بعد از شکست ژاپن و ورود نیروهای آمریکایی به این کشور، آنها در مقابل دریافت نتایج آزمایشات گروه، به این افراد که وحشیانه ترین آزمایش ها را روی مردم بیگناه اجرا کرده بودند مصونیت اعطاء کرده و بسیاری از آنها تا سالهای به راحتی و بدون نگرانی به زندگی خود پرداختند.

به گزارش گروه دفاع و امنیت مشرق، جنگ دوم جهانی هنوز هم یکی از موضوعات جالب برای بسیاری از مردم جهان به شمار می رود. شکی نیست که این جنگ و نتایج آن تا حد زیادی شکل دهنده جغرافیا و نحوه فعالیت بسیاری از ارتش های جهان است. هنوز هم بخش های زیادی از این نبرد عظیم برای مردم جهان روشن نیست و بسیاری از کشورهای بزرگ درگیر در این جنگ هنوز هم اسرار ناگفته زیادی در مورد وقایع آن سالها دارند.

به هر حال هر بخش از جنگ جهانی می تواند دستمایه آشنا کردن نسل های بعدی با تاریخ گذشته باشد. در این نوشته سعی خواهد شد تا شما را با چند واحد ناشناخته شده در جنگ دوم جهانی که برخی از آنها ماموریتهای عجیبی نیز داشتند آشنا کنیم.

KG 200 اسکادران سری نیروی هوایی آلمان نازی
   
یگان KG200 نیروی هوایی آلمان از چندین سال قبل از آغاز جنگ دوم جهانی در ساختار نیروی هوایی نوپای آلمان تشکیل شد. پروازهای شناسایی مخفی، انتقال نیروهای مخصوص به پشت خطوط دشمن، استفاده از هواپیماهای به غنیمت گرفته شده از متفقین و حتی تربیت خلبانان برای حملات انتحاری نیز جزء ماموریت های این یگان به شمار می آمد.

در دوره قبل از شروع جنگ دوم جهانی مامورین این یگان در پوشش پروازهای تجاری خطوط هوایی آلمان عملیات های شناسایی و عکس برداری از کشورهای همسایه را آغاز کردند. با شروع جنگ و ایجاد اتحاد بین ژاپن و آلمان، خلبانان این یگان پروازهایی را تا منطقه اشغال شده از چین توسط ارتش ژاپن نیز انجام داده و به انتقال اقلام و افراد مهم برای ملاقات با ژاپنی ها اقدام می کردند.

برخی از بمب افکن های متفقین در شرایط مناسبی در خاک مناطق تحت اشغال فرود آمده و یا سقوط کردند. یگان KG 200 از این پرنده ها مثل بمب افکن های B-17 و B-24 آمریکایی برای عملیاتهای نفوذی یا سردرگم کردن دسته های پروازی متفقین بهره می بردند.


بمب افکن B-17 در اختیار KG-200

در اواخر جنگ دوم جهانی بخشی از یگان KG 200 مشغول تربیت خلبانان برای استفاده از مدل سرنشین دار موشک کروز وی 1 شدند تا از آنها برای حملات انتحاری بهره گرفته شود. البته این طرح نیز به مانند بسیاری دیگر از طرح های مربوط به اواخر رایش سوم ناتمام و بدون نتیجه باقی ماند.

در آخرین روزهای جنگ دوم جهانی و زمانی که شکست آلمان حتمی شده بود، کلیه هواپیماها و اسناد مربوط به عملیات این یگان ارتش آلمان به جنوب این کشور منتقل شده و از بین رفت. آخرین فرمانده این یگان سرهنگ Werner Baumbach پس از پایان جنگ، سه سال را در زندان طی کرد و پس از آزادی به آرژانتین مهاجرت کرد و در سال 1953 در جریان یک پرواز آزمایشی سقوط کرده و کشته شد.


سرهنگ Werner Baumbach

وی قبل از مرگ خود کتاب خاطراتش را با عنوان "صلیب شکسته" منتشر کرد و از تجربیات خود به عنوان یک خلبان بمب افکن در جنگ دوم جهانی گفت اما در کل این کتاب حتی کلامی هم به یگان KG 200 اشاره نکرد. او در کتاب خود همچنان به دفاع از بسیاری از اهداف و اعمال حزب نازی پرداخت. تا به امروز هم بسیاری از مسائل مربوط به این یگان در پرده ای از اسرار قرار داشته و محل بحث بین مورخین و کارشناسان این امر می باشد.

ارتش ارواح آمریکایی

"ارتش ارواح" لقب یکی از یگان های ارتش آمریکا در جریان جنگ دوم بود که وظیقه آنها فریب دادن نیروهای دشمن بود. این یگان که به صورت رسمی "مرکز بیست و سوم نیروهای ویژه" شناخته می شد در واقع شاهد حضور گروهی هنرمند، کارمند شرکت های تبلیغاتی و حتی بازیگران بود. مقامات ارتشی از آنها خواسته بودند که با استفاده از توانایی های خود، زندگی غیر نظامی آلمان ها را گیج کنند.


آرم یگان ارواح

این یگان در انگلستان مستقر شده و فعالیت خود را آغاز کرد. بخش از این یگان مشغول ساخت ماکت های تانک و خودروهای زرهی شدند و در نقاط مختلف در تعداد بالا مستقر کردند. پروازهای شناسایی آلمان ها در بسیاری از موارد از یگان های تقلبی عکس برداری کرده و فرماندهان آلمانی تصور می کردند که این تانک ها حقیقی هستند.


تانکهای قلابی آمریکایی ها

بخشی از این یگان کدهای مورس جعلی را پخش می کردند و باعث می شدند تا یگان های شنود آلمانی در دریافت پیام های اصلی دچار مشکل شوند. برخی از افراد این یگان که دارای استعداد نقاشی بودند بر روی تانک ها و خودروهای زرهی علائم سایر لشکرهای آمریکایی را طراحی می کردند و آلمان ها در تعیین موقعیت یگان های آمریکایی دچار مشکل شده بودند.

بخشی از این یگان که در امور صدابرداری حرفه ای بودند صدای انواع زره پوش ها را ضبط کرده و با استفاده از بلندگوهای پر قدرت در نزدیکی خطوط آلمانها پخش می کردند. این یگان با موفقیت توانست آلمان ها را متقاعد کند که حمله اصلی متفقین در 1944 میلادی در دره نرماندی و بلکه در بندر کاله فرانسه رخ می دهد و زمانی آلمان ها متوجه شدند که این تنها یک حقه بوده است که بسیار دیر شده بود.

ارکستر سرخ

"ارکستر سرخ" نام شبکه ای از جاسوسان اتحاد شوروی در خاک اروپا بود که در جریان جنگ دوم جهانی بر علیه آلمان فعالیت می کرد. "Leopold Trepper " یک کمونیست از خانواده ای یهودی بود که در لهستان متولد شد.

وی در ابتدا مبارزه خود را برای مهاجرت دادن یهودیان به فلسطین در دهه 1920 میلادی آغاز کرد و سپس به فرانسه عزیمت کرد. در آنجا و با توجه به نفوذ جریان های کمونیستی وی توانست جمعی از طرفداران مرام کمونیسم را جمع آوری کرده و به زودی این حلقه در کشورهایی مثل بلژیک و سوئیس و حتی خود آلمان نیز گسترش پیدا کرد.با شروع جنگ دوم جهانی این حلقه سیاسی تبدیل به یک نیروی جاسوسی شد و فعالیت بر ضد آلمان را آغاز کرد.

نفوذ به دفاتر ارتش آلمان در مناطق اشغالی، اطلاع یافتن از تحرکات نیروهای آلمانی خصوصا به سمت جبهه روسیه و شنود ارتباطات مقامات آلمانی از جمله اعمال این گروه بود.


Leopold Trepper ، بناینگذار ارکستر سرخ

سرویس ضد جاسوسی آلمان لقب "ارکستر سرخ" را به این گروه داد. حلقه جاسوسی این گروه در سوئیس حتی موفق شد که زمان دقیق حمله آلمان به شوروی سابق را نیز کشف و مخابره کند.

با این حال در سال 1942 تعداد زیادی از اعضای ارکستر سرخ در بلژیک توسط آلمان ها شناسایی و بازداشت شده و اکثرا نیز اعدام شدند. "Leopold Trepper " خود در پاریس بازداشت شد. در زمان بازداشت آلمان ها سعی کردند تا وی را وادار به همکاری کنند و او به نظر شروع به همکاری و فرستادن اطلاعات غلط به روسیه کرد.

تا به امروز این بخش از زندگی وی مورد جدل مورخین است زیرا برخی معتقد هستند که وی در این مدت موجب لو رفتن چندین تن از رهبران مقاومت فرانسه شد و برخی نیز اعتقاد دارند که از همان ابتدا با فرستادن پیامی مسکو را از به دام افتادن خود مطلع کرده بود.

وی توانست از دست گشتاپو فرار کرده و در نهایت در زمان آزاد سازی پاریس در کنار مقاومت فرانسه در صحنه حاضر شد. اما دیگر ارکستر سرخ نتوانست آنچنان که باید در سالهای پایانی جنگ فعال باشد. پس از پایان جنگ وی به شوروی بازگشت ولی به جای استقبال به عنوان یک قهرمان وی به زندان افتاد. او در نهایت به دلایل نامعلومی از اعدام جان به در برد و در تمامی مدت نیز بر وفاداری خود بر شوروی تاکید داشت.

در سال 1955 وی از زندان آزاد شده و به کنار خانواده اش در لهستان بازگشت. وی در سال 1974 به اسراییل مهاجرت کرده و در سال 1982 در شهر قدس درگذشت. در مراسم تشیع جنازه او شخص "آریل شارون" وزیر دفاع وقت و جلاد مشهور صهیونیست نیز شرکت داشت. وی کتابی به عنوان "بازی بزرگ" را نیز به رشته تحریر درآورد.

مردان قورباغه ای ایتالیا

ناوتیپ دهم نیروی دریایی ایتالیا " Decima Flottiglia MAS" در زمان جنگ دوم جهانی شامل نیروهای ویژه غواصی بود که با استفاده از اژدرهای سرنشین دار به شناورهای دشمن در بندرها حمله می کردند. با اعلام جنگ ایتالیا به انگلستان کاملا مشخص بود که دو طرف بر سر کنترل دریای مدیترانه درگیر خواهند شد.

البته با آغاز درگیری ها مشخص شد که یگان های سطحی نیروی دریایی ایتالیا عملا در حد انگلیسی ها نیستند و بایستی به گونه ای غیر متعارف با آنها مبارزه کنند.


آرم یگان Decima Flottiglia MAS

اعضای ناو تیپ دهم نیروی دریایی ایتالیا و اژدرهای سرنشین دار آنها راه ایتالیایی ها برای این کار بود. این نیروهای معمولا از درون زیردریایی های ایتالیایی سوار بر اژدرهای خود شده و به سمت اهداف می رفتند و در نهایت در فاصله مناسب از آنها جدا می شدند.

در طول سالهای 1940 تا 1943 میلادی چیزی در حدود 35 فروند از کشتی های جنگی و یا تجاری متفقین توسط این واحد ایتالیایی عمدتا در دریای مدیترانه هدف قرار گرفته و یا غرق شده و یا شدیدا آسیب دید. البته در تعدادی از عملیات ها نیز این یگان ها شناسایی شده و توسط انگلیسی ها کشته و یا اسیر شدند.


یک نمونه از اژدرهای سرنشین دار این یگان

پس از تسلیم ایتالیا در سال 1943 بخش هایی از این یگان که در مناطق شمال ایتالیا که همچنان در اشغال آلمان ها بود قرار داشتند به مبارزه بر علیه متفقین و بیشتر به شکل سربازان زمینی ادامه دادند.

این یگان در چندین مورد با همکاری یگان های اس اس به اعدام پارتیزانهای ایتالیایی و همچنین مردم مخالف اشغال گری دست زدند. در جریان نبرد در انزیو در ایتالیا نیز واحدهایی از این یگان در کنار آلمانی ها با متفقین به نبرد پرداختند. در 26 آوریل سال 1945 میلادی نهایتا انحلال این یگان اعلام شد.

واحد 731 ارتش ژاپن

اما آخرین یگانی که به آن خواهیم پرداخت نامی است که برای بسیاری از دوستداران تاریخ جنگ جهانی دوم برابر با وحشیانه ترین جنایات بر علیه بشریت است. یگان 731 ارتش امپراطوری ژاپن واحدی بود که مسئولیت آزمایش، تحقیق و توسعه سلاح های شیمیایی و بیولوژیک را بر عهده داشت.

از سال 1932 این یگان با عنوان بخش پیشگیری از بیماری های واگیردار در ارتش ژاپن آغاز به کار کرد و با گسترش ارتش این کشور و تصمیم سران توکیو برای گسترش قلمرو خود این یگان نیز تحقیقات خود بر روی سلاح های میکروبی و شیمیایی را آغاز کرد.

بسیاری از اسیران جنگی ژاپنی ها خصوصا اتباع کشور چین توسط این یگان مورد آزمایش قرار گرفتند. این زندانی ها مورد تزریق ویروسهای گوناگون قرار گرفته و سپس واکسن های آزمایشی نیز به آنها تزریق می شد. مردم عادی مناطق تحت کنترل ژاپن نیز از جمله موارد آزمایش توسط این یگان بودند. حتی نوزادان چند روزه نیز توسط یگان 731 مورد آزمایش قرار گرفتند.


ژنرال  Shirō Ishii فرمانده یگان 731

در موارد بسیاری قربانیان این یگان به صورت زنده تحت اعمال جراحی قرار گرفته و اعضای داخلی بدن آنها برای آزمایش خارج می شد. بر اساس اسناد غیر قابل انکار حتی نوزادان تازه متولد شده نیز تحت این آزمایش ها قرار می گرفتند. حتی بسیاری از زندانیان در بند این یگان به عنوان هدف برای انواع جدید نارنجک ها و یا سلاح های آتش زا استفاده شدند.

اما نکته بسیار جالب و تاسف بار در مورد این یگان سرنوشت و نحوه برخورد آمریکایی ها با این یگان است. بعد از شکست ژاپن و ورود نیروهای آمریکایی به این کشور، آنها در مقابل دریافت نتایج آزمایشات این گروه به آنان مصونیت اعطاء کرده و بسیاری از آنها تا سالهای به راحتی و بدون نگرانی به زندگی خود پرداختند. نتایج تحقیقات این گروه به نوعی پایه گذار بخشی از برنامه سلاح های میکروبی وشیمیایی آمریکا بود.