کد خبر 320073
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۴:۵۴

به نظر می رسد در تمام این سال‌ها حضور مدیران فهیم و مقتدر که دغدغه سینما و منافع کشور را توامان داشته باشند، در این عرصه کمرنگ بوده است.

گروه فرهنگی مشرق - نصرالله پژمان فر، رییس کارگروه هنر و رسانه کمیسیون فرهنگی مجلس در یادداشت خود مواردی را درباره مدیریت این روزهای سینمای ایران و نحوه ورود مجلس به برخی اتفاقات فرهنگی مطرح کرد.
 
متن این یادداشت به شرح زیر است:
 
این روزها اظهارنظرهای زیادی درباره سینما، جشنواره سال گذشته و شکل ورود مجلس(کمیسیون فرهنگی) به این موارد از سوی افراد حقیقی و حقوقی مطرح می‌شود. فارغ از اینکه مجلس به جهت وظیفه ای که دارد به مسایل ورود می‌کند اما همه این موارد نشان دهنده یک نکته مهم در عرصه مدیریت سینمایی کشور است.
 
شاید مثال توقیف اخیر یک تئاتر در تالار وحدت به جهت متاخر بودن آن اینجا راهگشا باشد؛ تئاتری که بعد از چند اجرا توسط قوه قضاییه توقیف و دوباره اجرای آن از سر گرفته شد. جدا از محتوای این نمایش و ایراداتی که به آن وارد بود و وزیر ارشاد هم درباره آن سخن گفت شکل توقیف و از سر گیری این نمایش جای تامل داشت. اینکه یک نمایش بعد از مدتی که روی صحنه است توسط قوه قضاییه توقیف می شود و بازیگران آن که یکی‌شان از پیشکسوتان محترم عرصه بازیگری است به دادسرا می‌‌روند بعد دوباره اجرای آن از سر گرفته می شود، نشان از عدم انجام وظیفه توسط دستگاههای مربوط در تئاتر است به شکلی که یک نهاد دیگر مجبور به ورود می شود و این همه هزینه به نظام، تئاتر و هنر کشور تحمیل می شود.
 
در سینما هم این اتفاق فراوان رخ داده و متاسفانه در حال رخ دادن است. شاید یکی از علل این باشد که هنوز شکل نظارت در سینمای ایران که طبعا متولی آن سازمان سینمایی است با واقعیت امروز ما منطبق نشده است. نظارتی که هم بدور از سلیقه صرف باشد و هم ضامن منافع و مصالح عمومی گردد. مانند کشورهای صاحب سینما که بدون کمترین هزینه این نظارت انجام می شود بطوریکه مخاطب حتی نامی هم از آن نمی شنود اما خط قرمزها که همان منافع کشور است به تمام و کمال اجرا می شود. در ایران با این حالی که همان ممیزی هم درست اجرا نمی‌شود هزینه های فراوانی را برای ما به همراه داشته که به نظر نگارنده علت آن حلقه مفقوده ای است که مشکل سینمای ما چه این دوره و چه دوره قبل است.
 
به نظر می رسد که در تمام این سالها اگرچه نیت‌های خیر کم نداشته ایم اما حضور مدیران فهیم و مقتدر که دغدغه سینما و منافع کشور را توامان داشته باشد در این عرصه کمرنگ بوده است. مدیرانی که در عین احترام به شخصیت هنرمند مرعوب نام ها نباشند و منافع مردم را اصل بدانند و از پیچیدگی های مدیریت فرهنگی آگاه باشد. چنین مدیرانی می توانند با تشکیل یک ساختار کارآمد، سینما را به جایگاه اصلی خود چه در فرم و چه محتوا باز گردانند. با این ساختار درست است که حتی اندک فیلم هایی که این روزها مورد اعتراض دلسوزان انقلاب قرار می گیرند نیز در پازلی قرار می‌گیرند که به تقویت بنیه های نظام و کشور کمک خواهند کرد.
 
رییس فعلی سازمان سینمایی در کتابی که درباره فرهنگ و سینما در فرانسه تالیف کرده به این موارد اشاره کرده و از تلاش مدیران فرهنگی فرانسه برای حفظ فرهنگ خود در مقابل فرهنگ مهاجم و البته روپا نگه داشتن سینمای ملی موارد جالبی را نقل کرده است. در این کتاب کاملا مشخص است در جایی مثل فرانسه که مهد روشنفکری است هم سینما برای سینما معنا ندارد و همه اینها در جهت حفظ و اشاعه فرهنگ خودی و منافع عمومی بوده است.
 
با این حال این موارد تنها در کتاب ها و در سخنرانی های مدیران سینمایی ما باقی مانده است به طوری که هیچ یک از مدیران در این دوره و دوره گذشته نمی توانند مدعی باشند که تغییر محسوسی را در قرار دادن سینمای ایران در ریل اصلی خود که همانا انطباق با منافع و مصالح عمومی بوده انجام داده اند. اینکه سینماگر مصلح عمومی نیست یا اینکه نباید همه چیز را از سینما درخواست کرد یا اینکه سینما تنها انعکاس دهنده واقعیات جامعه است و عدم تبیین این نکته اساسی که بالاخره خط قرمز آنها در محتوای فیلم ها دقیقا کجاست نمونه هایی از این خلا بزرگ در سینمای ایران است.
 
البته رسیدن به این مرحله حتما دشوار و زمان بر است اما برخی اظهارات در این باره نشان دهنده این است که برخی مدیران به این موارد اعتقادی ندارند و یا حداقل به آن بی توجه هستند به شکلی که اعتراض به ساخت فیلم هایی که تطهیر کننده فتنه 88 (بعنوان یک اتفاق بسیار مهم در تاریخ انقلاب) است با پاسخ های عجیب مواجه می شود. یعنی مدیر سینمایی نه تنها با ساخت این فیلم ها که در تضاد عینی با منافع کشور هستند مشکلی ندارند بلکه از سعه صدر کارگردان یکی از این فیلم ها که در جشنواره جایزه ای را دریافت نکرده تشکر می کند و قول اکران آن را می‌دهد. یا همین مدیران گویی با تولید فیلم هایی که حتی با استراتژی اعلام شده دولت یعنی امید هم ناسازگاری کامل دارد مشکلی ندارند و اینجاست که مخاطب گمان می کند منافع یک فیلمساز برای مدیر سینمایی ما از منافع عمومی مهمتر است. یعنی مدیر سینمایی ما به جای اینکه با یک جلسه یا یک ارجاع ساده سوالات احتمالی یک فیلمساز درباره حوادث 88 را پاسخ دهد و شبهات او را برطرف کند تا منجر به ساخت یک فیلم غیر منصفانه در این مورد نشود رسالت خود را در حمایت تام و تمام از محصول تولید شده او می داند و یک بار هم این سوال را از خود نمی پرسد که آیا اتفاق مشابه در همان کشوری که خود را مهد روشنفکری می داند رخ داده یا خیر.
 
این بی توجهی به نظارت و سازو کار آن در کنار مباحث مهم دیگری مثل چگونگی حضور بین المللی سینمای ایران، اصلاح سازو کار های تولید، نسبت دولت با سینما، آسیب شناسی جشنواره های داخلی بعلاوه نحوه تطابق محصولات سینمایی با مسایل مردم و ... می تواند هر روز برای ما هزینه ساز و فرصت سوز باشد و ما را از موهبت های هنر فراگیری مانند سینما محروم سازد.
منبع: فارس