کد خبر 194380
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۱ - ۲۳:۱۲
به گزارش مشرق، کیهان در ویژه های خود نوشت:

چه دستي در كار است كه خبرها فورا به كيهان مي رسد؟!

ماجراي اخراجي ها در بخش فارسي صداي آمريكا و بازتاب وسيع آن در ميان رسانه هاي اپوزيسيون، تبديل به يك سريال دنباله دار شده است.
پايگاه اينترنتي راديو كوچه با اشاره به دور جديد اخراج گردانندگان بخش فارسي VOA نوشت: با اعلام رسمي بخش نيروي انساني در ساعت هاي پاياني روز دوازدهم فوريه به كاركنان تحريريه صداي آمريكا و پس از گذشت يك سال و اندي از فعاليت «كاوه باسمنجي» در تحريريه رسانه وزارت امور خارجه آمريكا، هفته گذشته به كار وي در بخش فارسي پايان داده شد. باسمنجي روزنامه نگار پر سابقه اي است كه پيشتر مدير «بي بي سي» در واشنگتن بود. او پس از پايان ماموريت اش در آمريكا مدتي به دفتر لندن آن رسانه اعزام و سپس با توافق مدير وقت صداي آمريكا «رامين عسگرد» به صداي آمريكا آمد. از سويي گفته مي شود ديگر همكار وي «رودابه بختيار» نيز براي مدتي در بخش تحريريه هم كاري نخواهد كرد. در هفته هاي گذشته «كيانوش سنجري» نيز كه گفته مي شود به دليل عدم توافق مالي با بخش مالي و اداري قراردادش با اين رسانه ادامه نيافته، پس از نزديك به سه سال با صداي آمريكا قطع رابطه كرده است.
ايران گلوبال ديگر وبسايت وابسته به اپوزيسيون نيز با اشاره به خبر زنجيره اي اخراج ها در يك سال گذشته و از جمله اخراج اخير كاوه باسمنجي مي نويسد: عباس فخرآور نفوذي اطلاعات جمهوري اسلامي اخبار مربوطه درباره اين اخراج ها را منتشر مي كند اما صداي خود ساكت است. فريبا داوودي مهاجر، دوست خانوادگي و صميمي آقاي باسمنجي در همين دوران داراي شغل در صداي آمريكا شد و داماد وي، علي افشاري هم به شكل افسار گسيخته اي به همراه اعضاي دفتر تحكيم وحدت در تمام برنامه هاي بخش فارسي، به عنوان كارشناسان نظامي، اقتصادي، سياسي، فرهنگي، هنري، اجتماعي، ورزشي و... حاضر مي شد. كاوه باسمنجي در دوران حضورش در صداي آمريكا علي رغم اينكه ارتباطات ويژه اي با فريبا داوودي مهاجر، حميده آرميد و رودي بختيار داشت از انجام توطئه هاي پشت پرده عليه ديگر همكارانش غافل نمي شد.
وي توطئه اي را عليه ستاره درخشش ترتيب داد و با ايجاد تشنج در بخش فارسي نزد مديران صداي آمريكا وانمود كرد كه ستاره درخشش توانايي مديريت اين بخش را ندارد و به اين شكل توانسته بود درخشش را خانه نشين كند و جايگاه وي را براي خودش تصاحب كند، اما اكنون ستاره درخشش سمت بالايي در بخش فارسي صداي آمريكا دارد.
اما پايگاه اينترنتي خودنويس از زاويه ديگري به ماجرا پرداخته و با عصبانيت از خبررساني كيهان ابراز تعجب مي كند كه چگونه صداي اخراج ها به سرعت به كيهان رسيد؟! و از اين طريق مي كوشد ماجراي اخراج افراد ياد شده از صداي آمريكا را در كيهان رديابي كند و مي گويد؛ فقط جمهوري اسلامي از اين اتفاقات در صداي آمريكا سود مي برد. باسمنجي سالها در بي بي سي و راديو فردا كار كرده بود. صداي آمريكا در طول دو سال گذشته، تغييرات زيادي كرده، از جمله حذف و جابجايي و يا تغيير تعدادي از برنامه هاي قديمي اش. شايد حذف مجموعه چالنگي-نوري زاده- سازگارا و عدم ادامه برنامه پارازيت، شاخص ترين تغييرات بود. برنامه تفسير خبر كه مي توانست در يك رسانه حزبي كاركرد داشته باشد، تدريجا رنگ باخت و مهمانان ثابت آن كه از تشكيل دهندگان گروه «اتحاد براي دموكراسي» (برگزاركنندگان كنفرانس هاي استكهلم، بروكسل و پراگ) بودند سنگرشان در صداي آمريكا را از دست دادند. اما همراهان تفسير خبر، از مدت ها پيش نسبت به مديريت صداي آمريكا معترض بودند و شايد زماني مي پنداشتند كه با رفتن «علي سجادي»، سردبير وقت، تمامي مشكلات شان با اين رسانه حل شود.
خودنويس افزود: چند سال پيش، گروهي از كساني كه رابطه اي با صداي آمريكا داشتند، عليه علي سجادي، سردبير وقت اين رسانه، كمپيني را آغاز كردند و بدون ارائه مدرك، و تنها براساس برداشت از نحوه كار او، سردبير صداي آمريكا را مامور جمهوري اسلامي ايران مي خواندند. اما كنار رفتن سجادي در دوره كاري رامين عسگرد، مشكل منتقدين را حل نكرد و كساني مثل علي رضا نوري زاده و محسن سازگارا نيز كه شايد خيال مي كردند با رفتن سجادي، همه مشكلات حل مي شود، تدريجا از جلوي دوربين حذف شدند. اين اتفاقات نااميد كننده است.
 

فرزند كروبي: اصلاح طلبان بي تجربه از همان آغاز تقابل با حاكميت را برگزيدند

پسر كروبي با دفاع از اقدامات پدرش در مقابل اصلاح طلبان در مجلس ششم مي گويد اصلاح طلبان همان هنگام تقابل با حاكميت را انتخاب كرده بودند.
محمد تقي كروبي در مصاحبه با يكي از رسانه هاي ضد انقلاب و در پاسخ به اين سؤال كه آن زمان آقاي كروبي در چه فضايي مي انديشيد طرح اصلاح قانون مطبوعات را از دستور خارج كرد، مي گويد: قانون مطبوعات در ماههاي آخر مجلس پنجم به تصويب رسيد و وقتي مجلس ششم شكل گرفت برخي دوستان بي تجربه در امر قانونگذاري بجاي تعامل، تقابل را انتخاب كردند. به دو جهت پدر با اين كار موافق نبود اول آنكه ويژگي اساسي قانون در هر جامعه اي ثبات و دوام آن است و تغيير قانون در هر چند ماه امري غير قابل قبول در حوزه حقوق است. پدر مجلسي بود و اين موضوع را مي فهميد در حالي كه دوستان اين موضوع بديهي حقوقي را درك نمي كردند. رهبري هم از طريق پدر به مجلس پيام داد لااقل بگذاريد يكسال از عمر اين قانون بگذرد بعد اصلاح اش كنيد. پدر به لحاظ سياسي هم اين كار را صحيح نمي دانست، مجلس از همان روز اول در تقابل با رهبري قرار مي گرفت. مصالحه امري اجتناب ناپذير در سياست است و نمي توان سياه و سفيد همه امور را تفسير كرد. قدم برداشتن در جهت سياستهاي معقول هم امري كاملاً واضح و روشن است.
وي مي افزايد: قرار نيست كشور با حكم حكومتي اداره شود اما مطابق با قانون اساسي، رهبري اين حق را دارد و در موارد استثنايي امام هم از آن استفاده كرده بودند. بيشتر عقلاي جريان اصلاح طلب بعدها اذعان بر درستي استدلال پدر كردند و آن بخشي كه به بهانه حكم حكومتي تضعيف كروبي را برنامه لاينقطع خود مي دانستند در انتخابات نهم هنگامي كه دكتر معين رد صلاحيت شد، تأييد او را با حكم حكومتي با جان و دل پذيرفتند و روي چشم گذاشتند. رهبري با هوشمندي به جامعه نشان داد آقايان چه ميزان به شعارهايشان پايبند هستند.
وي همچنين مي گويد: ببينيد من هدف ندارم در اين مصاحبه به بازخواني اشتباهات دوران اصلاحات بپردازم فقط مي پرسم در اين سال ها كه عرصه بر همه ما تنگ شد، كجايند آنان كه كروبي را مصالحه كار مي دانستند و خود را انقلابي خط اول؟ كجا هستند آنها كه منشور حقوق بشري طراحي مي كردند و امروز حتي يك اعتراض ساده هم نسبت به اين وضعيت نمي كنند؟ شعار دادن كه هنر نيست.
 

انقلاب فرزند پدر من است!

فرزند يكي از چهره هاي سياسي، داداش انقلاب از آب درآمد!
وي در مصاحبه با نشريه مثلث ضمن بررسي نقش آفريني پدر خود در انتخابات آتي مي گويد «آقاي [...پدر مصاحبه شونده] انقلاب را فرزند خود مي داند و تلاش دارد تا انتخابات در يك شرايط بسيار مطلوب انجام شود». چهره سياسي مذكور چندماه پيش مدعي انتخابات شده و پس از آن نيز خواستار برگزاري انتخابات طبق استانداردهاي جهاني شده بود.
پسركوچك آقاي... در اين مصاحبه همچنين گفته است: من آقاي [... پدر] را از صاحبان اين انقلاب مي دانم. اگر روزي به جمع بندي برسد كه بخواهد بيايد قطعا اين تصميم را مي گيرد و مي آيد. هيچ ترسي و هيچ نگراني ندارد ولي من خيلي صريح بگويم امروز ايشان نظري بر كانديداتوري ندارد و اين مسئله را نمي بيند كه خود به صحنه انتخابات بيايد. آقاي [...] به كمك براي برگزاري انتخابات مطلوب فكر مي كند، فكري كه ته مايه اش پررنگ كردن بحث سازندگي و اعتدال در ذهن مردم است تا زمينه براي انتخاب كانديداي نزديك به اين ايده فراهم شود. وي در اين مصاحبه، موسوي خوئيني ها را تندرو خواند و گفت: پدرم با اين موضوع خيلي ساخت و كمك كرد كه آنها از صحنه خارج نشوند ولي خود اينها كه به قدرت آمدند حتي تلاش كردند يك مركز كوچك مطالعاتي را از دست پدرم بگيرند.
 
شازده 50 ساله با مغز يك كودك اما دروغگو!

آبروريزي چندي پيش شاهزاده ناكام پهلوي در مصاحبه با نشريه آلماني همچنان دستمايه نقد و طعن رسانه هاي اپوزيسيون خارج از كشور است.
پايگاه اينترنتي اخبار روز با اشاره به مصاحبه رضا ربع پهلوي با نشريه فوكوس و افتضاحات به بار آمده نوشت: دفتر وي بعدها توضيحي منتشر كرده و از جمله متذكر شد كه؛ «اين مصاحبه با اشتباهات مختلفي از زبان انگليسي به آلماني و سپس به فارسي ترجمه شده است. بسياري از مطالب درج شده در اين متن به زبان آلماني و همچنين نسخه فارسي آن با ادبيات رضا پهلوي همخواني ندارد... از هفته نامه فوكوس درخواست مي كنيم با احترام به قوانين روزنامه نگاري نسخه اصلي مصاحبه به زبان انگليسي را منتشر و محتواي ترجمه متن آلماني را در اسرع وقت تصحيح نمايند.»
محمود-د نويسنده اخبار روز ادامه مي دهد: براي اينكه مطمئن باشم حداقل ترجمه آلماني به فارسي درست انجام شده است با يكي از حقوق دانان ايراني مؤسسه ماكس پلانك تماس گرفته و دو متن فارسي و آلماني را برايشان فرستادم و خواستم ببينند كه آيا ترجمه فارسي دقيق انجام شده است يا نه؟ ايشان پاسخ دادند «متن آلماني و فارسي را خواندم. ترجمه دقيق و درست است.» و در پيام بعدي نوشتند «... اما درباره رضا پهلوي؛ حقيقتش ديشب كه متن آلماني آن را خواندم حالم بد شد و تا مدتي از شدت خشم و ناراحتي از اين سطح نازل و مبتذل كار سياسي و زباني كه به شدت لو دهنده فكري عقب افتاده بود نمي دانستم چكار كنم. رفتم روي مصاحبه اش به آلماني يك كامنت تند ناسازگونه بگذارم ولي ديدم خود خبرنگار خيلي با سواد بوده و او در واقع به بهترين روش، عقل خالي و بلكه به شدت بچه گانه و در عين حال پر از تبختر بي معنا و بسيار خام انديشانه اين آدم را آفتابي كرده است.»
در ادامه اين مطلب آمده است: علت خشم حقوقدان ايراني اين بود كه رضا پهلوي در اين مصاحبه سخن از اين گفته بود كه شاه قانوني ايران است و يا اينكه در توجيه ديكتاتوري پدر گفته بود كه در واقع، مردم ايران لياقت دموكراسي را نداشتند و پدر او چاره اي جز سركوب و استبداد نداشته است و يا «بسياري از انقلابي هاي آن موقع امروز نزد من مي آيند و مي گويند: بهتر بود پدرت ما را بازداشت و اعدام مي كرد...» و يا اينكه به ستايش سياست مستبداني چون سلاطين عربستان و قطر و بحرين، در مورد ايران، پرداخته و حتي خود را در كنار شخصيت هاي تاريخي مانند گاندي و ماندلا قرار داده بود.
نويسنده يادآور مي شود: البته وقتي او مي گويد «بسياري از انقلابي هاي آن موقع امروز نزد من مي آيند و مي گويند بهتر بود پدرت ما را بازداشت و اعدام مي كرد...» دقت نكرده كه گفتن چنين سخني به اين معني مي باشد كه ايشان با نكول كردن (default) پذيرفته اند كه پدر ايشان، فردي آدمكش بوده چرا كه در غير اينصورت به جاي آوردن اين نقل قول در مقام تأييد نظرات خود، به اين افراد مي تاخته اند و سخت انتقاد كه مگر پدر من آدمكش بوده است كه شما آرزوي كشته شدن بدست ايشان را داشته ايد؟
نويسنده با اشاره به اعتراضات يكي از اعضاي اپوزيسيون به اظهارات رضا پهلوي و ادعاي تحريف مصاحبه مي نويسد: به همين علت آقاي محمد اميني با فوكوس تماس گرفتند تا نظر آنها را راجع به اعلاميه دفتر رضا پهلوي و اشتباهات ادعايي مجله جويا شوند. در پاسخ، مجله فوكوس به ايشان اطلاع داده است كه: 1. هيچ اعلاميه و درخواستي را از طرف دفتر آقاي رضا پهلوي دريافت نكرده است 2. عين مصاحبه و سخنان ايشان ضبط شده و موجود است. در اينجاست كه متوجه مي شويم كه علت صدور اعلاميه دفتر آقاي رضا پهلوي كه فقط به زبان فارسي صورت گرفته است هيچ هدفي را جز فريب دادن ايرانيان دنبال نمي كرده است چرا كه اگر قصد فريب نبود حداقل اعلاميه را يا به زبان انگليسي يا به آلماني براي مجله فوكوس مي فرستاد و به جاي كلي گويي و اينكه اشتباهاتي در ترجمه رخ داده است، همانگونه كه در اينگونه موارد معمول است مواردي را كه اشتباه مي دانست منتشر مي كردند. و نيز نوار مصاحبه را منتشر مي كرد.
اخبار روز در پايان مي نويسد: مجموعه شواهد و قرائن دال بر اين مي باشند كه آقاي رضا پهلوي در مورد شكايت بردن به دادگاه در آلمان نيز دروغ گفته اند و بنظر مي رسد كه حق با آقاي سيامك زند باشد وقتي به اينجانب اطلاع دادند كه «به عنوان كسي كه در هفت سال آخر سلطنت شاه در مركز مطبوعاتي شاه مشغول كار بود بايد بگويم كه بكارگيري دروغ و فريب، نه استثناء كه امري رايج بود». به بيان ديگر دكتر آندريا كلوديا هافمن (Andrea Claudia Hoffman) كه متخصص خاورميانه مي باشد در اين مصاحبه با نوع سؤالات معلوم كرد كه هم خبره در كار خود مي باشد و هم اينكه روانشناسي تشنگان قدرت را خوب مي شناسد. رضا پهلوي گارد تظاهر به دموكراسي خواهي خود را پايين آورده و خود واقعي را به نمايش مي گذارد. به بيان ديگر، آقاي رضا پهلوي واقعي در ويترين اين مصاحبه با اين خبرنگار زبده، خود را در شفافيت كامل به نمايش گذاشته است.
 
   
حمايت از سوريه چه ربطي به دفاع از خوزستان دارد؟!

اظهارات نادرست يكي از خطباي انقلابي درباره اولويت سوريه يا خوزستان، مورد سوء استفاده رسانه هاي فتنه گر و ضدانقلابي قرار گرفت كه در عمل خائن به كشورند اما اين بار طرفدار تماميت ارضي شده اند.
به گزارش خبرگزاري دانشجو مهدي طائب در جمع مسئولان بسيج دانشجويي گفته است: سوريه استان سي و پنجم و يك استان استراتژيك براي ماست.
وي مي گويد: اگر دشمن به ما هجوم كند و بخواهد سوريه يا خوزستان را بگيرد اولويت با اين است كه ما سوريه را نگه داريم چون اگر سوريه را نگه داريم مي توانيم خوزستان را هم پس بگيريم اما اگر سوريه را از دست بدهيم، تهران را هم نمي توانيم نگه داريم.
به دنبال انتشار اين خبر طيف رسانه هاي فعال در شبكه عنكبوت موجي از تبليغات فريبكارانه را به راه انداختند و مدعي نگراني براي تماميت ارضي كشور شدند. هر چند حجت الاسلام مهدي طائب در مصاحبه با خبرگزاري فارس مي گويد رسانه ها مقدمه و زيربناي تحليلم درباره سوريه را تقطيع و تحريف كردند، اما توضيح نداده كه دقيقاً تحريف انجام گرفته چه بوده و منظور وي چه بوده است؟
در عين حال بايد تصريح كرد كه براي انتقال يك ذهنيت لازم نيست دفاع از محور مقاومت در سوريه را با دفاع از تماميت سرزميني در خوزستان يا استان ديگر را در تعارض قرار دهيم، ضمن اينكه سوريه استاني از استان هاي ما نيست بلكه يك عضو مهم و راهبردي محور مقاومت ضد صهيونيستي است. در عين حال موقعيت امروز سوريه در برابر جنگ نيابتي آمريكا و اسرائيل، موقعيت كاملاً مسلط و مقتدري است و بنابراين فرض اظهار شده در اظهارات مذكور نيز موضوعيت ندارد. از سوي ديگر رمز موفقيت دكترين جمهوري اسلامي، بسيج روحيه مقاومت اسلامي در ميان ملت هاي منطقه و از جمله لبنان و فلسطين و سوريه است و امروز همين روحيه است كه رژيم صهيونيستي و آمريكا و ارتجاع عرب را به شكست كشانده است.
با اين اوصاف انتظار مي رود افراد در اظهارنظرهاي خود به ويژه در مسائل تخصصي دقت بيشتري به خرج دهند و احياناً در صورت اظهارنظر اشتباه يا تحريف اظهارات خود، به موقع اصلاح كنند.