کد خبر 1774648
تاریخ انتشار: ۶ دی ۱۴۰۴ - ۱۶:۱۰

صحبت‌های اخیر محمدرضا زنوزی را می‌توان تنها با هدف فشار رسانه‌ای او برای رسیدن به هدف ارزیابی کرد.

به گزارش مشرق، پس از تساوی بدون گل تراکتور مقابل شمس‌آذر، محمدرضا زنوزی، مالک این باشگاه، با صدور بیانیه‌ای و حضور در یک برنامه تلویزیونی بار دیگر مدعی شد که تیمش قربانی بی‌عدالتی، داوری‌های مهندسی‌شده و تصمیمات جهت‌دار ارکان فوتبال کشور شده است؛ ادعاهایی که بیش از آن‌که رنگ و بوی مطالبه‌گری داشته باشد، شباهت زیادی به یک سناریوی تکراری فشار و فرافکنی دارد.

اظهارات اخیر زنوزی نمونه‌ای آشکار از رویکردی است که هر زمان نتیجه مطابق انتظار پیش نمی‌رود، اصل رقابت زیر سؤال می‌رود. در این روایت، با هر امتیاز از دست‌رفته، باید کل ساختار فوتبال متهم شود. این مسیر نه حرفه‌ای است و نه کمکی به اصلاح وضع موجود می‌کند؛ بلکه عملاً به بی‌ثباتی و بی‌اعتمادی دامن می‌زند.

زنوزی بار دیگر در نقش «قربانی سیستم» ظاهر شده؛ نقشی آشنا که سال‌هاست در فوتبال ایران تکرار می‌شود. از سرخابی‌ها گرفته تا دیگر مدعیان، این الگو مشترک است: باخت که می‌آید، داور مقصر است؛ حکم که صادر می‌شود، فدراسیون دشمن است؛ و اگر فشار افکار عمومی بالا برود، پای توطئه و مهندسی به میان کشیده می‌شود. الگویی نخ‌نما که دیگر کمتر مخاطبی آن را جدی می‌گیرد.

ادعای «مهندسی داوری» بدون ارائه سند و مستندات، نه افشاگری است و نه شجاعت؛ بلکه نوعی بی‌مسئولیتی رسانه‌ای محسوب می‌شود. چنین ادعاهایی مستقیماً اعتبار داوران را نشانه می‌گیرد و فضای فوتبال را ملتهب‌تر می‌کند. اگر فسادی وجود دارد، مسیر قانونی برای اثبات آن روشن است؛ و اگر وجود ندارد، تکرار این اتهامات چیزی جز تخریب سیستم داوری نیست.

«چطور ممکن است در سال ۱۴۰۴ که هنوز تمام نشده، تیم شما به گفته خودتان دو «جام فلزی» کسب کند و پرونده علیرضا بیرانوند بیش از ۴۰۰ روز طول بکشد و همه چیز قانونی و بدون مشکل پیش رود، اما حالا با گذشت چند بازی، همه داوری‌ها و تصمیمات فدراسیون مهندسی‌شده باشد؟»

روز ۲۲ شهریور ۱۴۰۳ کمیته وضعیت فدراسیون فوتبال رای محرومیت علیرضا بیرانوند درباره فسخ قرارداد او با پرسپولیس را صادر کرد که نکته عجیب محرومیت چهار ماه تعلیقی برای این دروازه‌بان بود اما ۳۲۵ روز بعد پس از حدود یک سال و در شرایطی که تراکتور قهرمانی لیگ را به دست آورده بود، کمیته استیناف رای نهایی پرونده را در مراجع داخلی صادر و لفظ تعلیقی را از کنار محرومیت ۴ ماهه زنوزی برداشت. شاید در همان زمان اگر فدراسیون فوتبال سرعت عمل بیشتری برای صدور این رای به خرج می‌داد، در کل شاهد بسیاری از فحاشی‌ها علیه علیرضا بیرانوند، تراکتور و فوتبال کشور در یک سال اخیر نبودیم اما این تعلل رکن قضایی فدراسیون، شرایط خاص و بغرنجی برای فوتبال کشور ایجاد کرد.

با این حال نگران‌کننده‌ترین بخش صحبت‌های زنوزی اما جایی است که پای مؤلفه‌های قومی به میان کشیده می‌شود. استفاده ابزاری از احساسات قومی برای پیشبرد یک مطالبه فوتبالی، اقدامی خطرناک و غیراخلاقی است. فوتبال محل رقابت ورزشی است، نه میدان تحریک هویت‌ها و شکاف‌های اجتماعی؛ عبور از این خط قرمز می‌تواند تبعاتی فراتر از مستطیل سبز داشته باشد.

نکته قابل تأمل دیگر، تناقض آشکار در مواضع مالک تراکتور است. زحمات و سرمایه‌گذاری او بیش از دو دهه فعالیت در فوتبال ایران به عنوان بخش خصوصی ارزشمند اما اگر این ساختار تا این حد فاسد و مهندسی‌شده است، چرا سال‌ها در آن فعالیت کرده و از مزایای آن بهره برده است؟ این تناقض، اعتبار بسیاری از ادعاهای امروز را زیر سؤال می‌برد.

تهدید به خروج از لیگ نیز دیگر نه ابزار فشار مؤثر است و نه حتی خبرساز. این تاکتیک آن‌قدر تکرار شده که اثر خود را از دست داده است. فوتبال ایران گروگان هیچ شخص یا باشگاهی نیست؛ حتی اگر آن باشگاه پرهوادار باشد. لیگ با قهر و تهدید اداره نمی‌شود.

در کنار همه این‌ها، زنوزی هیچ اشاره‌ای به مسئولیت اجتماعی باشگاه خود، مدیریت رفتار سکوها یا نقش اطرافیانش در تشدید تنش‌ها نمی‌کند؛ گویی همیشه دیگران مقصرند.

زنوزی برای حضور نیافتن در کمیته اخلاق، نام خود را به جای «مالک تراکتور» به عنوان «هوادار» می‌گذارد. اما اگر همان زمان فدراسیون فوتبال به جای مماشات برخورد قانونی و جدی انجام داده و جریمه‌ای سنگین اعمال می‌کرد، شاید امروز شاهد این وضعیت نبودیم؛ اکنون مالک تراکتور با اظهاراتش فضای فوتبال کشور را ملتهب کرده و بی‌اعتمادی عمومی را افزایش داده است اما باید دید آیا فدراسیون همان رویه سابق را پیش می‌گیرد؟

در نهایت، چنین صحبت‌هایی هیچ کمکی به اصلاح ساختار فوتبال و آرامش آن نمی‌کند. نتیجه این رویکرد تنها تشدید بی‌اعتمادی و تولید هیجان‌های زودگذر رسانه‌ای است. فوتبال ایران بیش از هر زمان دیگری به شفافیت، گفت‌وگو و مسئولیت‌پذیری نیاز دارد؛ نه به بیانیه‌های آتشین، مظلوم‌نمایی و فرافکنی. اصلاح از پذیرش خطا آغاز می‌شود، نه صرف متهم‌کردن دیگران.