صادق زیباکلام درباره برخوردهای امیرکبیر با منحرفان بابیه می‌گوید: امیر با مخالفانش برخوردی بسیار سختگیرانه داشت. رفتاری که او با نهضت بابیه داشت مثال عینی این ادعاست. امیر تمامی بابی‌ها را گردن زد. این نکته‌ای است که به سادگی نمی‌توانیم از آن عبور کنیم.

گروه سیاسی مشرق ــ صادق زیباکلام در مصاحبه‌ای تفصیلی با نشریه تجارت فردا به تحلیل‌های خود راجع به امیرکبیر پرداخته است.

او که در برخی سخنرانی‌های خود گفته بود معتقد است رضاشاه نیز به ایران خدمت کرده است؛ در این مصاحبه امیرکبیر را با رضاشاه و هاشمی رفسنجانی مقایسه و تأکید می‌کند که تنها کسی در دوران کنونی که تحت تأثیر امیرکبیر بوده، هاشمی رفسنجانی است.

زیباکلام در این گفتگو با تأکید چندباره بر کلیدواژه "امام جمعه تهران!" و دشمنی‌های او با امیرکبیری که زیباکلام او را به هاشمی رفسنجانی زمان نیز تعبیر می‌کند از این می‌گوید که کارهایی که در ژاپن انجام شد همان کارهایی بوده است که امیرکبیر قصد داشته در ایران انجام دهد!

این چهره اصلاح‌طلب در بخش دیگری از صحبت‌های خود نیز درباره نهضت بابیه و برخورد شدید امیرکبیر با این منحرفان دینی می‌گوید:
امیر با مخالفانش برخوردی بسیار سختگیرانه داشت. رفتاری که او با نهضت بابیه داشت مثال عینی این ادعاست. امیر تمامی بابی‌ها را گردن زد. این نکته‌ای است که به سادگی نمی‌توانیم از آن عبور کنیم.
دموکراسی در رفتار امیر جایی نداشت و مخالفانش نیز از خشم او در امان بودند.


در ادامه گزیده‌هایی از مصاحبه زیباکلام با نشریه تجارت فردا را می‌خوانید:


ــ توسعه گرایی ایران با نام امیر عجین شده است اما در همین رابطه نیز باید به برخی موارد اشاره کرد. اینکه اساساً چه شد فکر تغییر و تحول و اصلاحات در ایران به ذهن امیر رسید که پاسخ به این سوال نیز باز می گردد به عقب ماندگی های تاریخی ایران در برهه هایی از زمان و اینکه اساساً در مقاطعی از تاریخ ایرانی ها به کاستی هایی که نسبت به غرب و اروپا داشتند ،‌آگاه نبودند و با به قدرت رسیدن امیرکبیر به تدریج این تفکر در ایران آن روزگار قوت گرفت که باید تغییر و تحولاتی در جامعه به وجود آورد . البته نخستین جرقه عقب ماندگی و توسعه نیافتگی ایران را می توان در مکالمه عباس میرزا شاهزاده اصلاح طلب ایران قریب به 40 سال پیش از امیر کبیر با موسیو ژوبر فرانسوی مشاهده کرد . شاهزاده ایرانی که به شدت از عقب ماندگی ایران نسبت به کشور های غربی ناراحت بود ، می گوید : «چرا شما فرنگی ها همه کارهایتان از روی عقل و فکر است و ما در جهل و بی خبری به سر می بریم . ما باید به چه صورت عمل کنیم تا مردم و کشور ما مانند کشور شما پیشرفت و ترقی کنند؟

ــ (سوال) یعنی شما می‌گویید توسعه‌طلبی ایران به واسطه قدرتی که شاه به امیرکبیر تفویض کرده بود به باز نشست و نه تلاش‌های امیر؟
خیر، این طور نیست . امیر طی سه سال و با وجود خیل عظیم مخالفانی که در برابر خود داشت تا حدودی موفق بود . طبیعی است که با وجود افرادی که در برابر امیر صف آرایی کرده بودند او نمی توانست پروژه عظیم توسعه و اصلاحات خود را به پیش برد اما نکته مهم این است که امیرکبیر شهید راه اصلاحات شد و این موضوع مهم ترین دلیل برای شهره شدن او نیز محسوب می شود .
البته پیش از او نیز قائم مقام های اصلاح طلب ایران هر دو به جهت تغییر و تحولاتی که در نظر داشتند برای ایران پیاده کنند کشته شده بودند اما خب در هر حال باید گفت برنامه ها و سیاست های امیر جامع تر بودند و مخالفانش هم سر سخت تر . اصلاحات همواره مخالفان بسیاری دارد . کسانی که منافع ، قدرت و جایگاه شان در نتیجه اصلاحات به خطر می افتاد و محدود می شد و بعضاً قدرتشان را از دست می دادند که در زمان امیر نیز اینچنین بود . اساساً فکر اصلاحات تغییرات عظیمی که امیر کبیر به دنبال آنها بود ، مانند آوردن صنعت و اینکه ایرانیان با علوم و دانش های جدید آشنا شوند ، روزنامه و چاپ داشته باشند و یا از دولت مرکزی نیرومندی برخوردار شوند و از سیستم مالی قدرتمندی بهره برند می توانست منشاء تحولاتی عظیم در کشور شود که اجازه به بار نشستن آنها از امیر سلب شد.

ــ امیرکبیر 4 سال در خاک عثمانی حضور داشت امام این سال‌ها برای امیرکبیر سال‌های عادی نبود. در این سالها عثمانی ها نهضت ترکهای جوان را بنا نهاده بودند و نهضت اصلاح طلبی را به راه انداختند که البته مخالفان فراوانی نیز داشت . اقشار و لایه ها سنتی ، مفتی ها و برخی از درباریان و نزدیکان سلطان و برخی از امرای ارتش به شدت مخالف افکار تغییرخواهانه ترکهای جوان بودند و مناقشه ای که به راه افتاده بود در مطبوعات منعکس می شد . امیر کبیر نیز اخبار این وقایع را با اشتیاق دنبال می کرد و پس از آن بود که نخستین  جرقه های  اصلاحات در امیر زده شد .

ــ حدود 20 تا 30 سال پس از امیرکبیر «میجی» امپراتور اصلاح طلب ژاپنی کارهایی را انجام داد که امیر کبیر می خواست انجام دهد. در حقیقت کارهای معمار ژاپن امروز ، همان کارهای امیر بود . با این تفاوت که از دل کارهای « میجی » ژاپن امروزی به دنیا آمد .

ــ امام جمعه تهران یکی از دشمنان سر سخت امیر بود .

ــ اگر امیر موفق شده بود ، نزدیک به 150 سال پیش در ایران را آهن می آمد انقلاب صنعتی به راه می افتاد . دولت صنعتی مدرن ایجاد می شد و ما  به فناوری های نوین سریع تر دسترسی پیدا می کردیم .

ــ امیر فردی مغرور متکبر بود و به هیچ وجه سیاستمدارانه و سنجیده رفتار نمی کرد .

ــ امیر با مخالفانش برخوردی بسیار سختیگرانه داشت، ‌رفتاری که او با نهضت بابیه داشت مثال عینی این ادعاست . امیر تمام بابی ها را گردن زد ؛ این نکته ای است که به سادگی نمی توانیم از آن عبور کنیم . دموکراسی در رفتار امیر جایی نداشت و مخالفانش نیز از خشم او در امان نبودند .

ــ از لحاظ منش و روش امیر کبیر و رضا شاه بسیار به یکدیگر شباهت داشتند .

ــ امیر کبیر با روحانیت مشکل داشت و به شدت مخالف دخالت آنها در امور کشور بود . او فرد چندان مذهبی نبود و بزرگترین مخالفان امیر برخی روحانیون محسوب می شدند به ویژه امام جمعه تهران! حال من این سوال را از شما مطرح می کنم که اگر امیر کبیر با این رویه به جای سه سال 30 سال صدارت می کرد در مورد او بهتر از رضاشاه قضاوت صورت می گرفت که پاسخ بنده به این سوال خیر است . امیر فردی مغرور بود و نظر هیچ کس برایش اهمیت نداشت .

ــ بنده معتقدم آقای هاشمی رفسنجانی بیش از دیگران تحت تاثیر امیر کبیر قرار داشته است . او در بحث اصلاحات و نوآوری و در حالی که یک طلبه بیست و چند ساله بود نخستین کتاب خود در مورد امیر نوشت و بر همین اساس فکر می کنم بیش از مرحوم مصدق آقای هاشمی تحت تاثیر امیر کبیر و اقدامات توسعه طلبانه او قرار داشت .

ــ (سوال)یعنی روندی که آقای هاشمی در پیش می گیرد همان روندی است که در زمان امیر دنبال می شد ؟
بله ،‌ همین طور است . آقای هاشمی زلزله ای را که امیر می خواست در جهت نوسازی ایران و آوردن روزنامه ، دانشگاه و صنعت در ایران به راه بیندازد دنبال کرد . هرچند او نیز همچون امیر چندان موفق نبود . البته 140 سال فاصله میان فعالیت این دو فرد وجود دارد اما آقای هاشمی نیز مانند امیر معتقد بود باید برای ورود صنایع جدید کشور کاری انجام داد . از این جهت است که می گویم این دو شخصیت بسیار شبیه هم هستند .

ــ (سوال)شما این طور عنوان کردید که آقای هاشمی نیز مانند امیر موفق نبود . فکر می کنید اگر آقای هاشمی سیاست بیشتری به خرج می داد در نتیجه گیری از برنامه هایش موفق تر ظاهر می شد ؟

آقای هاشمی مانند امیر عمل نکرد و در برابر مخالفانش انعطاف بیشتری نشان داد اما شاید بتوان گفت اگر هاشمی سعی می کرد پس از جنگ و در دوران ریاست جمهوری اش نخبگان را جلب کند یقیناً دستاورد بهتری داشت .