به گزارش مشرق، رضا گنجی کارشناس سیاسی طی یادداشتی نوشت:
زمانی که خانم هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا بود به کرار اظهار داشت که برخلافِ دورانِ وزرای خارجه قبلی آمریکا که بصورت هفتگی و یا ماهیانه با تل آویو در تماس بودند، "اکنون تماس و مشورت ما با اسرائیلی ها بصورت روزانه انجام می شود."
دستگاه سیاسی، امنیتی و نظامی آمریکا در انتهای سال ۲۰۲۵ همراه با افتخار اعلام می کند که اکنون این تماس ها نه "روزانه" که بصورت "آن لاین" و ۲۴ ساعته بین اسرائیل و آمریکا برقرار است. این حد از تعامل، محصول یک نگرانی عمیق است یا برنامه ای جدی برای اجرای نقشه ای بزرگ؟
متعهد بودن غالب سیاستمداران و روسای جمهور آمریکا در حمایت از رژیم اسرائیل پدیده جدیدی نیست. حمایت از اسرائیل برای سیاستمداران آمریکایی ترکیبی از منافع سیاسی، استراتژیک، فرهنگی و امنیتی است.
اما چرا این مدل از حمایت ها در سالهای اخیر تا این حد گل درشت دیده می شود تا آنجا که بایدن، رئیس جمهور پیشین آمریکا به صراحت اعلام می کند "اگر اسرائیل نبود ما باید اسرائیلی می ساختیم تا حامی منافع ما در منطقه باشد" و یا لیندسی گراهام، سناتور جمهوریخواه آمریکا، چندی قبل و در جریان دیدار با نتانیاهو اظهار می دارد: "اسرائیل به منزله چشم و گوش آمریکا است. هیچکس بیشتر از اسرائیل کاری برای حفاظت از آمریکا در مقابل "اسلام رادیکالی" انجام نمیدهد."
کمتر کسی می تواند نمایش ترامپ در کنست اسرائیل، آنهم مدتی بعد از جنگ ایران و اسرائیل را بخاطر نداشته باشد آنگاه که دونالد ترامپ به صراحت اعلام می کند "من اسرائیل را دوست دارم. من با شما تا آخر هستم."
تاریخ سیاسی آمریکا و غرب مملو از این مدل از حمایت ها از رژیم اسرائیل توسط سیاستمداران و مقامات عالی است. جانبداری از پر حاشیه ترین رژیم حال حاضر دنیا، در حالی که در همه نظرسنجی های صورت گرفته، حداقل بیش از نیمی از جهانیان از رژیم اسرائیل اعلام نفرت می کنند به چه دلایلی می تواند باشد؟ چرا غرب اعتبار خود را تا این اندازه خرج رژیمی می کند که اکنون نشانِ بدنام ترین حکومت را بر سینه اش دارد؟
- می پذیریم که اسرائیل متحد قدیمی و کلیدی آمریکا در خاورمیانه است و این دو کشور همکاری نزدیک در حوزه های امنیتی و اطلاعات و فناوری های نظامی با هم دارند.
- قابل فهم است که در انتخابات آمریکا، حمایتِ نامزدها از اسرائیل برای کسب آراء بیشتر و حمایت های مالی بیشتر، نقش اساسی دارد.
- کسی نمی تواند منکر لابی قوی اسرائیلی ها در آمریکا باشد و یا نداند که مخالفت با اسرائیل تا چه اندازه می تواند برای شخص مخالف و یا جریان مخالفِ اسرائیل دردسرساز و یا پر هزینه باشد.
- این جمله که "اسرائیل تنها دموکراسی واقعی در خاورمیانه" است هم سالهاست که در رسانه ها تبلیغ می شود و با صدای بلند جار زده می شود.
اما آیا حمایت آمریکا و غرب از اسرائیل محصول یک اجماع سنتی است یا دغدغه ای جدی تر پشت این حمایت قرار دارد؟
شاید بهترین راهنمای ما برای یافتن جواب این سوال، بازگشت به جمله کلیدی سناتور گراهام مبنی بر اینکه اسرائیل "چشم و گوش" آمریکاست و یا جمله معروف بایدن در "ایجاد اسرائیل در منطقه اگر اسرائیلی وجود نداشت" باشد.
هر چه از ماجرای جنگ غزه و جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل فاصله می گیریم، این حقیقت عیان تر می شود که نگاه آمریکا به اسرائیل کاملا ابزاری است چرا که آمریکایی ها و غربی ها در حیاط خلوت خود کاملا بر این موضوع واقفند که اسرائیل:
- یک پایگاه مطمئن نفوذ در خاورمیانه برای غرب است.
- ابزاری برای مهار رقبای منطقه ای است.
- سربازانی وفادار برای حفظ منافع غرب در موضوع انرژی اند.
از منظر غرب، حمایت از اسرائیل نه "احساسی"، بلکه "محاسبه محور" است و این رفاقت در واقع یک "سرمایه گذاری امنیتی" است. بسیاری از تحلیلگران این روایت که "اسرائیل = متحد" و "دشمنان اسرائیل = تهدید" اند را یک فریب می دانند. غرب با سردادن چنین شعارهایی، بدنبال ایجاد انگیزه و دادن اطمینان به سربازان نیابتی یهودِ خود در سرزمین های اشغالی، جهت جنگیدن برای منافع آنهاست.. هیچ ارادت و دوستداری حقیقی و عاطفی در میانه ی این بازی سیاسی وجود ندارد.
در بازی خطرناک آمریکا و غرب در موضوع اوکراین، تاکنون دهها هزار انسان کشته و زخمی شده اند. هدفِ غرب به زانو درآوردن روسیه با استفاده از سربازان اوکراینی بود. سربازانی که در طی یک مجموعه فریبِ سیاسی و رسانه ای کشورهای غربی، خودخواسته به قربانگاه روسها رفته اند. یهودیان می توانند قربانیان بعدی سیاست های جاه طلبانه غرب اما اینبار در منطقه غرب آسیا باشند.
شکست اسرائیل و یا محو اسرائیل از غرب آسیا، اتفاقی است که هرگز آمریکا و غرب به راحتی به آن تن نخواهند داد. غرب به درستی می داند که هیچ کشور اسلامی، حتی همسوترین کشورهای متحد آمریکا در منطقه، حاضر نیستند همانند اسرائیل، اینگونه بی محابا، هزاران زن و کودک را به فجیح ترین شکل ممکن در جهت منافع آنها بکشند.
نه ترکیه، نه عربستان سعودی، نه امارات، نه قطر، نه اردن و نه هیچ کشور دیگری حاضر به پادویی و همراهی با غرب به شیوه اسرائیل نیست. صهیونیست ها، فرقه و قومی در غرب آسیا هستند که دارای هیچگونه اشتراک فرهنگی، زبانی، دینی، سیاسی، اخلاقی، مزاجی و غیره با مردمان این منطقه نیستند. آنها باید بپذیرند که اشغال سرزمین دیگران و کشتار بی گناهان، پایان تلخ و بدی را برای آنها بهمراه خواهد داشت.
اگر تا قبل از هفت اکتبر، هر شهروند اسرائیلی، می بایست نگران انتقام سخت مسلمانان می بود، امروز، صهیونیست ها باید در سراسر دنیا، قبل از خروج از منزل، نگران امنیت شان از سوی "همه ی شهروندان جامعه جهانی" باشند، چرا که جهانیان به طرز عجیبی از آنها نفرت دارند.
کمک نزدیک به ۳۵ میلیارد دلاری آمریکا به اسرائیل در طی ماههای اخیر، صرفا تلاشی برای امنیت صهیونیست ها و بقای یهودیان نیست بلکه سیاستی برای تامین امنیت، منافع و انرژی شهروندان افرنگی است.
اگر لفاظی ها و تهدیدهای هر روزه نتانیاهو و ترامپ را کنار بگذاریم، واقعیت در میدان، اصلا آنگونه که مورد علاقه تل آویو و واشنگتن باشد، پیش نمی رود. ۶۲ درصد از جمعیت ۲۴ کشوری که در نظرسنجی Pew شرکت کرده اند، نظرشان نسبت به اسرائیل کاملا منفی است. در ۶ کشور اروپای غربی، نزدیک به ۷۰ درصد مردم، نگاهی منفی نسبت به اسرائیل دارند. گویا قرار است داستان جنگ غزه و داستان حمله اسرائیل به ایران، اینبار توسط جهانیان به شکلی درست تر روایت و بلندتر فریاد زده شود.
تل آویو و جامعه یهود، باید با این واقعیت کنار بیاید که هیچ اتحاد استراتژیک، اخلاقی و حقیقی ما بین غرب، آمریکا و یهودیان وجود ندارد. همانقدر که نگاه صهیونیست های عالم، به ظرفیت غرب، در جهت تامین منافع سیاستمداران تل آویو تعریف می شود، نگاه غرب به اسرائیلی ها هم هرگز یک نگاه انسانی، اخلاق مدار و غیرابزاری نبوده و نیست.
در انتهای بازی همسویی غرب با اسرائیلی ها و همسویی اسرائیلی ها با غرب، نه غرب پیروز این بازی است و نه اسرائیل. برخلاف آنچه در سند راهبرد امنیت ملی آمریکا برای سال ۲۰۲۵ آمده است، هم حفظ منابع انرژی، هم مهار رقبای منطقه ای و هم حفظ نفوذ منطقه ای، برای آمریکا در اولویت است و البته برای همه این ماموریت ها، غرب و آمریکا، هیچ یاری بهتر از اسرائیل در منطقه ما ندارند.