سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
*********
مستند تازه پگاه آهنگرانی با محوریت ترانه علیدوستی و روایت او از وقایع موسوم به «زن، زندگی، آزادی»، در ظاهر تلاشی است برای ثبت تجربه زیسته یک چهره مشهور، اما در عمل، بیش از آنکه واجد خصیصههای یک مستند حرفهای باشد، به پروژهای برای بازسازی پسینی یک کنش سیاسی شباهت دارد.
روزنامه شرق در شماره امروز خود به استقابل این ماجرا رفته و نوشته است:
اما پرسش اصلی این است که چه چیزی در این مستند ۵۰دقیقهای بود که چنین مورد استقبال قرار گرفت و بسیاری را به واکنش واداشت؟ تفکر و اندیشه، کنش و تصمیم، خنده و گریه، اشک و شادی، مرور خاطرات سهساله یکی از بزرگترین بازیگران ایرانی که در آثار مهم سینمای ایران نقشی اساسی ایفا کرده، در این فیلم مستند روایت شده است. آنچه مستند «ترانه » را چنین پرطرفدار کرده است، روایت صمیمی او جلوی دوربین دوست بیستوچندسالهاش «پگاه آهنگرانی» است. او همان اول میگوید اینجا خودم هستم و نقش ایفا نمیکنم.
این روزنامه اصلاحطلب با تطهیر این مستند مینویسد:
از سویی این مستند اشاره داشت به بازتاب یک انتخاب؛ اینکه یک تصمیم چگونه میتواند روند زندگی «ترانه علیدوستی» را تغییر دهد. هرچند او تأکید کرد من خودم را آماده کرده بودم، اما بیماری خودایمنی غیرمنتظره او را دچار شوک کرده بود. سبب شد تا او برای روییدن دوباره پوست و بازگشتن چهرهاش یک سال از منظر عمومی غایب باشد. دستهای او اما هنوز تحت تأثیر این بیماری مهلک و ماندگار است.
این مستند چندین پرسش را پاسخ داد و در عین حال روایت چند سال از زندگی یک چهره مشهور را بازگو کرد. روایتی که شبیه بسیاری از مردم بود. «ترانه علیدوستی» در این فیلم بیتردید یکی از مردم است. کارگردان این مستند هم البته پگاه آهنگرانی است که خود از بازیگران نسل جادویی سینمای ایران است.
در مورد پخش این مستند از رسانه انگلیسی بیان چند نکته ضروری است:
1- مستندساز میتوانست بپرسد این چه مبارز انقلابیای است که روزی با مفسدان اقتصادی و رانتخواران در محصولات ریزودرشت همسفره بوده و دستمزد هنگفت دریافت میکرده است؟ آنهم باوجودآنکه بر کسی پوشیده نبود بودجه این آثار از جیب فرهنگیانی که بخش قابلتوجهی از آنان را بانوان تشکیل میدادند تأمین شده است!
2- صدالبته که چنین انتظاری از آهنگرانی بعید و بسیار دور است؛ اما اصول حرفهای مستندسازی این پرسشها را خودبهخود طلب میکند. این فمینیسم سانتیمانتال، درست مانند عدالتخواهی سانتیمانتال، بیش از آنکه موضعی اخلاقی باشد، پروژهای رسانهای است؛ پروژهای که در آن رنج برخی دیده میشوند و رنج برخی دیگر عامدانه نادیده گرفته میشوند، چون هزینه دارد، چون الگوریتمها دوستش ندارند و چون روایت استاندارد را به هم میزند.
3- این مستند تلاشی آشکار برای تطهیر وقایع پاییز۱۴۰۱ و بازسازی روایت شکستخورده آن بود. بیبیسی کوشید از آن رخداد ناکام با عنوان «انقلاب» یاد کند؛ واژهای که حتی جریانهای برانداز نیز از پذیرش آن طفره میروند.