومت جمهوری اسلامی ایران بر می‌آمدند، دوران سختی را می‌گذراند.

نهضت آزادی در خصوص دفاع مقدس چه موضعی در پیش گرفته بود؟

گروه نهضت آزادی در خصوص دفاع مقدس و مسئله جنگ موضعی، کاملا مشخص در پیش گرفته بود. موضع آن‌ها به تعبیر خودشان، کاملا ملی گرایانه و میهن پرستانه بود. یعنی به جنگ، نه به عنوان یک تکلیف شرعی و الهی و نه به عنوان دفاع از اسلام، بلکه به شرکت در جنگ و حضور در جبهه‌ها صرفا با شعار دفاع از وطن نگاه می‌کردند و به همین خاطر با دفاع مقدس هشت ساله مشکل داشتند و با آن همراهی نکردند.

به تعبیر این گروه، آن مقدار از دفاع مقدس که ما به دنبال بیرون کردن متجاوز از خاکمان بودیم قابل قبول بود، اما آن مقدار از جنگ که ما به دنبال تنبیه متجاوز و احقاق حقوق خود و مقابله با رژیم بعث صدام بودیم غیر قابل پذیرش بود و آن را جزو دفاع مقدسمان حساب نمی‌کردند. این گروه با مطرح کردن یک فرمول ساختگی به نام «شش به علاوه دو» در واقع دو سال از جنگ را مشروع و باقی آن را نامشروع به حساب می‌آوردند. جالب است بدانید که برخی از مواضع گروه نهضت آزادی توسط استخبارات ارتش بعث صدام مورد استفاده قرار می‌گرفت و حتی بعضی از رفتار‌ها و گفتار‌ها و شعارهایی که نهضت آزادی در رابطه با جنگ مطرح می‌کردند، توسط اداره جنگ روانی ارتش صدام مورد استفاده قرار می‌گرفت و بار‌ها و بار‌ها تکرار می‌شد و اعلامیه‌هایی با‌‌ همان مضامینی که نهضت آزادی مطرح کرده بودند، تهیه شده و در جنگ روانی علیه سربازان ایرانی و رزمندگان اسلام به استفاده می‌رسید.

در بخشی از سوال‌های قبل، از باقی مانده‌های گروه فرقان هم صحبت کردید، آیا در دوران جنگ ۸ ساله، این اعضای باقی مانده نقش خاص و فعالیت چشم گیری داشتند؟

آن باقی مانده از اعضای گروه فرقان در قسمت جنگ، فعالیت قابل توجه زیادی نداشتند. باید گفت در بحث دفاع مقدس بین گروه‌ها و گروهک‌هایی که چهره پلیدی داشتند، گروه مجاهدین خلق بیشترین فعالیت عمده را داشت. آن‌ها از ابتدای تجاوز رژیم بعث صدام، اعلام کرده بودند که با تجاوزکار مقابله خواهند کرد و رو در روی رژیم بعث، برای دفاع از مردم و دین و وطنشان خواهند ایستاد، تا جایی که حتی وانمود کردند که نیرو‌هایشان را نیز به جبهه‌ها اعزام خواهند کرد. اما هرگز حاضر نشدند که دوشادوش مردم و در کنار رزمندگان اسلام، با عراق مقابله کنند، بلکه آن تعداد نیروهای سازمان هم که به طور مستقل و با پرچم و شعار سازمان در جبهه‌ها و مناطق جنگی حضور پیدا می‌کردند، بیشتر به جاسوسی و تخریب نیروهای خودی و رزمنده‌های اسلام می‌پرداختند.

بعد از گذشت تنها چند ماه از شروع جنگ، سازمان مجاهدین خلق، فاز خود را تغییر داد و به صورت رسمی اعلام کرد این جنگ، یک جنگ امپریالیستی‌ست و این سازمان خود را کنار خواهد کشید و در جنگ هیچ‌گونه دخالتی نخواهد داشت. یعنی نه تنها این سازمان از موضع اولیه‌اش در دفاع از آب و خاک و دین و هم وطنانش دست برداشت، بلکه از سال ۶۲ به بعد، به جای همراهی با ملت ایران، در کنار ارتش بعث عراق ایستاد تا چهره تروریستی و اصلی خود را به عموم مردم نشان بدهد. این گروه از سال ۶۵ به بعد، به عنوان یک یگان ویژه از ارتش صدام، بر علیه کشور خودشان و رزمندگان اسلام وارد عمل شدند که دست به عملیاتی نظیر: چلچراغ، فروغ جاویدان، آفتاب و... زدند. مجاهدین خلق در این عملیات‌ها، با نام ارتش آزادی‌بخش وارد جنگ شده و خیانت‌های جدی و فراوانی به هموطنان‌شان کردند و با کمال قساوت و با رفتارهای وحشیانه باعث به شهادت رسیدن بسیاری از هم وطنان‌شان شدند. نکته تاسف بار‌تر این است که این گروه اصالتا اهل ایران بودند و در حقیقت دست به کشتار هم وطنان‌شان می‌زدند.

انجمن‌های اسلامی در زمان جنگ چه نقشی در فرستادن مردم به جبهه‌ها و همچنین کمک رسانی به مناطق جنگ زده داشتند؟

انجمن‌های اسلامی یک عنوان و نماد عمومی بود؛ برای یک تشکیلات گسترده و طیف عظیمی از مردم که در هر اداره، مدرسه، دانشگاه و هر سازمان دیگری توسط بچه مذهبی‌ها شکل پیدا می‌کرد. انجمن اسلامی یک تشکل واحد و یگانه نبود، بلکه با عنوان‌هایی نظیر انجمن اسلامی محلات، انجمن اسلامی سازمان‌ها، انجمن اسلامی تشکل‌های خاص و غیره، مردم را به صورت خودجوش برای فعالیت در آن‌ها جذب می‌کرد. می‌توان گفت قالب انجمن‌های اسلامی شبیه به قالب کلی بسیج بود که با هدف انسجام نیرو‌های مذهبی – مردمی و استفاده از توانمندی‌های آن‌ها برای کمک به دفاع مقدس فعالیت می کرد که این کمک‌ها یا به صورت اعزام نیرو بود و یا به شکل‌های دیگری از جمله کمک رسانی‌های مستقیم به مردم آسیب دیدهٔ مناطق جنگی، جمع آوری کمک‌های مردمی و...

برای مثال: در انجمن اسلامی کارخانه‌ها و صنایع، بیشتر بحث پشتیبانی و تدارکات جبهه‌ها مطرح بود. یا در انجمن اسلامی معلمان، بحث آموزش و تعلیم افراد مناطق جنگ زده که دیگر مدرسه‌ای نداشتند تا در آن حاضر شوند مطرح می‌شد.

انجمن اسلامی این اقشار خاص مانند معلمان یا کارخانه‌ها، صنایع و دیگر انجمن‌های اسلامی، به پیشنهاد‌‌ همان قشر تشکیل می‌شد؟

همان طور که گفتم این انجمن‌ها کار شخصی محسوب می‌شدند. یعنی ما تشکل واحدی نداشتیم،‌‌ همان نیروهای مذهبی و فعال در اقشار مختلف جامعه گرد هم جمع می‌شدند و یک انجمن اسلامی به نام آن قشر تاسیس می‌کردند. این گونه نبود که بگوییم یک تشکل واحد با دستور از جایی شکل می‌گرفت و به فعالیت‌های اجباری می‌پرداخت. هر چه بود به صورت خودجوش و با همکاری و فعالیت گسترده مردم و نیروهای مذهبی بود.

مجمع روحانیون چه پیامد‌هایی برای جنگ پیش بینی می‌کردند و چه راهکار‌هایی در نظر گرفته بودند؟

عمر مجمع روحانیون مبارز زیاد به بحث جنگ قد نمی‌داد، به این دلیل که این مجمع سال ۱۳۶۶ تاسیس شد؛ یعنی در اواخر جنگ ۸ ساله. در خصوص دفاع مقدس هم موضع گیری‌های خاصی نداشتند. این مجمع بیشتر در حوزه انتخابات مجلس و مسئله سیاست داخلی فعالیت می‌کرد.

جامعه روحانیت چطور؟

جامعه روحانیت هم همین گونه بود. با اینکه قبل از پیروزی انقلاب شکل پیدا کرده بود، ولی در خصوص جنگ موضع گیری خاصی نداشت که بگوییم جامعه روحانیت یک موضع گیری جداگانه و متفاوت از نظام داشته، موضع گیری روحانیت،‌‌ همان چه که نظام به صورت رسمی اعلام می‌کرد، بود و با آنچه که مردم و رهبر انقلاب بر آن پافشاری می‌کردند، مطابقت داشت.

نارضایتی امام از تنش‌های سیاسی داخل کشور در زمان ۸ سال دفاع مقدس، بیشتر حول کدام مسائل بود و این نارضایتی را امام به چه شکل‌هایی ابراز می‌کردند؟

بحث نارضایتی امام به این شکل، شاید تعبیر دقیقی نباشد. ما در ابتدای دفاع مقدس، با گروه‌ها و گروهک‌های برانداز روبرو بودیم. یعنی با کسانی مواجه بودیم که اساسا با خود نظام اسلامی و انقلاب اسلامی کشور مشکل داشتند و حتی با اقدامات و فعالیت‌های مسلحانه، امنیت کشور و مردم را به خطر می‌انداختند. تقریبا می‌توان گفت فعالیت این گروه‌ها در راستای نظام رژیم بعثی صدام بود؛ یعنی در زمین دشمن فعالیت می‌کردند. مانند گروه‌های تجزیه طلب و گروه‌های چپ گرا و امثالهم.

بخشی از گروه‌ها، آن‌هایی بودند که وارد فاز خیانت به نظام، انقلاب، کشور و مردم شده بودند، مانند گروه مجاهدین خلق که کمی در موردشان صحبت کردیم. گروه حزب توده، گروه تجزیه طلبان کردستان و گروه پیکار نیز از همین دست گروه‌ها بودند. برخی از گروه‌ها مانند نهضت آزادی عمدتا در مشروعیت و حقانیت اصل دفاع مقدس تردید ایجاد می‌کردند و با شبهه انداختن، سعی در ایجاد یک جو مردد در بین مردم و ایجاد شک و دو دلی در جبهه‌ها داشتند. البته در کنار وجود چنین گروه‌هایی، برخی از گروه‌ها هم بودند که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم با فعالیت‌هایشان از دفاع مقدس حمایت می‌کردند؛ مانند گروه حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که تا زمانی که فعال بودند از کلیت دفاع مقدس بسیار حمایت می‌کردند و اهداف و آرمان‌های این دفاع را به صورت گسترده پوشش می‌دادند.

اما برخی از گروه‌ها نیز بودند که با فعالیت‌هایشان، خواسته یا نا‌خواسته، دفاع مقدس ما را تحت الشعاع قرار می‌دادند. مثلا: جامعه روحانیت یا مجمع روحانیون، اگرچه به هیچ وجه قصد لطمه زدن به دفاع مقدس و گذاشتن تاثیر منفی بر جنگ را نداشتند، اما برخی عملکرد‌های آن‌ها بعضا موجب دلسردی‌هایی در فضای جبهه و جنگ می‌شد. فعالیت باند‌ها و جریان‌های سیاسی نیز، نظیر خط اول، خط دوم، خط سوم، خط چپ و خط راست و امثالهم، سبب بروز مشکلات عدیده‌ای می‌شد. تفرقه‌ها و اختلافات میان این گروه‌های سیاسی، خواسته و ناخواسته به جبهه‌ها منتقل می‌شد و باعث تضعیف روحیه رزمندگان اسلام می‌شد. حضرت امام (ره)، دقیقا با این مورد به طور جدی مقابله می‌کردند و شاید‌‌ همان تعبیر نارضایتی که در ابتدا به آن اشاره شد در اینجا مصداق پیدا می‌کند. امام (ره) همواره سعی می‌کردند با نصیحت کردن این گروه‌ها، آن‌ها را متوجه اشتباه‌شان کنند تا این اختلافات دامنه وسیع تری پیدا نکنند و مهم‌تر اینکه بر جبهه‌ها تاثیر منفی نگذارند.

ممکن است کمی در مورد اصطلاح خط اول، دوم و سوم که فرمودید بیشتر توضیح دهید؟

ما در کشورمان جناح بندی‌های مختلفی در ساختار قدرت داشتیم. برای مثال: جناح اول یا جناح راست، جناح دوم یا جناح چپ. حال در این میان گروه دیگری نیز ابراز موجودیت می‌کرد و خود را جناح سوم می‌نامید. اما این تقسیم بندی‌ها، تقسیم بندی‌های جدی و واقعی نبود، بلکه بیشتر گروه‌ها و جناح‌های قدرت طلب داخلی در این حیطه فعالیت می‌کردند. فعالیت‌های همین گروه‌ها گاهی سبب اختلافات جدی و به وجود آمدن تنش‌های شدید در فضای کشور می‌شد.

فرمودید فعالیت‌های برخی گروه‌ها ناخواسته سبب ایجاد نوعی دلسردی در فضای جبهه و جنگ می‌شد، دقیقا چه فعالیت‌ها و اقداماتی باعث این اتفاق بود؟ آیا صدور بیانیه و یا دخالت‌های بی‌مورد این دلسردی‌ها را رقم می‌زد یا به صورت دیگری این اتفاقات رخ می‌داد؟

باید گفت که آنچه سبب بروز دلسردی می‌شد اختلافات بود. اختلافات و تفرقه‌هایی که عمده این گروه‌ها در صحنه سیاست داخلی با هم داشتند، منجر به ایجاد اختلاف نظر در جبهه‌ها و در نتیجه به وجود آمدن‌‌ همان دلسردی و ناراحتی بین رزمندگان می‌شد؛ چراکه نیروهای رزمنده طبیعتا هر کدام سلیقه سیاسی خاصی داشتند و ممکن بود هر کدام طرفدار حزب یا جناح خاصی باشند. این اختلافات شدید میان گروه‌ها و احزاب به طور مستقیم بر روحیه رزمنده‌های ما اثر می‌گذاشت و گاهی هم مسبب عدم ایجاد انسجام و وحدت کلی در بین رزمنده‌ها در جبهه‌های جنگ بود.

حضرت امام (ره)، به طور واضح و مستقیم این گروه‌ها را مورد سرزنش و خطاب قرار می‌دادند؟

امام (ره) گروه‌هایی را که در چهارچوب نظام بودند و فعالیت‌های براندازانه و مخرب نداشتند در صورتی که اختلافات و تفرقه‌هایشان علنی می‌شد، مرتب نصیحت می‌کردند و به آن‌ها تذکر می‌دادند که نباید نقد آن‌ها منجر به تضعیف روحیه مردم و رزمنده‌ها یا ایجاد مشکل جدی در خدمت رسانی و ساختن جامعه شود و یا به خصوص در اداره کردن جبهه‌ها و جنگ مشکلی پدید آورد. امام (ره) تلاش داشتند که وحدت کلمه بر گروه‌ها حاکم بشود و انسجام میان آن‌ها تقویت شود تا گروه‌ها اختلاف نظر پیدا نکنند و اگر هم اختلافی پدیدار شد دامنه آن به جبهه‌ها کشیده نشود، چراکه اختلاف میان رزمندگان اسلام بسیار خطرناک بود و باعث بروز مشکلاتی جبران ناپذیر می‌شد.

 منبع: نشریه آراز استان آذربایجان غربی / مهدیه موسی‌زاده؛