به گزارش مشرق، کانال تلگرامی مطالعات رسانه های بین المللی به نقل از مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی نوشت:
خلاصه:
بر اساس تحلیلی که در مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی (CSIS) منتشر شده، امارات متحده عربی در چند دهه اخیر خود را از «یک پاورقی در امور جهانی» به «شریکی پیچیده و جهانی» تبدیل کرده است. این گزارش خاطرنشان میکند که رهبری امارات با «صرف هزینههای هنگفت» برای جلب حمایت واشنگتن و عادیسازی روابط با اسرائیل در قالب «توافقهای ابراهیم»، تلاش کرده تا به عنوان «دولت عربی مورد علاقه آمریکا» شناخته شود. با این حال، نویسنده اشاره دارد که امارات همزمان با گسترش «شراکت راهبردی جامع» با چین و حفظ روابط نزدیک با روسیه، از «تنوعبخشی روابط بینالمللی» به عنوان یک اصل راهبردی پیروی میکند تا وابستگی خود به هر یک از قدرتهای بزرگ را کاهش دهد.
چکیده راهبردی (بخشهای مهم):
«ثروت نفتی ابوظبی» و «پویایی تجاری دبی» – بهسرعت از حاشیه به مرکز تحولات جهانی حرکت کرده است. رهبری این کشور با درک آسیبپذیری ناشی از وابستگی به یک قدرت، از دهه ۲۰۰۰ «تلاش نظاممندی» را برای تنوعبخشی راهبردی آغاز کرد. این راهبرد همزمان بر «تعمیق همکاری امنیتی با آمریکا» و «گسترش روابط اقتصادی با چین» متمرکز شد. یکی از مسائل مهم «دگردیسی نقش امارات در خاورمیانه» پس از بهار عربی است.
رهبران امارات، جنبشهای اسلامگرا را «تهدیدی وجودی» برای مدل حکمرانی خود ارزیابی کردند و با هزینهکرد دهها میلیارد دلار، به «حامی اصلی بازگرداندن وضعیت پیشین» در کشورهایی مانند مصر و لیبی تبدیل شدند. این رویکرد تهاجمی منطقهای، همراه با «بیاعتمادی فزاینده به اتکاپذیری آمریکا»، محرک اصلی گسترش همکاری با روسیه و چین بود.
در عرصه اقتصاد جهانی، امارات با جذب «سرمایههای روسی» پس از تحریمهای ۲۰۲۲ و تبدیل دبی به «قطب لجستیکی اصلی تجارت چین با آفریقا و اروپا»، عملاً به «پناهگاهی امن» برای بازیگرانی تبدیل شد که تحت فشار غرب قرار داشتند. انعقاد «شراکت راهبردی جامع» با چین در ۲۰۱۸ و خودداری از پیوستن به تحریمهای ضد روسیه، نشاندهنده عزم این کشور برای «نگهداری تمام گزینهها بر روی میز» است. با این حال، این راهبرد چندوجهی با «چالشهای عمیقی» روبرو است. فشارهای فزاینده آمریکا بر امارات برای «کاهش همکاری با شرکتهای چینی حساس» مانند هوآوی در پروژههای ۵جی و زیرساختهای حیاتی، این کشور را در «موقعیت دشواری» قرار داده است.
گزارش CSIS به طور خاص به «نگرانی واشنگتن از احتمال ساخت تأسیسات نظامی چین در بندر خلیفه» و «ابهام در قطع واقعی همکاری شرکتهای اماراتی با هوآوی» اشاره میکند. رهبری امارات به رهبری محمد بن زاید، برای مدیریت این تنشها، بر «چابکی دیپلماتیک» و «ارائه خود به عنوان یک واسطه بیطرف» تکیه کرده است.
میانجیگری در تبادل اسرای روس و اوکراینی و دعوت از ولادیمیر پوتین در اوج تنشهای بینالمللی، نمونههایی از این تلاش برای «انباشت سرمایه سیاسی» و حفظ اتاق مانور است. در نهایت، امارات در یک «معادله پیچیده» گرفتار شده است: از یک سو خواهان یک «موافقتنامه دفاعی قطعی و مکتوب» با آمریکاست و از سوی دیگر نمیخواهد دستاوردهای اقتصادی و امنیتی رابطه با چین و روسیه را از دست بدهد. آینده نفوذ جهانی این کشور به توانایی آن در «مهارتهای بالانسزنی» و عبور از میدان مین رقابت فزاینده قدرتهای بزرگ وابسته خواهد بود.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.