عاقد دوباره گفت: «وکیلم؟…» پدر نبود! ...عکس پدر، مقابل آیینه، شمعدان ...آن روز دور سفره، جز چشمِ تر نبود ...عاقد دوباره گفت: وکیلم؟… دلش شکست
عاقد دوباره گفت: «وکیلم؟…» پدر نبود! ...عکس پدر، مقابل آیینه، شمعدان ...آن روز دور سفره، جز چشمِ تر نبود ...عاقد دوباره گفت: وکیلم؟… دلش شکست