نامگذاری آذربایجان برای منطقه آران، خالی از نظر عثمانی‌ها و اندیشه‌های پان‌ترکیستی نبود و شیخ محمد خیابانی در مقابله با این جریان آزادیستان را مطرح کرد. در واقع اقدام او واکنشی به ادعاهای این گروه و تلاش برای تشکیل جمهوری آذربایجان بود.

گروه تاریخ مشرق- شیخ محمد خیابانی عالم مجاهد تبریزی از مهم‌ترین روحانیون مبارزان تاریخ معاصر ایران است. موسس حزب دموکرات، روزنامه تجدد و آزادیستان. درباره چند و چون حرکت و قیام شیخ محمد خیابانی و تحلیلی برخی شبهات پیرامون اقدامات و شخصیت او به گفتگو با رحیم نیکبخت، آذربایجان شناس و پژوهشگر تاریخ پرداخته‌ایم که از نظر می‌گذرانید:

* اندیشه شیخ محمد خیابانی در چه فضایی شکل گرفت و  نسبت او با روحانیت مبارز چیست؟
شیخ محمد خیابانی تحصیلات علوم دینیه داشت و در خانواده‌ای روحانی رشد و نمو کرد. با خانواده مهمی از روحانیت تاثیرگذار تبریز یعنی خامنه‌ای‌ها هم وصلت کرد و شاید جالب باشد که بدانید، شیخ محمد شوهر عمه مقام معظم رهبری است. با توجه به مسائلی که همیشه در تبریز و آذربایجان از زمان صفویه و به ویژه در مابعدقاجاریه مطرح بوده، علمای ظلم‌ستیز و حاضر در صحنه همیشه در این منطقه حضور داشتند. البته می‌توانیم علما را به دو دسته تقسیم کنیم: گروهی بودند که خط‌قرمزشان به خطر افتادن اسلام و دین بود و تنها در این صورت وارد صحنه و مسائل می‌شدند اما گروهی مانند امثال شیخ محمد خیابانی قدری فعال‌تر در این عرصه ها حضور داشتند. حضور شیخ محمد خیابانی در مجلس شورای ملی به عنوان وکیل آذربایجان، نشانگر آن است که یک روحانی آگاه به زمانه خودش بود. بعد از مداخلات بیگانه و مباحثی مانند التیماتوم سخنرانی کرد و موضع محکمی گرفت و یک حرکت ضدبیگانه را در تهران آغاز کرد. شیخ محمد خیابانی در چنین جایگاهی قرار داشت. از ائمه جماعات تبریز بود و تحصیلات علوم دینیه داشت. او سعی می کرد که در سطح ملی، آگاهی گسترده‌ای درباره مسائل کلان و ملی ایجاد کند که رگه های این تلاش را به‌خوبی می‌توانیم در مطالب روزنامه تجدد او مشاهده کنیم.



* شیخ محمد خیابانی چگونه با اندیشه‌های جدید آشنا شد؟ آیا تجددخواهی و تاسیس حزب دموکرات، از نشانه‌های غربگرایی در اندیشه و عمل او نیست؟
خانواده شیخ محمد خیابانی از یک طرف خانواده‌ای علمائی بود و از یک طرف هم در تجارت دستی داشتند و در قفقاز و عثمانی تجارت می‌کردند. این رفت و آمدها باعث شده بود که برخی از مباحث و دیدگاه های جدید در فضای عمومی تبریز و از جمله فعالیت‌های شیخ محمد خیابانی موثر واقع شود. در این میان، دموکرات‌ها جمعی بودند که تحت تاثیر این عقاید جدید قرار داشتند و با این اندیشه می‌خواستند با استبداد مقابله کنند.

* پس یعنی دموکراتها پیش از نهضت خیابانی و تاسیس حزب وجود داشتند.
بعد از جنگ‌های ایران و روس سرخوردگی بزرگی از این شکست‌ها ایجاد شده بود و هرکس به دنبال چرایی شکست از روس‌ها می‌گشت که طی آن بخش‌های مهمی از کشور و مردم‌مان در سیطره بیگانه قرار گرفتند. بحث دموکرات‌ها بیشتر مربوط به زمان مشروطیت می‌شود. اگر بخواهیم جریانات این دوره را بررسی کنیم یک جریان سوسیال دموکرات وجود داشت که از ناحیه قفقاز متاثر بودند و در حرکات سوسیالیستی که بعدا در روسیه رخ داد حضور داشتند. این‌ها خواستار حرکت‌های انقلابی خشن و بدون ملاحظه بودند. بخشی از لطماتی که به انقلاب مشروطه وارد شد و آن را به انحراف کشاند از جانب همین سوسیال دموکرات‌ها بود که از قفقاز آمده بودند و بدون ملاحظه شرایط ایران می‌خواستند با اقدامات قهرآمیز و انقلابی انقلاب مشروطه را به پیروزی برسانند. اما امثال شیخ محمد خیابانی با حرکت‌های قهرآمیز به این شکل توافق چندانی نداشتند و حتی اگر حرکت‌هایی می‌کند و آزادیستان را ایجاد می‌کند، توجه عمده‌اش به تنویر افکار عمومی و روشن کردن اذهان مردم با سخنرانی‌های زیادی که خودش در تبریز بیان می‌کرد و در روزنامه تجدد هم منتشر می‌شد بود. شیخ محمد خیابانی به کار فرهنگی و آگاهی‌بحشی در جامعه اعتقاد داشت که تنها در صورت وجود این آگاهی می‌توان اهداف مورد نظر خود را مستقر کرد. او معتقد بود که ایران را باید ایرانی اداره کند، در زمانی که در میان رجال وابسته به شوروی یا انگلیس سخت بود که رجال ایران‌دوست را در هیات حاکمه مشاهده کرد بنابراین تلاش و حرکت او بیشتر به این سمت سوق پیدا می‌کرد که با آگاهی‌سازی و تنویر افکار عمومی پایه‌های دموکراسی را مستحکم کند.

* پس شبهه غرب‌گرایی درباره شیخ محمد را شما قبول ندارید؟
دیدگاه‌های شیخ محمد خیابانی و گفتارهایی که از او باقی مانده نشان می‌دهد که به هویت ملی و همبستگی و انسجام اسلامی تاکید دارد. ذاتا یک روحانی نمی‌تواند غرب‌گرا باشد. یعنی روحانیت با اصول غربی مانند سکولاریسم متضاد است. ممکن است در بین کسانی که همراه او بودند و در قیام هم شرکت داشتند عناصر غرب‌گرا هم حضور داشته باشند ولی خود او را نمی‌توانیم به غرب‌گرایی و سکولاریسم وصف کنیم.

* درباره ادعاهایی مثل تجزیه‌طلب بودن شیخ محمد خیابانی و اینکه اساسا تشکیل «آزادیستان» از سوی او برنامه‌ای برای ایجاد یک واحد مستقل و تجزیه آذربایجان از کشور بوده چه نظری دارید؟
ما باید شرایط آن زمان را خوب درک کنیم. در چنان شرایطی، همزمان سوسیال دموکرات‌های محمد امین رسول‌زاده در حرکتی جعل تاریخ کردند و نام تاریخی آذربایجان را که از قدیم برای آن منطقه از خاک ایران گذاشته شده بود، رندانه و با اهداف کاملا سیاسی بر قسمت دیگری گذاشتند که هیچ‌گاه این نام را نداشت. هرچند از لحاظ فرهنگی، قفقاز جنوبی و آران در قلمرو فرهنگ و هویت ایرانی و آذربایجان است اما این نام‌گذاری، عملی جعلی و یک طراحی برای اهداف سیاسی بود. به همین مناسبت، شیخ محمد خیابانی در واکنش به این نام‌گذاری، نام آذربایجان را آزادیستان گذاشت تا این تبلیغات رسول‌زاده و دارودسته اش را خنثی کند. ضمن اینکه شیخ محمد خیابانی یک عنصر ملی‌گرا و وطن دوست بود. در این رابطه مثلا به سختی در برابر عثمانی‌ها موضع‌گیری کرد و با تبلیغات پان‌ترکیستی که در تبریز رواج یافته بود مقابله کرد. نامگذاری آذربایجان برای منطقه آران، خالی از نظر عثمانی‌ها و اندیشه‌های پان‌ترکیستی نبود و شیخ محمد خیابانی در مقابله با این جریان آزادیستان را مطرح کرد. در واقع اقدام او واکنشی به ادعاهای این گروه و تلاش برای تشکیل جمهوری آذربایجان بود. زبان روزنامه تجدد شیخ محمد خیابانی فارسی بود و او بر ملیت تاکید بسیاری داشت.





* آیا حزب دموکرات خیابانی با فرقه دموکرات پیشه‌وری که بعدها اقدامات ضدملی انجام دادند نسبتی دارد یا آن‌ها صرفا از نام خیابانی و نهضت او بهره‌برداری می‌کردند؟
هیچ نسبتی ندارد. تشکیلات خیابانی برخاسته از جامعه تبریز بود ولی فرقه پیشه‌وری با دستور استالین و برای شرایط خاصی ایجاد شد. نحوه رفتار و عملکرد فرقه دموکرات پیشه‌وری با حزب دموکرات خیابانی، زمین تا آسمان متفاوت است. شیوه‌هایی که محمد خیابانی اتخاذ می‌کرد شیوه هایی مردمی و انسانی بود اما فرقه دموکرات چون باید اهداف خاصی را محقق می‌کرد، قتل‌عام‌های زیادی را انجام داد و با سبوعیت جنایت‌های زیادی را در آذربایجان مرتکب شد. البته فرقه دموکرات پیشه‌وری، با سوء‌استفاده از موقعیت و خوش‌نامی شیخ محمد خیابانی انجام شد.

* سرنوشت شیخ محمد خیابانی و قیامش چه شد؟
در دوره بحث ما، شخصیت‌هایی مثل میرزا کوچک‌خان جنگلی، رئیس‌علی دلواری، محمدتقی خان پسیان و خود شیخ محمد خیابانی یا آیت الله لاری، در عرصه کشور برای  احیای هویت ایرانی و حفظ ایران در برابر توطئه‌های بیگانگان را فعالیت می‌کردند. مثلا آیت‌الله لاری اولین حکومت اسلامی را در منطقه خود اجرا کرد یا میرزا کوچک‌خان جنگلی تلاش کرد که آرمان‌های عدالت خواهانه‌ای که از جمله در انقلاب مشروطه مطرح شده بود ولی مغفول مانده بود را محقق کند. شیخ محمد خیابانی بسیار تلاش کرد که با میرزا کوچک‌خان جنگلی مرتبط شود که متاسفانه محقق نشد. خواست همه این‌ها حفظ استقلال ایران بود و هر کدام مسوولیت این امر را به دوش خود احساس می‌کرد. قیام و مقاومت شیخ محمد خیابانی 6 ماه طول کشید. شیوه اقدام او عمدتا کار فرهنگی و آگاهی‌بخشی بود. اگر بخواهیم مقایسه کنیم، امام‌خمینی هم در جریان نهضت خود با اقدامات مسلحانه و پیشروی با ترور موافق نبود. در هر صورت، سرانجام مخبرالسلطنه هدایت پس از آمدن به تبریز، با دسیسه نهضت را سرکوب کرد و شیخ محمد خیابانی در منزل خود توسط قزاق‌ها به قتل رسید و نهضت هم سرکوب شد.