با نظریه پرداز آمریکایی و مهمان همیشگی رسانه ملی چقدر آشنا هستید؟ منتقد سرسخت سیاست های آمریکا چه مواضعی نسبت به جمهوری اسلامی ایران دارد؟ چرا یک متفکر ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی در درون آمریکا با کوچکترین مانعی از سوی لابی یهودی مواجه نشده است؟ برای آشنایی با ابعاد مختلف شخصیت نوام چامسکی با گزارش ویژه مشرق همراه شوید.

گروه گزارش ویژه مشرق؛ نوام (نُعام) چامسکی در فضای آکادمیک بیش از هر عنوان دیگری، متخصص و صاحب نظر در زمینه زبانشناسی است. وی دارای درجه دکتری در رشته زبانشناسی از دانشگاه پنسیلوانیا و از نظریه پردازان مهم در این رشته است. اما چامسکی به جز تخصص در حوزه زبانشناسی، طی سال ها به یکی از صاحبنظران و منتقدان فعال سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده است. منتقدی که تندترین انتقادات را به سیاست های آمریکا دارد، در برابر یهودیان و اسرائیل سکوتی همراه با تایید داشته و در مورد ایران نیز متاسفانه پیرو سیاست های خصمانه دولت ایالات متحده بوده است.

چامسکی در خانواده ای یهودی الاصل متولد شد

اما خود را آتئیست (بی خدا) می داند

آورام نوام چامسکی در سال 1928 و همزمان با شروع بحران مالی آمریکا در خانواده ای یهودی به دنیا آمد اما بعدها آتئیست (بی خدا یا کافر) شد. پدر و مادر وی از یهودیان مهاجر روسی به آمریکا بودند و پدرش استاد زبان عبری در آموزشکده گراتز بود.

چامسکی فعالیت و نظریه پردازی در سیاست را از 10 سالگی و با انتشار یک روزنامه دانش آموزی با محوریت فاشیسم و جنگ داخلی اسپانیا، آغاز کرد.

همزمان با جنگ جهانی دوم، چامسکی وارد دانشگاه پنسیلوانیا شد و به بررسی تاثیر زبانشناسی بر جامعه پرداخت و بدین ترتیب مقدمات ورود وی به عرصه جامعه شناسی نیز فراهم شد.


ارتباط با گروه های صهیونیستی و سکونت در سرزمین های اشغالی

چامسکی در سال 1949 با کارول شاتز ازدواج کرد که حاصل آن سه فرزند بود. چامسکی و همسرش در فاصله زمانی بین اتمام دوره ارشدی و آغاز دوره دکتری، در یک دهکده اشتراکی موسوم به کیبوتص در فلسطین اشغالی اقامت داشتند.

چامسکی در خانواده ای یهودی و با فرهنگ یهودیان رشد یافت. پدر و مادر وی جزو یهودیان اوکراین و بلاروس امروزی بودند که به دست آلمان نازی اخراج شدند و به مناطق تحت تسلط صهیونیست ها پیش از اعلام تشکیل دولت یهودی در فلسطین اشغالی و سپس به آمریکا مهاجرت کردند.

در دهه 1940 میلادی چامسکی به گروه های فعال صهیونیستی پیوست. گروه هایی که اکنون از آن ها با عنوان گروه های ضد صهیونیستی یاد می شود. چرا که این شاخه از یهودیان اسرائیل، مخالف تشکیل دولت یهودی بودند و گرایشی سوسیالیستی داشتند. شاخه یاد شده که چامسکی در آن نقش یک رهبر را ایفا می کرد به تشکیل دولت سوسیالیست فلسطین با همکاری اعراب و یهودیان و زندگی در کنار یکدیگر معتقد بودند.

به عبارت دیگر، گروه های مورد نظر که چامسکی در آن فعالیت می کرد، به بنیان های اعتقادی یهود مبنی بر سرزمین موعود و دولت بزرگ یهودی وفادار بودند اما مدل مورد نظر آن ها بگونه ای بود که فلسطینیان نیز زیر پرچم این دولت زندگی می کردند و اعتقادی به اخراج آن ها به شکل امروزی صهیونیست ها نداشتند. به همین دلیل وی به یکی از منتقدان اسرائیل تبدیل شد اما برخلاف آنچه انتظار می رفت مورد هجمه صهیونیسم و لابی آن قرار نگرفت.

البته چامسکی در جایی دیگر در خصوص تشکیل دولت یهودی اینگونه ابراز نظر می کند: "من در دهه 40 یکی از رهبران جوان در گروههای صهیونیستی بودم که خواهان تشکیل دولت دو ملتی در سرزمین فلسطین بودیم، اما پس از اعلام رسمی تشکیل دولت یهودی احساس کردم که این دولت باید از تمام حقوق کشورها و دولت های دیگر برخوردار باشد؛ نه کمتر و نه بیشتر."

مسئولان دانشگاه بیرزیت اسرائیل در رام الله

از سخنرانی چامسکی ممانعت کردند

تنها موردی برخورد اسرائیل با چامسکی، جلوگیری از سخنرانی وی در دانشگاه "بیرزیت" در رام الله بود. چامسکی که برای سخنرانی به این دانشگاه اسرائیلی در سرزمین های اشغالی دعوت شده بود، پس از حضور در این دانشگاه، با ممانعت مسئولان دانشگاه برای سخنرانی مواجه شد. مسئولان علت لغو این سخنرانی را نگرانی های امنیتی اعلام کرده بودند. آن ها معتقد بودند سخنان چالشی و انتقادات چامسکی می تواند موجب تشنج در دانشگاه شود.


آثار و نظریات چامسکی

چامسکی در پاسخ به سوالات بسیاری که درباره آتئیست (کافر) شدنش از وی پرسیده شده می گوید:

لقبی که در اینجا به من داده می شود "آتئیست سکولار" است، اما من خودم را نمی توانم به صراحت "آتئیست" بخوانم، چرا که بطور کامل و دقیق مشخص نیست که چه چیزی را از من خواسته اند تا انکار کنم. من به شخصه معنای "آتئیست" را نمی دانم و وقتی از من در مورد آتئیست بودنم سوال می شود باید ابتدا بپرسم معنای "آتئیست" چیست؟

چامسکی در جایی دیگر و صراحتا با زیر سوال بردن وجود باری تعالی و در پاسخ به سوالی دیگر در این زمینه می گوید: آن چیزی که می گویند من به آن اعتقاد ندارم چیست؟! تا زمانی که پاسخ این سوال مشخص نشود، سوال در مورد آتئیست بودن من بی معناست. نمی دانم چطور می شود فردی را که نمی داند به چه چیزی باید اعتقاد داشته باشد یا چه چیزی را انکار کند، بی خدا نامید...!

چامسکی: "آن چیزی که می گویند من به آن اعتقاد ندارم چیست؟!"

درست است که چامسکی در زمینه های مختلف زبانشناسی، سیاسی و اجتماعی صاحب نظر و متفکری برجسته است اما علم و دانش و احاط چامسکی وی را به سمت تعالی معنوی نه تنها سوق نداده، بلکه به نوعی یأس و پوچی فلسفی نسبت به خلقت و آفرینش رسانده است و این سرگشتگی را در بسیاری از نظریات وی می توان دید.

چامسکی به آموزه های مسیحیت و بخش هایی از انجیل نیز انتقاداتی دارد اما از سوی دیگر، خود را فردی ضد مذهبی نیز نمی داند.

نوام چامسکی از جمله مخالفان سیاست های جنگ طلبانه آمریکا بوده و هست و جوایز صلح بسیاری نیز از آن خود کرده است. هم در حوزه آکادمیک و هم در زمینه فرهنگ عامه، وی طی دهه های گذشته اعتبار بسیاری به عنوان یک متفکر و صاحب نظر کسب کرده است.

از جمله انتقادات جدی چامسکی، اعتراض به جنگ های ویتنام، افغانستان و عراق بوده است. وی از جمله حامیان نظریه آنارشیسم - هرج و مرج طلبی سیاسی - بوده که البته آن را با گرایش به نقش اتحادیه های کارگری در اداره جامعه به آنارکو - سندیکالیسم - نظام سیاسی بدون دولت مرکزی مقتدر و با محوریت اتحادیه های کارگری - تلفیق کرده است.


چامسکی بیش از یکصد و نود کتاب در رشته های زبانشناسی، جامعه شناسی، سیاست، روابط بین الملل و ... تالیف، گردآوری و ترجمه کرده است. کتاب های این متفکر آمریکایی در بسیاری در کشورهای جهان به مرجع علمی دانشگاه ها و مراکز آموزشی و آکادمیک تبدیل شده است. در دانشگاه های معتبر ایران و در حوزه علوم انسانی نیز کتب چامسکی در رشته های مختلف به عنوان مرجع و جزء کتب درسی معرفی و تدرسی می شود.


چامسکی و هولوکاست

نوام چامسکی را باید بدون شک شخصیتی هوشمند و پیچیده دانست. مواضع و اظهارات چامسکی همواره بگونه ای بوده است که مورد استناد همه طرف ها و سلیقه ها اعم از سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ... بوده اما به خودی خود مؤید هیچ یک نیست و نظریات سیاسی اجتماعی وی بسیار هوشمندانه طراحی شده است.

چامسکی همواره منتقد سرسخت سیاست های دولت های مختلف ایالات متحده بوده و همواره در قامت یک منتقد در رسانه ها ظاهر شده است، اما هیچگاه انتقادات وی از حد مشخصی فراتر نرفته و مورد اعتراض و واکنش مقامات این کشور نبوده است. چامسکی که خود یهودی الاصل بوده و حتی در فلسطین اشغالی نیز سکونت داشته و عضو گروه های صهیونیستی بوده، در عین حال از منتقدان تشکیل دولت یهودی بوده است. مسئله هولوکاست نیز از جمله مواردی است که چامسکی در اظهار آن بر روی لبه تیغ راه رفته است.

این صاحبنظر حوزه های مختلف در مورد هولوکاست و کشتار یهودیان، بدون پرداختن به اصل واقعه هولوکاست که یهودیان تاکید و حساسیت بسیاری بر آن دارند، به طرز ماهرانه ای به حواشی و فضای کلی جنگ جهانی و پس از آن می پردازد.

یکی از زمینه های تخصص چامسکی تاریخ و بویژه تاریخ معاصر جهان است. این متفکر یهودی اما در خصوص هولوکاست 6 میلیون یهودی که یهودیان آن را از یکسو واقعیتی تاریخی می خوانند و از سوی دیگر اجازه هیچ گونه تحقیق و بررسی را نمی دهند، مبهم و محافظه کارانه سخن می گوید. وی در پاسخ به سوالی در مورد هولوکاست اینگونه پاسخ می دهد:

"من در آن زمان یک نوجوان بودم و در اجتماع یهودیان آمریکا زندگی می کردم. این مسئله هولوکاست تا مدت ها در میان یهودیان ساکن آمریکا مطرح نبود و حتی در میان یهودیان ساکن فلسطین نیز شناخته شده نبود. اما نکته مهم این است که در سال های 1943 و 1944 بدلیل وجود فضای جنگ، شرایط بسیار بد و فضای وحشت بر کل جهان حاکم بود. تا سال 1945 و با ورود به وزارت خارجه و شورای روابط خارجی آمریکا با مطالعات انجام شده از سال 1939 تا 1945 آشنا شدم که برای جهان پس از جنگ جهانی طراحی شده بود. در این مطالعات به طور کامل و با ذکر جزئیات آنچه که باید بعدا رخ دهد مطرح شده بود. قرار بر این بود که آمریکا قدرت مسلط جهانی شود و بریتانیا به حاشیه رانده شود...در سال 1942 کاملا مشخص بود که ژاپن در جنگ شکست خواهد خورد... و شما شاهد آنچه رخ داد بودید و هولوکاست نیز در پشت صحنه در جریان بوده است. می توان داستان وحشتناکی را که در جریان بود مشاهده کرد، اما ابعاد حقیقی آن قابل فهم نبود."


چامسکی در اینجا جمله ای را ذکر می کند که با اندکی تحلیل می توان به سرنخ های جالبی در مورد هولوکاست از منظر یک یهودی دست یافت:

" پس از پایان جنگ دیگر سوال و ابهامی در مورد واقعه باقی نماند و همه چیز روشن بود و بسیاری از یهودیان همچنان در اردوگاه های پناهجویان تا سال ها بعد از آن جان خود را از دست می دادند."

چامسکی در اینجا با ذکر اینکه یهودیان در اردوگاه های پناهجویان پس از جنگ جهانی نیز به دلایلی از جمله بیماری، گرسنگی و سرما جان خود را از دست می دادند، یکی از اصلی ترین ادعاهای یهودیان را که معتقدند 6 میلیون یهودی طی سال های 1944 و 1945 در اردوگاه های کار اجباری یا اتاق های گاز کشته شده اند، صراحتا تایید نمیکند. در واقع وی به گونه ای هوشمندانه هم کشته شدن تعداد زیادی یهودی را تایید می کند و هم هولوکاست مورد نظر صهیونیست ها را صراحتا تایید نمیکند تا در هیچ یک از دو جناح تایید کنندگان یا تکذیب کنندگان هولوکاست طبقه بندی نشود.

چامسکی یهودی در راستای نظریات نه چندان هم راستای خود، در مورد تشکیل دولت یهود و رژیم جعلی اسرائیل نیز اینگونه نظر می دهد و عجیب تر از همه این که چندان مورد هجمه صهیونیست های تندرو و لابی اسرائیل در آمریکا نبوده است:

تشکیل دولت یهودی پس از جنگ جهانی یک تراژدی بود. به نظر من تشکیل دولت یهودی اشتباه بسیار بدی بود و همراهان من در گروه های یهودی در آن زمان همگی از این رویداد به عنوان یک تراژدی یاد کردند. البته احساسی دو گانه بود. چرا که در عین حال امید داشتیم مسئله فلسطینیان و اجتماع یهودیان به ثبات برسد. اما این تصمیم تاسیس اسرائیل - اساسا اشتباه بود."

چامسکی در ذکر دلیل خود برای اشتباه خواندن تشکیل دولت یهودی، به کشورهای اسلامی نیز حمله می کند و با زیر سوال بردن ادیان الهی بر تشکیل حکومت لائیک تاکید می کند:

" من به این دلیل با تشکیل دولت یهودی مخالف بودم که معتقدم در یک دولت نباید برای بخشی از جمعیت آن برتری قائل شد. و به همین دلیل با اسلامی شدن دولت پاکستان نیز مخالف هستم. و همینطور با مسیحی شدن دولت آمریکا که در آن جمعیت به دو بخش مسیحی و غیر مسیحی تقسیم شوند."


چامسکی؛ منتقد مورد استناد در رسانه های جمهوری اسلامی

یکی از نکاتی که باید مورد توجه قرار گیرد، اعتماد و استناد "ویژه" رسانه های داخلی به اظهارات چامسکی بویژه مواضع انتقادی در برابر دولت آمریکاست. گرچه چامسکی منتقد همیشگی سیاست های آمریکا بوده و بعضا انتقادات تند و بی پرده ای بر ضد دولت داشته و اتفاقا آن را از تریبون های مشهور وابسته به سهامداران صهیونیست ابراز کرده است، اما تحت تاثیر و نفوذ لابی های ضد ایرانی در آمریکا، نگاه چندان دوستانه ای به ایران و ملت ایران نداشته است.


چامسکی نیز در مواضعی متاثر از لابی یهودی و مانند سیاستمداران و مقامات آمریکا ایران را مهمترین تهدید سیاست خارجی آمریکا و اصلی ترین بحران پیش روی دولت اوباما می داند.

وی با مستبد خواندن نظام جمهوری اسلامی، حکومت ایران را تهدیدی برای مردم خود نیز معرفی کرده است. وی تهدید ایران را تهدیدی رو به گسترش می داند چرا که معتقد است ایران در تلاش است تاثیر خود در منطقه را افزایش دهد و تصریح می کند در برنامه 5 ساله جاری این کشور نیز تبدیل شدن ایران به قدرت اول منطقه صراحتا ذکر شده است.

استناد بیش از حد رسانه های داخلی به نظریات چامسکی بدون شناخت کامل از نظریات و پیشینه وی


حمایت از نامه اکبر گنجی به دبیرکل سازمان ملل

نوام چامسکی یکی از امضاکنندگان نامه منافقانه اکبر گنجی به بان کی مون دبیر کل سازمان ملل در سال 2009 بود. اکبر گنجی، روزنامه نگار و نویسنده خارج نشین، در سال 2009 و پس از انتخابات ریاست جمهوری طی نامه ای به دبیرکل سازمان ملل، انتخابات و نظام سیاسی ایران را ناعادلانه، غیرآزاد و غیررقابتی خوانده بود.

چامسکی در تحصن ضد ایرانی در برابر سازمان ملل

گنجی در نامه خود با حمله به ارکان نظام جمهوری اسلامی، از رهبری تا قانون اساسی و قوای سه گانه، آن ها را دیکتاتوری و بدون اراده مردمی عنوان کرد. گنجی با وجود آگاهی از تعدد انتخابات در ایران پس از انقلاب، با ژستی خائنانه تمام سازوکارهای انتخابات در کشور را زیر سوال برده و همگی را تلویحا انتصابی و دست نشانده تعبیر کرد.

چامسکی و اکبر گنجی در جمع خوانندگان و عناصر ضد ایرانی در نیویورک

محتوای نامه گنجی به دبیرکل سازمان ملل سراسر اتهام و ایراد به قانون اساسی کشور، ولایت فقیه و رهبر انقلاب و عناد با کلیت نظام جمهوری اسلامی و نه انتقاد به بخش هایی از آن بود.

نوام چامسکی از جمله حامیان اعتراضات ساختارشکنانه و خارج از چارچوب قانون پس از انتخابات سال 88 بود. پس از خود اکبر گنجی و یورگن هابرماس، نوام چامسکی سومین امضا کننده این نامه بود که 265 شخصیت سیاسی و علمی جهان آن را امضا کرده بودند. وی در آن زمان اعلام کرده بود که سعی می کند به اعتصاب غذای گنجی در برابر سازمان ملل بپیوندد.


این روشنفکر و متفکر آمریکایی در زمان ناآرامی های پس از انتخابات سال 88، با حمایت از معترضان به نتایج انتخابات و حرکت های غیرقانونی و ساختارشکنانه آن ها، "شجاعت و پایداری" معترضان را "تحسین برانگیز" خواند و با دخالتی آشکار در مسائل داخلی کشور، نتایج انتخابات ایران را بی اعتبار دانست. چامسکی همچنین در روز اول مرداد 2009 از ماساچوست محل سکونتش به نیویورک رفت تا در تجمع ضد انقلاب در برابر سازمان ملل حاضر شود.

مواضع چامسکی در قبال مسئله هسته ای ایران و تهدید اسرائیل نیز در نوع خود جالب است. وی در خصوص تهدید اسرائیل و برنامه هسته ای ایران معتقد ایران تهدید کننده امنیت جهانی نیست و فشارها و تهدیدهای اسرائیل در شرایطی که این رژیم خود مجهز به سلاح هسته ای است به هیچ وجه قابل قبول نیست. اما از سوی دیگر، چامسکی نظام ایران را نظامی سرکوبگر و خشونت طلب معرفی می کند و آن را در کنار حکومت های دیکتاتوری عرب منطقه قرار می دهد.

مسئله جزایر سه گانه ایران نیز در کلام این منتقد دولت آمریکا، تعبیر به "اشغال" شده است. چامسکی در جای دیگری و در مصاحبه با نشریه کامن دریمز (Common Dreams) مالکیت ایران بر جزایر سه گانه را اشغال این جزایر توصیف می کند که در زمان محمدرضا پهلوی رخ داده است.

به هر روی، چامسکی یک منتقد جدی و همیشگی آمریکا و اسرائیل بوده و هست و با وجود ابهامات بسیار در پیشینه انتقادات و مواضع وی، عقبه یهودی و صهیونیستی او و نظریات مذبذب در مورد جمهوری اسلامی ایران، با رعایت جانب احتیاط از نظرات وی استفاده کرد. استناد بیش از حد به اظهارات متفکرانی نظیر چامسکی که شائبه ساختگی بودن آن ها در راستای پرورش منتقدان داخلی و کنترل شده - که جزو سیاست های آمریکاست -  وجود دارد، به دور از هوشمندی و تدبیر است.





منابع و مآخذ:


http://www.chomsky.info/interviews/20041126.htm

http://bostonreview.net/BR34.5/ganji.php

http://www.biography.com/people/noam-chomsky-37616

http://www.khabaronline.ir/detail/112679/

https://www.commondreams.org/view/2012/09/04-6

http://law.rightpundits.com/?p=1637

http://www.chomsky.info/interviews/198311--.htm

http://www.brainyquote.com/quotes/authors/n/noam_chomsky.html

http://www.chomsky.info/books.htm

http://www.guardian.co.uk/world/2005/oct/18/books.highereducation